Forward from: بنرهای شاتوت
- خواهرته یا دوست دخترته ؟ به سن و سال کمش نمی خوره که زنت باشه .
یزدان پلک زد و مضطربانه دستی به ته ریش صورتش کشید :
- نه خواهرمه ، نه زنمه ، نه دوست دخترمه . پاره تنمه دکتر .
دکتر ابرو درهم کشید و نگاهش و از گندم بیهوش روی تخت درمانگاه گرفت و سمت یزدان چرخوند :
- یعنی چی که نه خواهرته ، نه زنته . بهتم که نمی خوره پدر این دختر ۱۵ ساله باشی .
یزدان کلافه ابرو درهم کشید ......... دلش مثل سیر و سرکه می جوشید و دکتر دست از این سوال جواب کردن هایش بر نمی داشت .
- پدرش نیستم ، ولی بزرگش کردم . از وقتی یه دختر بچه ۴ ساله بود . دکتر میخوای بگی گندمم چش شده یا نه . دیشب از دل درد حتی یک ثانیه هم پلک روهم نذاشت . حتی چندین بار به زور فرستادمش دستشویی ، گفتم نکنه بخاطر اینه که از صبح تا شب دستشوییش و نگه میداره این طوری شده . آخه این بچه یه عادت بدی که داره اینه ، حتی اگه بیرون دستشوییشم بگیره ، از سرویس بهداشتی عمومی استفاده نمی کنه . شده تا شب وایمیسته تا برسه خونه بعد بره دستشویی . هشتصدبارم بهش گفتم دستشوییت و نگه ندار . ولی گوش نمیده .
زن لبخندی به این مرد نگران رو به رویش زد . به قد و قامت بلند و چهره خشن و مردانه یزدان و جثه ای پر هیبت و آن ابروان درهم فرو رفته اش نمی خورد که اینگونه نگران این دختر کوچک بیهوش روی تخت شود . این مرد بیشتر میخورد رئیس باند قاچاق اعضا بدن باشد ، تا به قول خودش ..... یک پدر قلابی .
- چقدر از سیستم بدنی زنا سر در میاری ؟
گره ابروان یزدان عمیق تر شد . سیستم بدن زن ها ؟
- سیستم بدن زنا ؟ مثلاً چیشون ؟
- در رابطه با رحم و بکارت و ....
نمی دانست از کجا ، اما گرمایی توامان با خشم به سرعت و در صدم ثانیه میان مغزش نشست و تا گوش ها و شقیقه هایش را داغ کرد .
گندم ۱۵ ساله او ، چه ربطی به این چیزها داشت ؟ نکند کسی به گندمش دست زده بود که دکتر حرف از رحم میزد ؟ نکند گندمش را بی حیثیت کرده بودند که دکتر بحث بکاراتش را وسط می کشید ؟ نکند .....
میان حرف دکتر پرید :
- چی می خوای بگی دکتر ؟ نکنه کسی به این دختر دست زده ؟ ها ؟ نکنه بهش تجاوز کردن ؟ درد دلش بخاطر همین بود ؟ آره ؟
- هی هی وایسا کجا میری با این عجله ؟ من کی حرف از تجاوز زدم ؟
- شما حرف رحم و پرده و این چیزا رو وسط کشیدی ....
- آره ولی منظور من چیز دیگه ای بود . از بین هر ۱۰۰۰ تا دختر ، شاید فقط یه دختر دارای بکارت کاملاً مسدود باشه . یعنی هیچ سوراخی برای خروج خون قاعدگی روی بکارتش وجود نداره و همین مسدود شدنش باعث دل درد شدید این دختر شده . باید هر چه سریع تر عمل بشه و بکارتش برداشته بشه و خون پشت پرده تخلیه بشه . که اینم احتیاج به اجازه و امضای قیم داره . شناسنامش به اسم شماست ؟
یزدان چنگ میان موهایش زد :
- نه .
سندی داری که نشون بده قَیِمش هستی ؟
- نه .
- برای جراحی بکارت حتماً اجازه قیم لازمه . بهتره بری بیفتی دنبالش . این دختر بیشتر از این نمی تونه تو این شرایط بمونه . یا باید پدر خونده قانونیش امضا بزنه یا همسرش . فکر نمی کنم به مردای جون ۳۰ ساله اجازه سرپرستی دخترای کم سن و سال و تازه بالغ شده رو بدن . مگر اینکه بری بیفتی دنبال کارای محضر ...... عقدش کنی و بشه زنت ، تمومه . مشکلی دیگه برای اجازه قیم نداری .....
یزدان شوکه شده به زن نگاه کرد .......
چه کسب را عقد کند ؟؟؟؟؟
گندمش را ؟؟؟؟؟
کسی که وقتی ۴ سالش بود دستشویی میبردش و سر پایش می گرفت ؟؟؟
کسی که خیلی شب ها برایش قصه های تخیلی من درآوردی فی البداهه اش را می گفت تا گندمش بخوابد ؟؟؟؟
چه کسی را عقد میکرد ؟؟؟؟
https://t.me/joinchat/hXznhyAIK50yMGE0
یزدان پلک زد و مضطربانه دستی به ته ریش صورتش کشید :
- نه خواهرمه ، نه زنمه ، نه دوست دخترمه . پاره تنمه دکتر .
دکتر ابرو درهم کشید و نگاهش و از گندم بیهوش روی تخت درمانگاه گرفت و سمت یزدان چرخوند :
- یعنی چی که نه خواهرته ، نه زنته . بهتم که نمی خوره پدر این دختر ۱۵ ساله باشی .
یزدان کلافه ابرو درهم کشید ......... دلش مثل سیر و سرکه می جوشید و دکتر دست از این سوال جواب کردن هایش بر نمی داشت .
- پدرش نیستم ، ولی بزرگش کردم . از وقتی یه دختر بچه ۴ ساله بود . دکتر میخوای بگی گندمم چش شده یا نه . دیشب از دل درد حتی یک ثانیه هم پلک روهم نذاشت . حتی چندین بار به زور فرستادمش دستشویی ، گفتم نکنه بخاطر اینه که از صبح تا شب دستشوییش و نگه میداره این طوری شده . آخه این بچه یه عادت بدی که داره اینه ، حتی اگه بیرون دستشوییشم بگیره ، از سرویس بهداشتی عمومی استفاده نمی کنه . شده تا شب وایمیسته تا برسه خونه بعد بره دستشویی . هشتصدبارم بهش گفتم دستشوییت و نگه ندار . ولی گوش نمیده .
زن لبخندی به این مرد نگران رو به رویش زد . به قد و قامت بلند و چهره خشن و مردانه یزدان و جثه ای پر هیبت و آن ابروان درهم فرو رفته اش نمی خورد که اینگونه نگران این دختر کوچک بیهوش روی تخت شود . این مرد بیشتر میخورد رئیس باند قاچاق اعضا بدن باشد ، تا به قول خودش ..... یک پدر قلابی .
- چقدر از سیستم بدنی زنا سر در میاری ؟
گره ابروان یزدان عمیق تر شد . سیستم بدن زن ها ؟
- سیستم بدن زنا ؟ مثلاً چیشون ؟
- در رابطه با رحم و بکارت و ....
نمی دانست از کجا ، اما گرمایی توامان با خشم به سرعت و در صدم ثانیه میان مغزش نشست و تا گوش ها و شقیقه هایش را داغ کرد .
گندم ۱۵ ساله او ، چه ربطی به این چیزها داشت ؟ نکند کسی به گندمش دست زده بود که دکتر حرف از رحم میزد ؟ نکند گندمش را بی حیثیت کرده بودند که دکتر بحث بکاراتش را وسط می کشید ؟ نکند .....
میان حرف دکتر پرید :
- چی می خوای بگی دکتر ؟ نکنه کسی به این دختر دست زده ؟ ها ؟ نکنه بهش تجاوز کردن ؟ درد دلش بخاطر همین بود ؟ آره ؟
- هی هی وایسا کجا میری با این عجله ؟ من کی حرف از تجاوز زدم ؟
- شما حرف رحم و پرده و این چیزا رو وسط کشیدی ....
- آره ولی منظور من چیز دیگه ای بود . از بین هر ۱۰۰۰ تا دختر ، شاید فقط یه دختر دارای بکارت کاملاً مسدود باشه . یعنی هیچ سوراخی برای خروج خون قاعدگی روی بکارتش وجود نداره و همین مسدود شدنش باعث دل درد شدید این دختر شده . باید هر چه سریع تر عمل بشه و بکارتش برداشته بشه و خون پشت پرده تخلیه بشه . که اینم احتیاج به اجازه و امضای قیم داره . شناسنامش به اسم شماست ؟
یزدان چنگ میان موهایش زد :
- نه .
سندی داری که نشون بده قَیِمش هستی ؟
- نه .
- برای جراحی بکارت حتماً اجازه قیم لازمه . بهتره بری بیفتی دنبالش . این دختر بیشتر از این نمی تونه تو این شرایط بمونه . یا باید پدر خونده قانونیش امضا بزنه یا همسرش . فکر نمی کنم به مردای جون ۳۰ ساله اجازه سرپرستی دخترای کم سن و سال و تازه بالغ شده رو بدن . مگر اینکه بری بیفتی دنبال کارای محضر ...... عقدش کنی و بشه زنت ، تمومه . مشکلی دیگه برای اجازه قیم نداری .....
یزدان شوکه شده به زن نگاه کرد .......
چه کسب را عقد کند ؟؟؟؟؟
گندمش را ؟؟؟؟؟
کسی که وقتی ۴ سالش بود دستشویی میبردش و سر پایش می گرفت ؟؟؟
کسی که خیلی شب ها برایش قصه های تخیلی من درآوردی فی البداهه اش را می گفت تا گندمش بخوابد ؟؟؟؟
چه کسی را عقد میکرد ؟؟؟؟
https://t.me/joinchat/hXznhyAIK50yMGE0