#خاکستری_619
سوتینم رو از دستش قاپیدم.
- برو کنار ببینم؛ خودم بلدم انتخاب کنم!
ابرو بالا انداخت.
- خود دانی؛ به هر حالی اونی که استفاده میکنه باید راضی باشه نه تو ...
نمی خواستم تحرک زیادی داشته باشم وگرنه یه مشت حواله شلوارش میکردم.
- سلیقه جنابعالی اینه که کلا هیچی تنم نکنم!
دوباره دست توی کشوم برد و سوتین توری رو بیرون کشید.
- خوراکی خوشمزهس که خودت اونو از بسته بندی دربیاری! اینو بپوش راحت تره ...
خودمم نظرم روی همون بود اما نمی خواستم یه جوری به نظر بیاد که حرفش رو گوش دادم.
- خوبه منم راجب لباس زیر تو نظر بدم؟ برو اون طرف آبان امروز علاوه بر این که داری حرصمو در میاری، بی حیا هم شدی!
عقب رفت و کشو خودش رو بیرون کشید.
- بفرما نظر بده کدومش؟
به کشو لباس هاش نگاه انداختم.
- اینا همشون شبیه همه، حتی رنگ همشونم از دید من مشکیه فرقی نمیکنه.
یکی رو بیرون اورد.
شاید شخصیت واقعی مرد ها همین بود.
قبل از این که باهات احساس راحتی کنن، سرد و خشن و خشک؛ بعد از این که تمام و کمال بهت اعتماد میکردن ...گرم و بی حیا و کمی بی پروا تر میشدن.
سوتینم رو از دستش قاپیدم.
- برو کنار ببینم؛ خودم بلدم انتخاب کنم!
ابرو بالا انداخت.
- خود دانی؛ به هر حالی اونی که استفاده میکنه باید راضی باشه نه تو ...
نمی خواستم تحرک زیادی داشته باشم وگرنه یه مشت حواله شلوارش میکردم.
- سلیقه جنابعالی اینه که کلا هیچی تنم نکنم!
دوباره دست توی کشوم برد و سوتین توری رو بیرون کشید.
- خوراکی خوشمزهس که خودت اونو از بسته بندی دربیاری! اینو بپوش راحت تره ...
خودمم نظرم روی همون بود اما نمی خواستم یه جوری به نظر بیاد که حرفش رو گوش دادم.
- خوبه منم راجب لباس زیر تو نظر بدم؟ برو اون طرف آبان امروز علاوه بر این که داری حرصمو در میاری، بی حیا هم شدی!
عقب رفت و کشو خودش رو بیرون کشید.
- بفرما نظر بده کدومش؟
به کشو لباس هاش نگاه انداختم.
- اینا همشون شبیه همه، حتی رنگ همشونم از دید من مشکیه فرقی نمیکنه.
یکی رو بیرون اورد.
شاید شخصیت واقعی مرد ها همین بود.
قبل از این که باهات احساس راحتی کنن، سرد و خشن و خشک؛ بعد از این که تمام و کمال بهت اعتماد میکردن ...گرم و بی حیا و کمی بی پروا تر میشدن.