#داداشبسیجیم
#part1
از قصد پاهامو از هم باز کردم خشتک شلوارم پاره بود و زیر شلوارمم شورت نپوشیده بودم
زیر چشمی بهش نگاه کردم هنوز حواسش به قرآن خوندن بود
بهشتمو شیو کرده بودم و جوری پاهامو باز کرده بودم که اون سوراخ خوشگل تنگ صورتیم از شلوار جر خورده ام مشخص بود
با شنیدن صدا زدنای بابام سرشو بلند کرد.
تا دیدم سرشو بلند کرده لبخند پر عشوه ایی زدم و پاهامو بیشتر باز کردم نگاهم زوم شلوارش بود
داداش خوشگلم با اینکه ۵ سال ازم کوچیکتر بود اما مردونگی خیلی کلفتی داشت میتونستم از روی شلوارش به خوبی بفهمم که حداقل ۱۹.۲۰ سانت ک.یر توی اون شلوارش خوابیده!
_داداش!
با شنیدن صدام نگاهشو بهم دوخت و نگاهش به اولین چیزی که افتاد خشتک پاره و بهشت صورتیم که حالا خیس خیس شده بود افتاد
سریع صورتش سرخ شد و نگاهش پر از شرم و خجالت شد و نگاهشو ازم دزدید
با خباثت گوشیمو برداشتم و بهش اس،ام اس دادم
_خوشت اومد از اون کلوچه صورتی داداش بسیجیم؟😱👅👇
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0
#part1
از قصد پاهامو از هم باز کردم خشتک شلوارم پاره بود و زیر شلوارمم شورت نپوشیده بودم
زیر چشمی بهش نگاه کردم هنوز حواسش به قرآن خوندن بود
بهشتمو شیو کرده بودم و جوری پاهامو باز کرده بودم که اون سوراخ خوشگل تنگ صورتیم از شلوار جر خورده ام مشخص بود
با شنیدن صدا زدنای بابام سرشو بلند کرد.
تا دیدم سرشو بلند کرده لبخند پر عشوه ایی زدم و پاهامو بیشتر باز کردم نگاهم زوم شلوارش بود
داداش خوشگلم با اینکه ۵ سال ازم کوچیکتر بود اما مردونگی خیلی کلفتی داشت میتونستم از روی شلوارش به خوبی بفهمم که حداقل ۱۹.۲۰ سانت ک.یر توی اون شلوارش خوابیده!
_داداش!
با شنیدن صدام نگاهشو بهم دوخت و نگاهش به اولین چیزی که افتاد خشتک پاره و بهشت صورتیم که حالا خیس خیس شده بود افتاد
سریع صورتش سرخ شد و نگاهش پر از شرم و خجالت شد و نگاهشو ازم دزدید
با خباثت گوشیمو برداشتم و بهش اس،ام اس دادم
_خوشت اومد از اون کلوچه صورتی داداش بسیجیم؟😱👅👇
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0
https://t.me/+RZNbwlJVHK9lOWU0