-فکر نکن تازه برگشتی میتونی هر غلطی کنی بچه! اینجا قانون داره
.با چشمای اشکی لب زدم : قانونش گفت منو بفروشین؟ قانونش گفت حالا که بعد از بیست سال پیداتون کردم عین یه زندانی باهام رفتار کنین؟
چونم رو گرفت و با لحن خشن و جدی گفت : قانون این طایفه منم دختردایی! حالیت شد؟ هرز پریدناتو فراموش کن وگرنه اینبار خودم میفرستم جایی که عرب نی بزنه!
من عاشق این هیولا شده بودم؟ منی که همیشه ازش نفرت داشتم... آراز یه وحشی لعنتی بود که دلمو برده بود
https://t.me/+bNQ7XW6xbCBjMzdk
https://t.me/+bNQ7XW6xbCBjMzdk
بعد از فوت پدرم فهمیدم من بچهی واقعی خانوادم نبودم. رفتم دنبال خانوادهی واقعیم و اونجا بود که آراز رو دیدم...
پسر عمهای که رئیس خانواده بود!
.با چشمای اشکی لب زدم : قانونش گفت منو بفروشین؟ قانونش گفت حالا که بعد از بیست سال پیداتون کردم عین یه زندانی باهام رفتار کنین؟
چونم رو گرفت و با لحن خشن و جدی گفت : قانون این طایفه منم دختردایی! حالیت شد؟ هرز پریدناتو فراموش کن وگرنه اینبار خودم میفرستم جایی که عرب نی بزنه!
من عاشق این هیولا شده بودم؟ منی که همیشه ازش نفرت داشتم... آراز یه وحشی لعنتی بود که دلمو برده بود
https://t.me/+bNQ7XW6xbCBjMzdk
https://t.me/+bNQ7XW6xbCBjMzdk
بعد از فوت پدرم فهمیدم من بچهی واقعی خانوادم نبودم. رفتم دنبال خانوادهی واقعیم و اونجا بود که آراز رو دیدم...
پسر عمهای که رئیس خانواده بود!