Forward from: .
بعد از سکس خشن و دردناکی که با اربابم داشتم افتاده بودم رو تشکم با اونجام ور میرفتم که یهو دیدم آب سیاهی ازم خارج شد حسابی ترسیده بودم که ناگهان با دیدن هیکل مردونه اش که بالا سرم ایستاده بود بدتر بهم ریختم و گفتم ببخشید ارباب...
ادامه داستان سکسی 🔞💦
ادامه داستان سکسی 🔞💦