۱۳ سال پیش رفتیم کیش، تو داروخونه بودم با بابام، یهو چشمش خورد به یه بسته های براق و خوشگل که روش خارجی نوشته بود
مشخص نبود چیه اصلا
برگشت گفت محمد اینا چی هستن بنظرت؟ شبیه ادکلنن انگار
گفتم بابا تو داروخونه ادکلن اخه؟؟؟
گفت پسر من خیاطی رفتم یارو برنج میفروخت تو چی میدونی اخه بچه
گفتم باشه تو بلد ما نابلد
گفت محمد حالا یه سوال کن ببین چیه؟
گفتم خب وقتی خرید نداریم چرا بیخودی بپرسم ملت سرشون شلوغه
گفت پسر تو بپرس شاید بخوام بخرم عه
گفتم جناب این بسته هارو میخواستم یدونشو
گفت چه طعمیشو بدم ؟؟
گفتم مگه خوردنیه؟
یارو از خنده پهن زمین شد گفت کاندومه عزیز🙂
سرم رو چرخوندم دیدم بابام نیست :)))))
تنها جایی که واقعا احساس کردم پشتم خالی شد همون لحظه بود
Join 🔜 @AME_NAME3 🔴
مشخص نبود چیه اصلا
برگشت گفت محمد اینا چی هستن بنظرت؟ شبیه ادکلنن انگار
گفتم بابا تو داروخونه ادکلن اخه؟؟؟
گفت پسر من خیاطی رفتم یارو برنج میفروخت تو چی میدونی اخه بچه
گفتم باشه تو بلد ما نابلد
گفت محمد حالا یه سوال کن ببین چیه؟
گفتم خب وقتی خرید نداریم چرا بیخودی بپرسم ملت سرشون شلوغه
گفت پسر تو بپرس شاید بخوام بخرم عه
گفتم جناب این بسته هارو میخواستم یدونشو
گفت چه طعمیشو بدم ؟؟
گفتم مگه خوردنیه؟
یارو از خنده پهن زمین شد گفت کاندومه عزیز🙂
سرم رو چرخوندم دیدم بابام نیست :)))))
تنها جایی که واقعا احساس کردم پشتم خالی شد همون لحظه بود
Join 🔜 @AME_NAME3 🔴