#رمان_انتهاج
پارت ۱۱۵
لب گزیدم تا از درد صدام در نیاد و رویا گفت
- رهام من کاری که از نظرم درسته انجام میدم! همین!
دستش رو عقب کشید و گفت
- یه هفته رابطه ممنوعه! این بچه کل واژنش ملتهبه! حتی خودت داری میبینی پرینه چقدر سرخه!
چشم هام رو فشار دادم .
رهام شاکی گفت
- تو داری بزرگش میکنی!
فکر کردم تموم شد که رویا مقعدم رو لمس کرد. از درد چنان از جا پریدم که رویا و رهام شوکه نگاهم کردن.
رویا شاکی برگشت سمت رهام و گفت
- با من بیا بیرون!
بازو رهام رو گرفت و بیرون کشید. از اتاق بیرون رفتن و در رو بست! نمیدونستم این معاینه لعنتی تموم شده یا نه!
برام دیگه قابل تحمل نبود.
به سختی به تنهایی از تخت اومدم پائین و لباس پوشیدم
صدای رهام و رویا که داشتن اروم حرف میزدن نامحسوس میومد .
سرم رو گذاشتم روی شیار در و چهارچوبش ، رویا گفت
- برام مهم نیست برادرمی! تو سر این بچه بلایی بیاری خودم بی آبروت میکنم!
رهام گفت
- ما زن و شوهریم و نیکو زن منه! بش کن انقدر بچه بچه گفتن رو! من کاری نمیکنم کسی که دوست دادم آسیب ببینه!
- اما دیده! تو بهش آسیب زدی!
رهام با صدای بلند تری گفت
- میشه دست از این کنترلگری برداری!؟ من بچه ۶ ساله نیستم رویا! من ۳۶ سالمه! میشه سرتو از زندگی من بکشی بیرون!؟
رویا آروم گفت
- سرم رو کشیدم بیرون که دختره افتاد به جونمون ! الانم حواسم نباشه یه دردسر دیگه درست میکنی!
رهام گفت
- تو دیوونه ای! مهدی حق داشت طلاقت داد!
صدایی شبیه به کشیده بلند شد و من شوکه عقب پریدم
در اتاق همین لحظه باز شد و رهام گفت
- بیا بریم.
دستم رو گرفت و کشید.
بدون نگاه کردن به رویا گفت
- یکبار دیگه سنگ بندازی، دیگه تا ابد منو نمیبینی!
بدون توجه به منشی از مطب خارج شدیم و در رو کوبید.
منو با خودش کشید پایین
دوست داشتم بگم تو که آخر میخواستی با رویا دعوا کنی چرا منو عذاب دادی! اما انقدر عصبانی بود که سکوت بهترین گزینه بود.
رهام جلو ماشین دستم رو ول کرد. نشستم و مچ دستم رو ماساژ دادم. چنان سفت گرفته بود و میکشید که قرمز شده بود!
رهام به دستم نگاه کرد و تقریبا داد زد:
- چیه! باز میخوای بگی درد داری!
جا خورده به رهام نگاه کردم که عصبی گفت:
- یک هفته گذشته از رابطه از عقب ما، باز برای رویا فیلم میای!
خوشگل ها برای خوندن ادامه ۲ راه هست
#رایگان میتونید ۳۰۰ پارت جلو تر بیاید اینستاگرام بقیه رو بخونید
https://www.instagram.com/zendegibanafsh
یا اگر دوست داشتید بیاید #فایل_کامل ۲۲۰۰ صفحه رمان رو همین الان تو باغ استور بخونید.
اول اپلیکیشن از کانالش نصب کنید👇
فایل نصبی برنامه تو کانالش پین شده👇💜
@BaghStore_app
سایت هم دارن
https://www.Baghstore.net
پارت ۱۱۵
لب گزیدم تا از درد صدام در نیاد و رویا گفت
- رهام من کاری که از نظرم درسته انجام میدم! همین!
دستش رو عقب کشید و گفت
- یه هفته رابطه ممنوعه! این بچه کل واژنش ملتهبه! حتی خودت داری میبینی پرینه چقدر سرخه!
چشم هام رو فشار دادم .
رهام شاکی گفت
- تو داری بزرگش میکنی!
فکر کردم تموم شد که رویا مقعدم رو لمس کرد. از درد چنان از جا پریدم که رویا و رهام شوکه نگاهم کردن.
رویا شاکی برگشت سمت رهام و گفت
- با من بیا بیرون!
بازو رهام رو گرفت و بیرون کشید. از اتاق بیرون رفتن و در رو بست! نمیدونستم این معاینه لعنتی تموم شده یا نه!
برام دیگه قابل تحمل نبود.
به سختی به تنهایی از تخت اومدم پائین و لباس پوشیدم
صدای رهام و رویا که داشتن اروم حرف میزدن نامحسوس میومد .
سرم رو گذاشتم روی شیار در و چهارچوبش ، رویا گفت
- برام مهم نیست برادرمی! تو سر این بچه بلایی بیاری خودم بی آبروت میکنم!
رهام گفت
- ما زن و شوهریم و نیکو زن منه! بش کن انقدر بچه بچه گفتن رو! من کاری نمیکنم کسی که دوست دادم آسیب ببینه!
- اما دیده! تو بهش آسیب زدی!
رهام با صدای بلند تری گفت
- میشه دست از این کنترلگری برداری!؟ من بچه ۶ ساله نیستم رویا! من ۳۶ سالمه! میشه سرتو از زندگی من بکشی بیرون!؟
رویا آروم گفت
- سرم رو کشیدم بیرون که دختره افتاد به جونمون ! الانم حواسم نباشه یه دردسر دیگه درست میکنی!
رهام گفت
- تو دیوونه ای! مهدی حق داشت طلاقت داد!
صدایی شبیه به کشیده بلند شد و من شوکه عقب پریدم
در اتاق همین لحظه باز شد و رهام گفت
- بیا بریم.
دستم رو گرفت و کشید.
بدون نگاه کردن به رویا گفت
- یکبار دیگه سنگ بندازی، دیگه تا ابد منو نمیبینی!
بدون توجه به منشی از مطب خارج شدیم و در رو کوبید.
منو با خودش کشید پایین
دوست داشتم بگم تو که آخر میخواستی با رویا دعوا کنی چرا منو عذاب دادی! اما انقدر عصبانی بود که سکوت بهترین گزینه بود.
رهام جلو ماشین دستم رو ول کرد. نشستم و مچ دستم رو ماساژ دادم. چنان سفت گرفته بود و میکشید که قرمز شده بود!
رهام به دستم نگاه کرد و تقریبا داد زد:
- چیه! باز میخوای بگی درد داری!
جا خورده به رهام نگاه کردم که عصبی گفت:
- یک هفته گذشته از رابطه از عقب ما، باز برای رویا فیلم میای!
خوشگل ها برای خوندن ادامه ۲ راه هست
#رایگان میتونید ۳۰۰ پارت جلو تر بیاید اینستاگرام بقیه رو بخونید
https://www.instagram.com/zendegibanafsh
یا اگر دوست داشتید بیاید #فایل_کامل ۲۲۰۰ صفحه رمان رو همین الان تو باغ استور بخونید.
اول اپلیکیشن از کانالش نصب کنید👇
فایل نصبی برنامه تو کانالش پین شده👇💜
@BaghStore_app
سایت هم دارن
https://www.Baghstore.net