ـ XXFX: مست میکنه، یه لبخند شنگول میزنه و به XXTX که داره طبق معمول توی سوشال مدیا لاس میزنه نزدیک میشه*
ـ XXFX: یه چیزی هست که خیلی وقته توی دلمه و میخوام که بهت بگمش!

ـ XXTX: درست همون لحظه‌ای که داشت برای یکی از اف ها تایپ میکرد " بیبی به ددی نشون بده چقدر توی تخت ماهری " صدای خمار XXFX رو کنار گوشش میشنوه و دست از لاس زدنش برمیداره *
ـ XXTX: خیله خب، بهم بگو ببینم.

ـ XXFX: چشم‌هاش برق برقی میشه و دست میندازه دور گردن XXTX، گوشی‌اش رو ازش جدا میکنه و چشم‌های خشمگین XXTX روش زوم میشه اما چون دوستش مسته چیزی بهش نمیگه*
ـ XXFX: خوشحالم که باهم آشنا شدیم، رابطمون خیلی برام باارزشه و نمیدونم که بدون تو باید چیکار کنم! گاها میتونی خیلی پدرسوخته و شیطون باشی، اما میدونم ته دلت هیچی نیست و همه‌اش برای دوستیمونه. همچنین، صدات برای خوانندگی محشره! تو باید به یه مسابقه‌ی استعدادیابی یا همچین چیزی شرکت کنی. فقط میخوام بهت بگم که خیلی خیلی دوستت دارم عسلم.

ـ XXTX: فکرش کاملا از بیبی‌ای که قرار بود سراغش بره پرت میشه، احساساتش کلا قفل میکنن، چشم‌هاش گشاد میشه و لبخندش به قدری ترسناکه که XXFX فکر میکنه اگه یکم دیگه ادامه میداد، دوستش شاید سکته میکرد یا موتورش میسوخت.*
ـ XXTX: ارور 404. سرور احساسات قطعه، دنبالش نگردین نیست*
ـ XXTX: مرسی... ولی میخوای بهت یاد بدم چطور لاس بزنی؟!

t.me/mbti4Q