فرانک پورسل یه حرف خیلی قشنگی میزنه درباره عشق که خیلی به دلم میشینه :
"وقتی دو انسان پخته و معنوی به هم دل میبازند، یکی از بزرگترین پارادوکس های زندگی اتفاق میافتد، یکی از زیباترین پدیده های جهان هستی رخ می دهد:
آنها با هم هستند و در عین حال به شدت مستقل و تنها هستند
آنقدر به هم نزدیکند که انگار هر دو آنها یک نفرند
اما در عین حال، به هم بودنشان، فردیتشان را نابود نمیکند
با هم هستند و تنها هستند
با هم بودنشان کمک میکند که تنها باشند.
دو انسان پخته و معنوی اگر عاشق هم شوند
بدون حس مالکیت
بدون سیاست
بدون ریاکاری
به هم کمک می کنند که آزاد باشند."
"وقتی دو انسان پخته و معنوی به هم دل میبازند، یکی از بزرگترین پارادوکس های زندگی اتفاق میافتد، یکی از زیباترین پدیده های جهان هستی رخ می دهد:
آنها با هم هستند و در عین حال به شدت مستقل و تنها هستند
آنقدر به هم نزدیکند که انگار هر دو آنها یک نفرند
اما در عین حال، به هم بودنشان، فردیتشان را نابود نمیکند
با هم هستند و تنها هستند
با هم بودنشان کمک میکند که تنها باشند.
دو انسان پخته و معنوی اگر عاشق هم شوند
بدون حس مالکیت
بدون سیاست
بدون ریاکاری
به هم کمک می کنند که آزاد باشند."