برد سه صفر توسعهگرایی بر بازار آزاد
گفتگوی شنبه شب برنامه شیوه نمود تقابل ۲ تفکر در نگاه اقتصادی کشور بود. دکتر مشایخی استاد معروف دانشگاه شریف بر همان ایده سنتی یعنی حل مشکل کشور با خارج و بازارگرایی در داخل تاکید داشت. دکتر خاندوزی استاد دانشگاه علامه طباطبائی اما متکی بر تجربه سیاستگذاری در دولت و مجلس، راه متفاوتی را پیشنهاد میدادکه عبارت بود از: توسعهگرایی در داخل که مستلزم تغییر رفتار سیاستگذاران دولتها و کنارگذاشتن تعارض منافع است و از سوی دیگر، تعامل فعال با قدرتهای نوظهور خارجی. این دو تفکر گرچه هر دو با دولتگرایی دستوری مخالف بودند اما خودشان تمایزهای جدی با هم داشتند.
در این میان دست مشایخی از استدلالهای جدید و مصداقی خالی بود. در مقابل خاندوزی چه با ارجاع به کتب رودریک استاد هاروارد در حکمرانی اقتصادی و چه گزارش اخیر اتحادیه اروپا و قانون جدید RIA آمریکا ایده بازار آزاد را به چالش کشید. مثال مواجهه دولت اسبق ایران با رئیسجمهور چین در اولین ماه پس از برجام نیز یک خاطره جالب از معاون وزیر خارجه بود.
مشایخی مایل بود ریشه مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را به گفتمان هسته مرکزی نظام و رهبری منسوب کند و بر ترجیح دادن قدرت نظامی بر رفاه داخلی مردم تاکید داشت. خاندوزی در مقابل با توجه دادن به نقش تحزب که در کشور ما وجود ندارد، بر نقش شخص روسای جمهور اصرار داشت و با نشان دادن گزارش بانک جهانی از رشد ۳ساله اقتصاد ایران در دوره شهید رئیسی، بر نقش دولتها تاکید کرد و معضل را در بنبست ذهنی سیاستگذار دانست نه القای بنبست عینی در اداره کشور که الان به گوش میرسد.
او به کنایه گفت اگر دولتها کارهای نیستند چرا آقایان برای رئيسجمهور شدن سبقت میگیرند! نکته دیگر استفاده مشایخی از آمار قدیمی در بیان وضع کشور بود که با ایراد خاندوزی مواجه شد از جمله بهبود آمار سرمایهگذاری داخلی و خارجی طی سه سال گذشته. در مجموع از منظر جامعه دانشگاهی، مشایخی نتوانست در حد انتظار ظاهر شود و برنده این گفتگو ایده دولت توسعهگرا بود.
گفتگوی شنبه شب برنامه شیوه نمود تقابل ۲ تفکر در نگاه اقتصادی کشور بود. دکتر مشایخی استاد معروف دانشگاه شریف بر همان ایده سنتی یعنی حل مشکل کشور با خارج و بازارگرایی در داخل تاکید داشت. دکتر خاندوزی استاد دانشگاه علامه طباطبائی اما متکی بر تجربه سیاستگذاری در دولت و مجلس، راه متفاوتی را پیشنهاد میدادکه عبارت بود از: توسعهگرایی در داخل که مستلزم تغییر رفتار سیاستگذاران دولتها و کنارگذاشتن تعارض منافع است و از سوی دیگر، تعامل فعال با قدرتهای نوظهور خارجی. این دو تفکر گرچه هر دو با دولتگرایی دستوری مخالف بودند اما خودشان تمایزهای جدی با هم داشتند.
در این میان دست مشایخی از استدلالهای جدید و مصداقی خالی بود. در مقابل خاندوزی چه با ارجاع به کتب رودریک استاد هاروارد در حکمرانی اقتصادی و چه گزارش اخیر اتحادیه اروپا و قانون جدید RIA آمریکا ایده بازار آزاد را به چالش کشید. مثال مواجهه دولت اسبق ایران با رئیسجمهور چین در اولین ماه پس از برجام نیز یک خاطره جالب از معاون وزیر خارجه بود.
مشایخی مایل بود ریشه مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را به گفتمان هسته مرکزی نظام و رهبری منسوب کند و بر ترجیح دادن قدرت نظامی بر رفاه داخلی مردم تاکید داشت. خاندوزی در مقابل با توجه دادن به نقش تحزب که در کشور ما وجود ندارد، بر نقش شخص روسای جمهور اصرار داشت و با نشان دادن گزارش بانک جهانی از رشد ۳ساله اقتصاد ایران در دوره شهید رئیسی، بر نقش دولتها تاکید کرد و معضل را در بنبست ذهنی سیاستگذار دانست نه القای بنبست عینی در اداره کشور که الان به گوش میرسد.
او به کنایه گفت اگر دولتها کارهای نیستند چرا آقایان برای رئيسجمهور شدن سبقت میگیرند! نکته دیگر استفاده مشایخی از آمار قدیمی در بیان وضع کشور بود که با ایراد خاندوزی مواجه شد از جمله بهبود آمار سرمایهگذاری داخلی و خارجی طی سه سال گذشته. در مجموع از منظر جامعه دانشگاهی، مشایخی نتوانست در حد انتظار ظاهر شود و برنده این گفتگو ایده دولت توسعهگرا بود.