Forward from: اُرد ناشتا
#سینما 🎬
نوشتن از اسب تورین باید (مثل اتمسفر خود فیلم) ملالآور باشد چون مسئلهی فیلم، مسئلهی ملال است. چون زندگی اساسا قطاریست که بر روی ریل ملال حرکت میکند.
اسب تورین | the turin horse اثر بلا تار مجارستانی روایتِ همان اسبیست که نیچه آن را حین شلاق خوردن مشاهده کرد و دچار فروپاشی روانی شد.
یک توضیح کامل، طوفانی و کوتاه که هر خوانندهای را مجاب میکند که برود فیلم را مشاهده کند و منتظر یک اثر فلسفی باشد.
یحتمل تماشای داستان چند ساعتهی اسب تورین که هیاهو برای هیچ است و روایتی حوصله سر بر از روزمرهی عادی یک دختر و پدر روستاییست که در دل یک دهکده تک و تنها با اسبی که ظاهرا نقطهی عطف زندگیشان است زندگی رقتانگیز و محزونی دارند، در اواسط فیلم مخاطب را از انتخاب خود پشیمان میکند. حقیقتا فیلم پوچیست اما مگر زندگی جز پوچیست؟
مهمترین شاخصهی هنر، مفهوم است (جز در پست مدرنیسم که ضدمفهوم خود یک مفهوم است) و این مهم اتفاق نمیافتد جز اینکه هنرمند آن را در فُرم راست و درستی ارائه دهد.
همانگونه که نمیشود در قلب بورژوآزی از پرولتاریا گفت و شکم سیر درکی از گرسنگی ندارد، نمیشود برای نمایشِ ملال انگیز بودنِ زندگی، یک فیلم مهیج و هالیوودی ساخت.
اسب تورین به طور عامدانه کسل کننده، بی حاصل، پوچ و عبث است و در انتقال این مفاهیم، بیمانند عمل کرده است.
اگر به فیلم پا بدهید، شما را در خود حَل میکند.
سه بار این فیلم را دیدم! کامل. هربار بیشتر عاشقش شدم.
نوشتن از اسب تورین باید (مثل اتمسفر خود فیلم) ملالآور باشد چون مسئلهی فیلم، مسئلهی ملال است. چون زندگی اساسا قطاریست که بر روی ریل ملال حرکت میکند.
اسب تورین | the turin horse اثر بلا تار مجارستانی روایتِ همان اسبیست که نیچه آن را حین شلاق خوردن مشاهده کرد و دچار فروپاشی روانی شد.
یک توضیح کامل، طوفانی و کوتاه که هر خوانندهای را مجاب میکند که برود فیلم را مشاهده کند و منتظر یک اثر فلسفی باشد.
یحتمل تماشای داستان چند ساعتهی اسب تورین که هیاهو برای هیچ است و روایتی حوصله سر بر از روزمرهی عادی یک دختر و پدر روستاییست که در دل یک دهکده تک و تنها با اسبی که ظاهرا نقطهی عطف زندگیشان است زندگی رقتانگیز و محزونی دارند، در اواسط فیلم مخاطب را از انتخاب خود پشیمان میکند. حقیقتا فیلم پوچیست اما مگر زندگی جز پوچیست؟
مهمترین شاخصهی هنر، مفهوم است (جز در پست مدرنیسم که ضدمفهوم خود یک مفهوم است) و این مهم اتفاق نمیافتد جز اینکه هنرمند آن را در فُرم راست و درستی ارائه دهد.
همانگونه که نمیشود در قلب بورژوآزی از پرولتاریا گفت و شکم سیر درکی از گرسنگی ندارد، نمیشود برای نمایشِ ملال انگیز بودنِ زندگی، یک فیلم مهیج و هالیوودی ساخت.
اسب تورین به طور عامدانه کسل کننده، بی حاصل، پوچ و عبث است و در انتقال این مفاهیم، بیمانند عمل کرده است.
اگر به فیلم پا بدهید، شما را در خود حَل میکند.
سه بار این فیلم را دیدم! کامل. هربار بیشتر عاشقش شدم.