اشعار ناب آئينے


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹
محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن
کانـــال شعــــر مذهبــــی در تلگــــرام
زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری
ادمین ارسال شعر و تبلیغات:
@ad_shereaeini
کانال اشعارناب با همین لینک در ایتا فعال است

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


برای دسترسی به بیشتر از ۱۰۰۰ قطعه شعر ایام شهادت حضرت زهرا (س) بر روی هشتگ های زیر کلیک کنید

#حضرت_زهرا
#مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بستر_بیماری


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

پشتِ در خانه ی علی بلوا شد
با فاطمه بر سر علی دعوا شد

یک ضربه و یک بازو و یک آه بلند
شال از کمر امیر مردان وا شد

دربی که تمام قد در آتش میسوخت
آوار به روی صورت زهرا شد

در حال نفس نفس زدن بود هنوز
یک میخ گداخته سرش پیدا شد

سربسته بگویم سخن از ناموس است
سربسته بگویم که چه در آنجا شد

با طفل زمین خورد در آنجا مادر
بی طفل ولی بود که از جا پا شد

شرحِ غم زهرای جوان را باید
از رنگِ محاسن علی جویا شد

🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی

=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

همدست شد مسمار با دیوار، با در
در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر

حال و هوای خانه یکباره عوض شد
افتاد روی مادر ما بی‌هوا در

باید بسوزد در هوای شمع اما...
این بار سوزانده پَرِ پروانه را در

در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ
در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در

از آن زمان که مادر ما را زمین زد
ما بچه‌های فاطمه قهریم با در

از پا درآوردند آخر مرتضی را
دیوار، آتش، کوچه و همسایه‌ها، در

مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه
در کربلا باقی چوبش شد عصا، در

در کربلا زینب گلی گم کرده بود و
می‌گشت در گودال دنبال برادر

🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

انگار باید غصه تا آخر بماند
چشمان زینب تا همیشه تر بماند

یادت می‌آید که به من گفتی: عزیزم
اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟

می‌میرم از این غُصه بابایم چگونه
تنها بدون تو در این سنگر بماند

بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی
دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند

وقتی نمی‌مانی! مگیر از ما رُخت را
تا صورتت در خاطرم بهتر بماند

تو می‌روی و بغض سنگینی که باید
یک عمر در این خانه با دختر بماند
* *
می‌ترسم از ظهری که می‌گویی قرار است
جسم حسینت بین خون بی سر بماند

دلواپسم، آه از غروبی که ببینم
برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند

این شعر دیگر طاقت غم را ندارد
اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند

🔸شاعر:
#عاطفه_سادات_موسوی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini


آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت

آتش زبانه می‌کشید از خانه‌ی مولا
این شعله‌ها در آسمان‌ها ولوله انداخت

دنیا به عاشق‌ها همیشه سخت می‌گیرد
مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت

جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت

آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت

ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت

🔸شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد

مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد

دستِ مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد

"من" فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
"من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد

حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود
هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد

هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود
هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد...

آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد...

چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد

🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

تا قنوتَت رو به‌سوی یار بالا می‌رود
بر دو دستت آسمان انگار بالا می‌رود

پرچمت را از زمانی که درِ خانه زدم
برکت و نور از درودیوار بالا می‌رود

اوج، معنایش به دست‌وپای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا می‌رود

بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو، اذکار بالا می‌رود

تربت تو در حقیقت آبِ روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا می‌رود

حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دست‌های سینه‌زن هربار بالا می‌رود
::
کشته‌ی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا می‌رود

🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

آن شب نمی‌شد آتشِ غم شعله‌ور، اگر
یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر

یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان
در پیش تازیانه نمی‌شد سپر اگر

یا دستِ‌کم به پیش نگاهِ ابوتراب
دستی نمی‌گذاشت به رویش اثر اگر

صیّاد اگر به لاله‌ی زخمیِ مرتضی
هم بی‌هوا نمی‌زد و هم بی‌خبر اگر

قصه نمی‌کشید به تنهاییِ حسین...
در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر...

🔸شاعر:
#رضا_یزدانی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

سرنوشت آن گل پرپر نمی‌دانم چه شد
شرح این خون‌گریه را آخر نمی‌دانم چه شد

احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارش‌های پیغمبر نمی‌دانم چه شد

روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمی‌دانم چه شد

چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
«در» که کلاً سوخت، میخ در نمی‌دانم چه شد

بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمی‌دانم چه شد

شد فدک سیراب از سرچشمه‌ی پهلوی او
لاله‌های رسته بر بستر نمی‌دانم چه شد

دست‌های شوهرش زخمی شد از ردّ طناب
ریسمان بر گردن حیدر نمی‌دانم چه شد

هیچ کس قبر شریفش را نمی‌داند کجاست
آخرِ این قصه را دیگر نمی‌دانم چه شد

🔸شاعر:
#عباس_احمدی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

ابلیس حِقد و کینه را بی‌کار نگذاشت
بیت خدا را نیز بی آزار نگذاشت

گفتند زهرا پشت این در ایستاده
گفتند او را راحتش بگذار، نگذاشت*

«در» شعله‌ور شد! غنچه‌اش را در خطر دید
می‌خواست برگردد ولی دیوار نگذاشت

سعی فراوان کرد حتی بین آتش-
«در» را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت

دیگر نشد پای علی برخیزد از جا
می‌خواست برخیزد، تنِ تب‌دار نگذاشت

شاید از آن پس مرتضی هر خانه‌ای ساخت
دیگر به روی درب آن مسمار نگذاشت

🔸شاعر:
#علی_ذوالقدر
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini

بر گنبد طلای علی، شاهِ چاره جو
خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو

از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است
جز او نبوده است کسی قاهر العدو

یل های نامدار عرب هم نمی شدند
با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو

خواندیم خط به خط همه آیات وحی را
مدح علی و آل علی بود مو به مو

ما دلشکسته ها مگر از خود چه داشتیم؟!
ما را نجف نشینی‌مان داده آبرو

آرام؟ کوچه های نجف را قدم بزن ...
هر جا  دلت شکست فقط "یا علی" بگو

🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم
به غیر از نام، از اِنسِیّةُالحورا نمی‌فهمیم

به غیر از "فا، الف، طا، میم، ها" از آیهٔ اسمش
از این نوری که لَیسَ فَوقِهِ نورا نمی‌فهمیم

زمان مخفی، مکان مخفی، مقامش همچنان مخفی
چرا این‌قدر این سرّ است مستورا؟ نمی‌فهمیم

درون خانه بود و عرش اعلا را رصد می‌کرد
نگاه نافذش تا آن فراسو را نمی‌فهمیم

کسی که از نمازش نور می‌تابید بر عالم
زدند آتش چرا کاشانهٔ او را؟ نمی‌فهمیم

چه صبری داشت حیدر، داغ روی داغ دید اما
نشد با ذوالفقارش مانع شورا! نمی‌فهمیم

هنوز آن خانه دارد در میان شعله می‌سوزد
گناه ماست ای مردم اگر بو را نمی‌فهمیم

اگر تنها برای زخم‌هایش روضه می‌گیریم
دلیل درد پهلو، زخم بازو را نمی‌فهمیم

اگر فرزند او در غیبت است امروز، یعنی ما
به قدر کافی از اسرار عاشورا نمی‌فهمیم

دلیل خلقت دنیاست زهرا، خوانده‌ایم این را
و‌لی تا روز محشر قدر بانو را نمی‌فهمیم

🔸شاعر:
#علی_سلیمان
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

تنهاترین مظلوم تاریخم کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی آخر افتادی
این‌روزها مجروح جنگ غربتم برخیز
آه ای طبیب من چرا در بستر افتادی

قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت می‌کنم زهرا
از بی‌ملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت می‌کنم زهرا

تو شاه‌بانوی بهشتی پس بگو از من
کی قصری از فیروزه و یاقوت می‌خواهی
از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا که چیزی خواستی تابوت می‌خواهی؟

حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هر بار می‌گیرم
دیروز اگر تو می‌گرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم

🔸شاعر:
#سید_میلاد_حسنی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی!
رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟!

دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا
چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟!

بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟
دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی

شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم
من از لباس پر از لاله ات هراسانم

قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان
قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان

تمام روز و شب از درد سینه گریانی
نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی

میان سجده، مرا باز جان به لب کردی
چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟!

نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن
بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن

مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند
به زخم های تنت مرهمی اثر نکند

شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را

منی که پشت سر خود زره نمی بستم
به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم

خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد
به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد

🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

‏فاطمه اسمش که می آمد زمان می ایستاد
برگ بر روی درختان هر خزان می ایستاد

هر زمان از راه می آمد رسول الله هم
محترم میداشتش از عمق جان می ایستاد

در حیاط خانه بی روبند اگر پا می گذاشت
شمس هم از شرم کنج آسمان می ایستاد

شأن زهرا اینکه آقای جوانان بهشت
روبروی او به جای سایه بان می ایستاد!

گر زیارت نامه‌ی کوتاه او در آن نبود
بی گمان قلب مفاتیح الجنان می‌ایستاد

وقت قامت بستن مردم موذن روی پاست
وقت قامت بستن زهرا اذان می ایستاد

من که حیرانم چرا محراب و منبر خم نشد
گر برای خطبه خواندن آنچنان می ایستاد

‏من نمیدانم چه شد اما روایت کرده اند
مادر ما این اواخر قد کمان می ایستاد

دست پایین آمد و افتاد زهرا بر زمین
کاش در این لحظه غمگین جهان می ایستاد

بر مزار بی چراغ مادر سادات کاش
لااقل ابری به عنوان نشان می ایستاد

🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

بیمار نیمه جان علی را نَفَس نبود
غیر از پَر از پرستوي من ، در قفس نبود

زهرا تمام عمر به داد همه رسید
می سوخت مثل شمع ، کسی دادرس نبود

او یک نفر ، زدن او را چهل نفر
دور و بر گُلم به جز از خار و خس نبود

تا داشتند نَفَس به روي در قدم زدند
سیلی زدن به فاطمه در کوچه بس نبود

سردار خیبرم که به زانو درآمدم
درمانده شد علی و ره پیش و پس نبود

طوري زدند قبله ي من ، رو به قبله شد
او را به غیر مرگ ، دگر دسترس نبود

🔸شاعر:
#سید_محسن_حسینی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini

بی مهر تو راهی به سعادت نرسید
بی مهر تو امضای عبادت نرسید

گفتند به داد میرسی در صد جا
در کوچه ولی کسی به دادت نرسید

🔸شاعر:
#علی_ناظمی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

ای پدر غصه بی شمار شده
حال من بی تو زار زار شده

هیچکس سر نمی‌زند بر ما
بی کسی رسم روزگار شده

علی صف شکن زمین خورده
نوبت صبر ذوالفقار شده

آن در خانه ای که بوسیدی
هیزمِ کشتن‌‌ِ بهار شده

من که جایم بروی چشمت بود..
چشمم از ضربه تار تار شده

روی دیوار خانه آن گوشه..
خون خشکیده یادگار شده

لخته خون‌ها مزاحمم هستند
گر نفسهام گه‌گدار شده

با همان دنده ترک خورده
دخترت بر شتر‌ سوار شده

جلوی مجتبی زدند مرا
پسرم سخت شرمسار شده

بین نامرد های شهر خودت..
زدنِ زن چه افتخار شده!!

🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

با سنّ و سال کم به فضه کار می‌آموخت
زهرا به خدمتکار مادروار می‌آموخت

او بی معلم بود اما از زکات علم
به مریم و به آسیه بسیار می‌آموخت

پیراهنی را پیش زینب دوخت و هر رج
یک مرتبه میدوخت و یک بار می‌آموخت

خرمای بیت او وفا را یاد سلمان داد
بخشش ز گردنبند او عمار می‌آموخت

می‌گفت مولانا علی ، طوری که میثم هم
از لحن زهرا تا به روی دار می‌آموخت

زهرا مع الفارغ شبیه تیغ حیدر بود
چون ذوالفقار از فاطمه پیکار می‌آموخت

فرمود پیغمبر که زهرا بضعة منی
ای کاش این را نیز یار غار می‌آموخت

آتش به هیزم گفت چوب از تو شرار از من
پس اولی از دومی آزار می‌آموخت

پروانه هی می‌سوخت و می‌گشت دور شمع
پروانه درس معرفت به نار می‌آموخت

در هی تکان خورد و به روی فاطمه افتاد
ای کاش آن لحظه در از دیوار می‌آموخت

میخ در این خانه بودن هم سعادت داشت
ای کاش یک ذره وفا مسمار می‌آموخت

زهرا شجاعت را که یاد زینبش میداد
آتش جسارت کردن از اشرار می‌آموخت

زینب به سن خردسالی کربلا را دید
زینب که صبر از حیدر کرار می‌آموخت

🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini


#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini

آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟
همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟
آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟
فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟

دودی از آتش آن در به سماوات رسید
گل یاس نبوی را چه جراحات رسید
به فلک ناله ای از مادر سادات رسید
که خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟

آسمان دید که برعرش طنین افتاده
شعله بربال وپر روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده وگل به زمین افتاده
وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟

فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است زمسمار بپرس
آه مسمار درخانه دراین جا چه شده؟

درهیاهو که همه فتنه گران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند
عده ای دست علی را به طنابی بستند
بی حیا مردم بی شرم شمارا چه شده؟

گرچه مأمور به صبراست تواناست علی
دربر کوه مصیبات شکیباست علی
خیزای فاطمه ازجای که تنهاست علی
خیزازجا وببین حرمت مولا چه شده؟

نظر گل به سوی خرمنی ازخارافتاد
مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد
بازوی فاطمه با ضربتی ازکار افتاد
یارتنهای علی در براعدا چه شده؟

به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود
درشب غربت وغم نورجلی زهرا بود
تا که جان به تن  یار علی زهرا بود
ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده؟

🔸شاعر:
#سید_هاشم_وفایی
=======================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini

20 last posts shown.