Posts filter


سلام یه خلاصه از جلسه امشب بگم
طبق صحبتی که با بچه ها داشتیم، قرار شد کتاب "از کتاب " محمدرضا شعبانعلی عزیز رو بخونیم، چون در مورد اینه که چطوری یک کتاب خوان حرفه ای بشیم و این کتاب کمک میکنه اثر بخشی کتاب خوندنمون بیشتر بشه.
هفته ای تقریبا ۵۰ صفحه ( روزی ۷ صفحه ) ماکسیمم تارگت کتاب خوندنمونه.
هر هفته یک نفر یه خلاصه از کتاب در حد ۵-۷ دقیقه میگه و بعدش در مورد کتاب بحث میکنیم :
مهم ترین نکته ای که از این بخش یادگرفتید چیه ؟ هر نفر یک نکته ؟
اگر جای نویسنده بودید چه تغییری در متن میدادید ؟
چه حسی گرفتید از خوندن این بخش ؟
چطور میشه این ایده ها رو تو زندگی پیاده سازی کرد ؟
نظرتون در مورد این بخش چی بود ؟
با کدوم بخشش مخالف بودید ؟ چرا ؟

برای هفته بعد هم با پیشگفتار و مقدمه تا آخر فصل ۱ میخونیم.
این ایده هم رو دارم ، هر ۳-۴ جلسه، یه جلسه حضوری تو باغ کتابی ، جایی بذاریم جلسه رو هم برای نتوورکینگ ، هم بیشتر آشنا بشیم با دوست های جدید.
لینک کتابم میذارم اینجا :
https://motamem.org/azketab/




این کتاب واقعا فوق العاده هست👌🔥 خیلی دوست داشتم خوندمش، خیلی ذهنیت خوبی میده بهت و پر از تجربه هست. یه بخشیش و میارم :

دروغ‌هایی درباره عملکرد:
بازخوردی که دریافت می‌کنید اغلب فیلتر شده است و بازتاب واقعی نظر دیگران درباره شما نیست.
به جای منتظر ماندن برای بازخورد، محیطی ایجاد کنید که در آن بازخورد صادقانه تشویق شود.

دروغ‌هایی درباره امکان ارتقا:
فقط انجام کارها به معنای ایجاد ارزش نیست.
روی یادگیری مهارت‌های درست برای مرحله بعدی رشد شغلی تمرکز کنید.

دروغ‌هایی درباره حقوق:
سخت‌کوشی به‌تنهایی منجر به افزایش چشمگیر حقوق نمی‌شود.
به‌جای تکیه بر استراتژی‌های ناکارآمد مانند بررسی‌های سالانه، یاد بگیرید چگونه از اهرم‌های مناسب برای مذاکره درباره حقوق بهتر استفاده کنید.

دروغ‌هایی درباره قدرت:
قدرت در یک شرکت فقط به عناوین شغلی یا اندازه دفتر کار محدود نمی‌شود.
کسب‌وکار یعنی اعداد و ارقام—کسانی که می‌توانند با داده‌ها ارزش خود را نشان دهند، نفوذ بیشتری پیدا می‌کنند.

دروغ‌هایی درباره وفاداری:
شرکت‌ها همان‌طور که کارکنان به آن‌ها وفادار هستند، وفاداری را جبران نمی‌کنند.
ایجاد تعادل بر عهده شماست—بیش از حد به شرکتی وفادار نباشید که نمی‌تواند به همان اندازه به شما وفادار باشد.

دروغ‌هایی درباره سیاست‌های سازمانی:
بسیاری از افراد سیاست‌های سازمانی را نیرویی منفی می‌دانند، اما در واقع این سیاست‌ها راهنمای موفقیت شرکت هستند.
به‌جای اجتناب از سیاست‌های سازمانی، یاد بگیرید چگونه از آن‌ها به‌عنوان نقشه راه برای درک ارزش‌های شرکت استفاده کنید.
استاد شدن در سیاست‌های سازمانی به معنای فریبکاری نیست—بلکه یعنی شناخت سیستم و استفاده استراتژیک از آن.


The_Unspoken_Truths_for_Career_Success_Navigating_Pay,_Promotions.pdf
9.3Mb
📖 معرفی کتاب Unspoken Truths for Career Success
این کتاب یه جورایی مثل نقشه‌ی راه برای موفقیت شغلیه، اما نه اون چیزایی که تو دانشگاه یاد می‌گیری یا توی دوره‌های رسمی می‌شنوی! تسا وایت (Tessa White)، که به The Job Doctor معروفه، اینجا از واقعیت‌های نانوشته‌ی دنیای کار و پیشرفت حرفه‌ای صحبت می‌کنه—چیزایی که معمولاً کسی بهت نمیگه ولی تأثیر زیادی روی رشد شغلی‌ات دارن.
چرا باید این کتاب رو خوند؟
چون دنیای کار همیشه منصفانه نیست و فقط سخت‌کوشی باعث پیشرفت نمیشه! این کتاب بهت یاد میده چجوری موقعیت‌های خوب رو تشخیص بدی، چطور برای خودت مذاکره کنی، و چه کارهایی باعث میشه توی شرکت یا تیم، قدرت بیشتری داشته باشی. خلاصه، یه راهنمای کاربردیه که کمک می‌کنه تو مسیر شغلی‌ات هوشمندانه‌تر حرکت کنی.

Amazon :4.7(174)
Goodreads: 4.3(382)


۵ سوالی که این کتاب جوابشون رو میده:
چرا بعضیا سریع‌تر از بقیه ارتقا می‌گیرن؟
چطور تو محیط کاری دیده بشم و تأثیرگذار باشم؟
چجوری مذاکره کنم که حقوق و مزایام بیشتر بشه؟
وقتی توی کار حس کنم ارزشم نادیده گرفته شده، چیکار کنم؟
چجوری از سیاست‌های محل کار به نفع خودم استفاده کنم؟
درباره نویسنده
تسا وایت (Tessa White) یه متخصص باتجربه‌ی منابع انسانی و مربی شغلیه که بیش از ۲۰ سال تو شرکت‌های بزرگ کار کرده. بعد از اینکه دنیای کارمندی رو ترک کرد، The Job Doctor رو راه انداخت و حالا توی رسانه‌ها و پلتفرم‌های مختلف به آدم‌ها کمک می‌کنه که توی مسیر شغلی‌شون رشد کنن.

775 0 82 2 11

کدوم کتاب و برای کتاب خوانی انتخاب میکنید؟
Poll
  •   "از کتاب" محمدرضا شعبانعلی
  •   تفکر سریع و آهسته دنیل کانمن
  •   The business Model Navigator
  •   سایر(درکامنت بنویسید)
63 votes


این هدیه یکی از بچه های کاناله🤩❤️خواستم اینجا یک تشکر ویژه بکنم از  محمدعلی عبدالله‌زاده عزیز از بچه‌های نشر نوین بابت این هدیه‌ی ارزشمند. از این همه محبت و لطفی که داشتی، واقعاً خوشحال شدم. 
این لحظات و این نوع محبت‌ها همیشه ماندگار می‌شوند و ارزش زیادی دارند. از اینکه با مهرتان حس خوب منتقل می‌کنید، بی‌نهایت سپاسگزارم و ممنون از یک دنیا عشق و انرژی مثبتی که به اشتراک می‌گذارید.❤️😊🙏
نشر نوین حق کپی‌رایت این کتاب رو از بیل‌گیتس خریداری کرده، همزمان با انتشار در کل دنیا قراره ترجمه فارسی کتاب رو هم منتشر کنن.


میخوام یه روتین کتاب خوانی راه بندازم ،هر هفته جمعه ها فعلا ساعت ۸ شب
هر کسی دوست داشت میتونه شرکت کنه، آنلاین برگزار میکنم .اولش یکم در مورد اون فصلی که تا اون هفته خوندیم صحبت میکنیم بعدش یکم بحث درموردش ، این شیوه یادگیری که با بحث باشه خیلی میشینه در ذهن.
کتابی که اول انتخاب کردم همین کتاب دنیل کانمنه، برنده نوبل اقتصاد. کتاب تفکر سریع و آهسته اش بهترین کتاب تصمیم گیری دنیاست به نظرم.
جمعه بازم توی اون میتینگ آنلاین بحث میکنیم اگر کتاب دیگه ای به نتیجه رسیدیم که بهتر بود اونو میخونیم ولی فعلا روی این کتاب هستم.
اگه دوست داشتین، این جمعه ساعت ۲۰ خوشحال میشم ببینمتون✌️

2k 0 26 15 71

Daniel_Kahneman_Thinking,_Fast_and_Slow_Penguin_Books_Ltd_2017_1.pdf
3.7Mb
کتاب «تفکر، سریع و کند» – دنیل کانمن
این کتاب یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین کتاب‌های روانشناسی و اقتصاد رفتاریه که نشون میده چطور ذهن ما در تصمیم‌گیری‌ها تحت تأثیر دو سیستم فکری مختلف کار می‌کنه:
سیستم ۱ (تفکر سریع) → شهودی، احساسی و خودکار؛ خیلی سریع تصمیم می‌گیره ولی ممکنه پر از خطا باشه.
سیستم ۲ (تفکر کند) → منطقی، تحلیلی و نیازمند تلاش ذهنی؛ دقیق‌تره ولی تنبلی می‌کنه و همیشه فعال نیست.
کانمن توی کتابش با کلی مثال و تحقیق علمی نشون میده چطور خطاهای ذهنی باعث تصمیمات بد، پیش‌داوری‌ها و اشتباهات مالی میشه.
چرا باید این کتاب رو خوند؟
باعث میشه بهتر فکر کنیم و تصمیم‌های بهتری بگیریم.
خطاهای شناختی مثل «اعتماد به نفس کاذب» و «اثر لنگر» رو می‌شناسیم.
توی مذاکره، سرمایه‌گذاری، مدیریت و حتی زندگی روزمره کاربرد داره.

Amazon : 4.6(45520)
Goodreads:4.2(542671)

۵ سوالی که کتاب جواب میده:
چرا بعضی وقتا خیلی سریع تصمیم می‌گیریم و بعدش پشیمون می‌شیم؟
چطور ذهن ما دچار سوگیری‌های شناختی میشه؟
چرا در پیش‌بینی‌ها این‌قدر اشتباه می‌کنیم؟
چطور تبلیغات و رسانه‌ها روی تصمیم‌گیری ما اثر می‌ذارن؟
چرا فکر می‌کنیم از چیزی که هستیم باهوش‌تریم؟
درباره‌ی نویسنده
دنیل کانمن، روانشناس و برنده‌ی جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۲، یکی از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاریه. با تحقیق‌هایش نشون داد که تصمیم‌های ما همیشه منطقی نیستن و خیلی وقت‌ها تحت تأثیر احساسات و خطاهای شناختی قرار دارن.




Hasard_Lee_The_Art_of_Clear_Thinking_A_Stealth_Fighter_Pilot's_Timeless.pdf
4.3Mb
کتاب *The Art of Clear Thinking* نوشته هازارد لی، یک کتاب کاربردی برای کسانی است که تصمیم‌گیری‌های سختی رو در زندگی یا کارشون تجربه می‌کنند. هازارد لی یک خلبان جنگنده است و در این کتاب تجربه‌های خودش رو از پرواز‌های خطرناک و تصمیمات حیاتی که باید در شرایط فشار بالا می‌گرفته، به اشتراک می‌ذاره. این کتاب به شما کمک می‌کنه تا با روش‌های ساده و موثر، در شرایط پیچیده و فشار، تصمیم‌های بهتری بگیرید.

چرا باید این کتاب رو بخونید؟
1. به شما یاد می‌ده چطور در شرایط بحرانی تصمیم‌های درست بگیرید.
2. از اشتباهات رایج در تصمیم‌گیری‌ها پرهیز می‌کنید.
3. با تکنیک‌های ذهنی که خلبانان جنگنده استفاده می‌کنند، آشنا می‌شید.
4. یاد می‌گیرید چطور در زمان‌های استرس‌زا خونسردی خودتون رو حفظ کنید.
5. مهارت‌های تفکر منطقی و سریع رو در خودتون تقویت می‌کنید.

Amazon :4.7(670)
Goodreads :4.2(1505)

پنج سوالی که این کتاب جواب می‌ده:
1. چطور در شرایط فشار تصمیمات سریع و دقیق بگیرم؟
2. چه‌طور از تحلیل‌های اشتباه جلوگیری کنم؟
3. چطور می‌توانم در تصمیم‌گیری‌های مهم ذهنم رو آرام و متمرکز نگه دارم؟
4. وقتی همه چیز به هم ریخته، چطور می‌توانم به درستی عمل کنم؟
5. چه رویکردهایی برای تصمیم‌گیری در موقعیت‌های بحرانی موثرتر هستند؟

درباره نویسنده:
هازارد لی یک خلبان جنگنده نیروی هوایی آمریکاست که تجربیات زیادی در موقعیت‌های بحرانی داشته و از این تجربیات برای کمک به تصمیم‌گیری‌های موثرتر در شرایط استرس‌زا استفاده کرده است. این کتاب از ترکیب تجربیات واقعی او و تکنیک‌های علمی برای بهبود عملکرد ذهنی در موقعیت‌های چالش‌برانگیز بهره می‌برد.


وقتی حرف از لیبل زدن می‌شه، معمولاً ذهنمون می‌ره سمت برچسب‌های منفی مثل "بی‌عرضه"، "دروغگو"، "تنبل" و از این دست. اما چیزی که کمتر بهش فکر می‌کنیم اینه که حتی لیبل‌های مثبت هم می‌تونن محدودکننده و حتی آسیب‌زننده باشن.

مثلاً تصور کن از بچگی بهت گفتن:
- "تو خیلی باهوشی!"
- "تو همیشه منطقی و عاقل رفتار می‌کنی."
- "تو بهترین شاگرد کلاسی!"
- "تو خیلی مهربونی، هیچ‌وقت کسی رو ناراحت نمی‌کنی."

شاید طرف دوست نداشته باشه باهوش باشه، مهربون باشه، عاقل باشه !

اولش شاید این جملات انگیزه‌بخش و دلگرم‌کننده باشن، اما مشکل از جایی شروع می‌شه که اینا تبدیل به یه قفس ذهنی بشن. یعنی تو برای اینکه این تصویر رو حفظ کنی، مجبوری همیشه همون‌جوری رفتار کنی، حتی وقتی دیگه اون آدم نیستی یا دلت نمی‌خواد باشی.
مثلاً این‌طوری ببینش:

"تو خیلی باهوشی!" → ترس از شکست
فرض کن از بچگی بهت گفتن نابغه‌ی خانواده‌ای. خب، طبیعیه که اولش حس فوق‌العاده‌ای داشته باشی، اما کم‌کم یه چیز وحشتناک اتفاق می‌افته: می‌ترسی اشتباه کنی. چون اگه اشتباه کنی، یعنی دیگه اون "نابغه‌ای" که همه می‌گفتن نیستی. بنابراین، ناخودآگاه از امتحان کردن چیزای جدید دوری می‌کنی، چون نمی‌خوای به خودت و بقیه ثابت بشه که شاید اون‌قدرها هم که فکر می‌کردن، باهوش نبودی. این ترس می‌تونه تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کنه و باعث بشه که حتی از چالش‌های مهم زندگیت فرار کنی.
این همون جاییه که یه تعریف قشنگ، تبدیل به یه زنجیر نامرئی می‌شه.

چون طرف و در یک چهارچوبی که دلمون میخواد میذاریم اون رابطه هیچ وقت عمیق نمیشه، چون طرف هیچ وقت نمیتونه خود واقعیش باشه.


یکی از موضوعاتی که مارشال روزنبرگ توی کتاب زبان زندگی صحبت میکنه درمورد زود قضاوت کردن و سریع و زیاد لیبل زدنه.
لیبل زدن میتونه اولین قدم برای انسانیت زدایی و حتی نابودی یک انسان در ذهن باشه. این کار آدم رو از فضای همدلی و درک عمیق دور میکنه مثلاً وقتی یه فرد داعشی با برچسبهایی مثل "كافر"، "ملحد"، "بی حجاب" و بی دین" شروع میکنه اول انسانیت شخص رو تو ذهن خودش از بین میبره و بعداً به خشونت فیزیکی رو میاره یعنی اون فرد رو یه بار در ذهن خودش میکشه اینجوری از درک و همدلی با دیگران دور میشه و فکر کردن رو کنار میذاره به جای اینکه از خودش بپرسه چرا این رفتار رو داره با لیبل زدن خشم عمیقی در درونش ایجاد می کنه.
لیبل زدن عملاً فرآیند فکر کردن رو کنار می ذاره به جای توجه به پیچیدگی های زندگی و ماهیت واقعی آدمها با برچسب های ساده و سطحی به موضوعات نگاه میکنیم اینجوری تفاوت ها رو نادیده میگیریم در حالی که همین تفاوت هاست که ما رو به فهم و تفاهم واقعی میرسونه
لیبل زدن در عمق خود تلاشی است برای یافتن سادگی و امنیت در دنیایی پیچیده و گاه ترسناک ما با -برچسب های بی پایه سعی میکنیم تا افراد و موقعیتها را در دسته بندی های ساده و قابل فهم قرار دهیم زیرا این کار پاسخی است به اضطرابهای درونی مان، اضطرابهایی که از ناشناخته ها و غیر قابل پیش بینی ها ناشی میشود.
با این مکانیزم به نوعی از فرافکنی روی می آوریم جایی که ویژگی ها یا احساساتی که در خود نمی پسندیم را به دیگران نسبت میدهیم این عمل نه تنها باعث میشود تا تصور مثبتی از خود حفظ کنیم بلکه از روبرو شدن با ابعاد تاریک تر روانمان جلوگیری کنیم
اما در این راه ما بهای سنگینی میپردازیم. لیبل زدن نه تنها از قدرت فهم عمیق تر و همدلی با دیگران میکاهد بلکه نگاه ما را به یک سویه محدود میکند. برچسب ها هر چند اغلب نادرست میتوانند به قفسهایی برای تفکر و ادراک تبدیل شوند که ما را از تجربه زیباییهای چندوجهی زندگی باز میدارند.






Jonice_Webb,_Christine_Musello_Running_On_Empty_Overcome_Your_Childhood.pdf
1.9Mb
کتاب Running on Empty درباره چیه و چرا باید خوندش؟ 
این کتاب درباره یه چیزی حرف می‌زنه که خیلی از ما توی ایران تجربه‌اش کردیم: کمبود توجه احساسی در کودکی. یعنی نه اینکه خانواده‌ها بد بودن، بلکه احساساتمون جدی گرفته نشده، شنیده نشده یا حتی سرکوب شده. نتیجه‌اش؟ نسل خجالتی، نگران، با عزت‌نفس پایین و کلی احساسات سرکوب‌شده که نمی‌دونیم از کجا اومدن! این کتاب کمک می‌کنه بفهمیم چی شده، چطور روی زندگی‌مون تأثیر گذاشته و چطور می‌شه درستش کرد.

اگه حس می‌کنی یه خلأ عاطفی توی زندگیت هست، ولی دلیلش رو نمی‌دونی، این کتاب می‌تونه کمکت کنه. Running on Empty درباره‌ی یه مشکله که خیلیا تجربه‌ش می‌کنن ولی زیاد درباره‌ش حرف زده نمی‌شه: نادیده گرفته شدن احساسات در کودکی. این موضوع می‌تونه روی روابط، عزت‌نفس و حتی تصمیم‌هایی که تو زندگی می‌گیری تأثیر بذاره. نویسنده، دکتر جانیس وب، توضیح می‌ده که چطور این خلأ شکل می‌گیره و چطور می‌شه ترمیمش کرد.

Amazon :4.6(4814)
Goodreads:4.2(9903)

۵ تا سوالی که کتاب جواب می‌ده: 
1. چرا حس می‌کنم یه چیزی توی زندگیم کم دارم ولی دقیقاً نمی‌دونم چیه؟ 
2. چرا گاهی بی‌دلیل احساس تهی بودن، افسردگی یا اضطراب دارم؟ 
3. چطوری بچگی من روی روابط و تصمیم‌هام تأثیر گذاشته؟ 
4. چطور می‌تونم احساسات سرکوب‌شده رو بشناسم و پردازششون کنم؟ 
5. چطوری می‌تونم این چرخه رو بشکنم و نسل بعد رو مثل خودم نکنم؟ 

درباره نویسنده: 
دکتر Jonice Webb یه روانشناس خبره‌ست که سال‌ها روی "کمبود توجه احساسی در کودکی" (CEN) کار کرده. توی این کتاب، با مثال‌های واقعی و روش‌های عملی کمک می‌کنه که خودمون رو بهتر بشناسیم و راه‌های بهتری برای مدیریت احساساتمون پیدا کنیم. 

چرا این کتاب برای ما مهمه؟ 
تو ایران، فرهنگ ما جوری بوده که خیلی از پدر و مادرها خودشون توی یه محیطی بزرگ شدن که احساسات اهمیت نداشته. نتیجه‌اش؟ یه نسل که یاد گرفته احساساتش رو پنهون کنه، به خودش شک داشته باشه و توی روابط مشکل پیدا کنه. این کتاب کمک می‌کنه این زخم‌های نادیدنی رو بشناسیم، باهاشون کنار بیایم و برای آینده بهتر تصمیم بگیریم.
https://telegra.ph/Running-On-Empty-1-02-06

https://telegra.ph/Running-On-Empty-2-02-06

https://telegra.ph/Running-On-Empty-3-02-06

https://telegra.ph/Running-On-Empty-4-02-06


این تیکه اش رو خیلی دوست داشتم :
فهمیدن همیشه به تغییر منجر نمی‌شود؛ این «رها کردن پیش‌فرض‌ها» است که ما را به سمت تحول واقعی می‌برد. ما اغلب این طور فکر می‌کنیم که اگر چیزی را خوب درک کنیم و درباره‌اش اطلاعات کافی داشته باشیم، حتماً تغییر خواهیم کرد. اما آیا واقعاً چنین است؟
چند بار پیش آمده که کتابی الهام‌بخش خوانده‌ایم یا به ایده‌ای عمیق فکر کرده‌ایم و با خودمان گفته‌ایم: «این بار واقعاً تغییر می‌کنم»؟ ولی بعد از مدتی همه چیز دوباره همان‌طور که بود، شده است. چرا؟ چون دانسته‌ها، به‌خصوص وقتی بدون بازنگری در پیش‌فرض‌هایمان روی هم انباشته می‌شوند، گاهی خودشان به مانعی برای یک تغییر واقعی تبدیل می‌شوند. انگار ذهن ما پر از «قطعیت‌های قبلی» است که اجازه نمی‌دهد چیزی تازه وارد شود.
اگر می‌خواهیم امکان‌های نو را تجربه کنیم، باید شجاعت کنار گذاشتن پیش‌فرض‌هایمان را داشته باشیم. این کار آسان نیست؛ چون پیش‌فرض‌ها همان چیزهایی هستند که حس امنیت و ثبات به ما می‌دهند. اما اگر بخواهیم زندگی‌مان را واقعاً تغییر دهیم، باید از این امنیت کاذب عبور کنیم.
تحول عمیق از جایی شروع می‌شود که به خودمان اجازه دهیم «ندانستن» را تجربه کنیم، که با ذهنی آزاد و بدون قضاوت به دنیا نگاه کنیم. شاید این همان چیزی باشد که ما را از صرفاً دانستن، به زیستن و تغییر واقعی می‌رساند.




Bruce_Hyde,_Drew_Kopp_Speaking_Being_Werner_Erhard,_Martin_Heidegger.pdf
4.6Mb
"Speaking Being: Werner Erhard, Martin Heidegger, and a New Possibility of Being Human"
یه کتابیه که فلسفه‌ی وجودی هایدگر رو با آموزه‌های ورنر ارهارد ترکیب می‌کنه.

چرا باید این کتاب رو خوند؟
چون یه نگاه عمیق و عملی به مفهوم "بودن" داره. کتاب از مباحث سنگین فلسفی هایدگر استفاده می‌کنه، اما اون‌ها رو با روش‌های عملی و آموزشی ارهارد ترکیب می‌کنه تا نشون بده چطور طرز صحبت و فکر کردن ما، تجربه‌ی زندگی‌مون رو شکل می‌ده. اگه به فلسفه‌ی وجودی، توسعه فردی، یا این که چطور زبان روی واقعیت اثر می‌ذاره علاقه داری، این کتاب یه تجربه‌ی جذاب برات خواهد بود. 
Amazon :4.6(449)
Goodreads:4.7(70)

۵ سوالی که کتاب جواب می‌ده:
1. چطور زبان نه فقط توصیف‌کننده، بلکه شکل‌دهنده‌ی تجربه‌ی ما از واقعیته؟ 
2. بین فلسفه‌ی وجودی و برنامه‌های تحول فردی چه ارتباطی هست؟ 
3. هایدگر و ارهارد چطور به "مسئله‌ی بودن" نگاه می‌کنن؟ 
4. چطور می‌شه آگاهانه‌تر با خودمون و دنیای اطراف تعامل کنیم؟ 
5. چطور می‌شه از زبان برای تغییر دیدگاه و ایجاد تحولی پایدار در زندگی استفاده کرد؟ 

درباره‌ی نویسندگان:
- بروس هاید: استاد دانشگاه، محقق در زمینه‌ی فلسفه‌ی زبان و پدیدارشناسی، که سعی داره بین فلسفه و زندگی واقعی پلی بزنه. 
- درو کلانسی: مشاور و مربی تحول فردی که روی توسعه‌ی رهبری و تغییرات ذهنی کار می‌کنه. 

اگه دنبال کتابی هستین که فلسفه‌ی سنگین رو با مثال‌های واقعی ترکیب کنه و دیدگاهت نسبت به "بودن" رو تغییر بده، این کتاب ارزش خوندن داره.




ENGINE~1.pdf
1.4Mb
Engineers Survival Guide: Advice, tactics, and tricks After a decade of working at Facebook, Snapchat, and Microsoft "Engineer's Survival Guide"
این کتاب یه راهنمای کاربردی برای همه کسایی که تو شرکتای های تکنولوژی کار میکنن  هستش. بیشتر روی مهارت‌های نرم مثل کار تیمی، مدیریت استرس، تعامل با مدیران و کلا رشد حرفه‌ای تمرکز داره.
چرا باید این کتاب رو خوند؟ چون چیزی که تو دانشگاه یاد می‌گیری با واقعیت کار فرق داره. این کتاب پر از تجربه‌های واقعی و نکاتی که باعث می‌شه سریع‌تر با فضای شرکت‌های بزرگ آشنا بشی، بدون اینکه اشتباه‌های رایج رو تکرار کنی. 

Amazon :4.4 (323)
Goodreads: 4(189)


۵ سوالی که کتاب بهش جواب می‌ده:
1. چطور تو محیط‌های کاری پررقابت زنده بمونم؟ 
2. چطور با مدیران و هم‌تیمی‌هام تعامل مؤثرتری داشته باشم؟ 
3. چطور اولویت‌های کاری رو مدیریت کنم؟ 
4. چطور بازخوردهای منفی رو بپذیرم و ازشون رشد کنم؟ 
5. چطور مسیر شغلیم رو بهتر برنامه‌ریزی کنم؟ 

درباره نویسنده:
نویسنده این کتاب Merih Taze
هست که خودش تجربه کار توی شرکت‌های بزرگ تکنولوژی  مثل فیسبوک ،اسنپچت، ماکروسفات رو داره. توی کتابش سعی کرده چالش‌هایی که خودش باهاشون روبه‌رو شده رو به زبون ساده و کاربردی توضیح بده.

20 last posts shown.