⚫️درباره جمعیت ؛ به بهانه تصویب طرح19هزارمیلیاردتومانی مجلس برای افزایش جمعیت
@sahatzist
🖊ایمان معمار
1️⃣آدام اسمیت احتمالا مهمترین نظریهپرداز شاخه اقتصادی لیبرالیسم است. نظریه معروفی دارد به نام دست نامرئی، خلاصه اش این است که اگر هر شخصی فقط و فقط به فکر تامین منافع خویش باشد، به شرط مهیا بودن شرایط رقابت، انگار که با یک دست نامرئی منافع عامه مردم را هم به پیش می راند. بعدها نظریهپردازان مختلف از جمله با استفاده از نظریه بازیها ثابت کردند که نه چنین نیست و تامین منافع فردی اگر همراه با الزامات کاملا مهارکننده نباشد، منافع فردی را کاملا در برابر منافع جمعی قرار خواهد داد.
2️⃣یکی از مثال های نقض دست نامرئی مرحوم ادام اسمیت مساله جمعیت است. در کشورهای فقیر از آنجا که کودکان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت در خانوادهها فعالیت میکنند یا از طریق سازوکارهای عرفی همچون کودک همسری به فروش میرسند، زوجین تمایل به فرزندآوری بیشتری دارند. از طرفی این قاعده هنوز تا حدودی پابرجاست که سریعالرشدترین جمعیتهای جهان، با هر معیاری که در نظر بگیریم، فلاکتبارترین وضعیتها را دارند. در حقیت نفع فردی زوجین از باروری بیشتر نه تنها در خدمت خیر جمعی نیست، بلکه در همین خاورمیانه خودمان با کاهش احتمال سوادآموزی کودکان و سرکوب های جنسی و محرومیت های مالی منبعث از فقر، آنان را به سمت افراط گرایی دینی، سرقت و دزدی و تجاوز و ...سوق خواهد داد. در زمینه محیط زیستی نیز هیچ چیز به اندازه جمعیت بیشتر نابود کننده منابع زیستی ما نیست. جدا از اینکه مساله ردپای کربن بر هر شخص متفاوت است، اما اصل اساسی این است که هیچ چیز به اندازه تولید مثل کمتر در خدمت حمایت از محیط زیست نیست. زمین محدود منابع محدودی عرضه میکند و منابع محدود تنها با جمعیت محدود امکان پایداری دارند.
مشکل بزرگتر تولید مثل اینجاست که مساله از نفع فردی و جمعی نسلی هم فراتر می رود. گرت هاردین در مقاله معروف خود به نام ترازدی منابع عام به نظریه ای از داروین اشاره می کند که میل به فرزندآوری می تواند جنبه وراثتی پیدا کند. به این معنی که فرزندانی که در خانواده های پرجمعیت زاده میشوند به مراتب احتمال بیشتری دارد که خود نیز تولید مثل بیشتری را به نسبت همسالان خود انجام دهند. نتیجه اینکه بعد از چندین نسل "پرزائی"تبدیل به غریزه شده و نژاد انسان "زایشگریز" کاملا منقرض و جای خود را به انسان "زایشپذیر" خواهد داد و شکستن این چرخه فلاکت و فقر و جمعیت، بعد از هر نسل ناممکنتر خواهد شد.
به این ترتیب آن دسته از زوجهایی که در جوامع فلاکتزده با احساس وجدان یا مسئولیت نسبت به خیر جمعی از تولید مثل خود داری کردهاند، احتمال اندکی دارد که موفق به تحقق هدف خود شوند. هاردین در مقاله خود البته ابزار مناسب را دخالت حاکمیتی در کنترل جمعیت می داند.
3️⃣مورد جمهوری اسلامی البته شبیه به هیچ نظام دیگری نیست. افزایش جمعیت در نه جهت خیر فردی است و نه در جهت نفع عامه. البته که تصویب طرح افزایش جمعیت در مجلس جمهوری اسلامی تعجب برانگیز نبود، از قضا آنچه بیشتر تعجب برانگیز بود اقدام دیرهنگام حاکمیت در تصویب این طرح بود. قصد ندارم به دلایل علاقه نظام های ایدئولوژیک به افزایش جمعیت سخن بگویم اما ناچارم به این نکته اشاره کنم که فقرا بهترین بردگان افراط گرائی اند. بیشتر پژوهشهای جامعه شناسی متفق القولند برخلاف آنچه مارکس معتقد بود "آنهایی انقلاب خواهند کرد که چیزی برای از دست دادن ندارند جز زنجیرهایشان"، در عوض " آنهایی دست به سرکوب انقلاب ها می زنند که چیزی برای از دست دادن ندارند جز جیره و مواجبشان".
ساحت زیست
@sahatzist
@sahatzist
🖊ایمان معمار
1️⃣آدام اسمیت احتمالا مهمترین نظریهپرداز شاخه اقتصادی لیبرالیسم است. نظریه معروفی دارد به نام دست نامرئی، خلاصه اش این است که اگر هر شخصی فقط و فقط به فکر تامین منافع خویش باشد، به شرط مهیا بودن شرایط رقابت، انگار که با یک دست نامرئی منافع عامه مردم را هم به پیش می راند. بعدها نظریهپردازان مختلف از جمله با استفاده از نظریه بازیها ثابت کردند که نه چنین نیست و تامین منافع فردی اگر همراه با الزامات کاملا مهارکننده نباشد، منافع فردی را کاملا در برابر منافع جمعی قرار خواهد داد.
2️⃣یکی از مثال های نقض دست نامرئی مرحوم ادام اسمیت مساله جمعیت است. در کشورهای فقیر از آنجا که کودکان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت در خانوادهها فعالیت میکنند یا از طریق سازوکارهای عرفی همچون کودک همسری به فروش میرسند، زوجین تمایل به فرزندآوری بیشتری دارند. از طرفی این قاعده هنوز تا حدودی پابرجاست که سریعالرشدترین جمعیتهای جهان، با هر معیاری که در نظر بگیریم، فلاکتبارترین وضعیتها را دارند. در حقیت نفع فردی زوجین از باروری بیشتر نه تنها در خدمت خیر جمعی نیست، بلکه در همین خاورمیانه خودمان با کاهش احتمال سوادآموزی کودکان و سرکوب های جنسی و محرومیت های مالی منبعث از فقر، آنان را به سمت افراط گرایی دینی، سرقت و دزدی و تجاوز و ...سوق خواهد داد. در زمینه محیط زیستی نیز هیچ چیز به اندازه جمعیت بیشتر نابود کننده منابع زیستی ما نیست. جدا از اینکه مساله ردپای کربن بر هر شخص متفاوت است، اما اصل اساسی این است که هیچ چیز به اندازه تولید مثل کمتر در خدمت حمایت از محیط زیست نیست. زمین محدود منابع محدودی عرضه میکند و منابع محدود تنها با جمعیت محدود امکان پایداری دارند.
مشکل بزرگتر تولید مثل اینجاست که مساله از نفع فردی و جمعی نسلی هم فراتر می رود. گرت هاردین در مقاله معروف خود به نام ترازدی منابع عام به نظریه ای از داروین اشاره می کند که میل به فرزندآوری می تواند جنبه وراثتی پیدا کند. به این معنی که فرزندانی که در خانواده های پرجمعیت زاده میشوند به مراتب احتمال بیشتری دارد که خود نیز تولید مثل بیشتری را به نسبت همسالان خود انجام دهند. نتیجه اینکه بعد از چندین نسل "پرزائی"تبدیل به غریزه شده و نژاد انسان "زایشگریز" کاملا منقرض و جای خود را به انسان "زایشپذیر" خواهد داد و شکستن این چرخه فلاکت و فقر و جمعیت، بعد از هر نسل ناممکنتر خواهد شد.
به این ترتیب آن دسته از زوجهایی که در جوامع فلاکتزده با احساس وجدان یا مسئولیت نسبت به خیر جمعی از تولید مثل خود داری کردهاند، احتمال اندکی دارد که موفق به تحقق هدف خود شوند. هاردین در مقاله خود البته ابزار مناسب را دخالت حاکمیتی در کنترل جمعیت می داند.
3️⃣مورد جمهوری اسلامی البته شبیه به هیچ نظام دیگری نیست. افزایش جمعیت در نه جهت خیر فردی است و نه در جهت نفع عامه. البته که تصویب طرح افزایش جمعیت در مجلس جمهوری اسلامی تعجب برانگیز نبود، از قضا آنچه بیشتر تعجب برانگیز بود اقدام دیرهنگام حاکمیت در تصویب این طرح بود. قصد ندارم به دلایل علاقه نظام های ایدئولوژیک به افزایش جمعیت سخن بگویم اما ناچارم به این نکته اشاره کنم که فقرا بهترین بردگان افراط گرائی اند. بیشتر پژوهشهای جامعه شناسی متفق القولند برخلاف آنچه مارکس معتقد بود "آنهایی انقلاب خواهند کرد که چیزی برای از دست دادن ندارند جز زنجیرهایشان"، در عوض " آنهایی دست به سرکوب انقلاب ها می زنند که چیزی برای از دست دادن ندارند جز جیره و مواجبشان".
ساحت زیست
@sahatzist