#فصل۱۳
#پارت۹۴
کیتو
از حموم که خارج شدم سیانا رفته بود. بعد از سکس غیرمنتظره دیشب و خوابیدن در کنار هم، لباساشو سرسری پوشیده بود و از یکی از افرادم خواسته بود اونو به فلورانس برگردونه. انتظار داشتم وقتی با حوله دور کمرم بیرون میام هنوز توی تخت باشه. انتظار داشتم حداقل چندساعتی بمونه.
ولی اون به محض اینکه فرصتشو بدست اورده بود ناپدید شده بود.
مثل اینکه نمیتونست آروم و قرار بگیره.
لزومی نداشت به این فکرکنم که از سکس لذت برده بود یا نه چون هربار که تو عمق وجودش بودم خودم حال و هواشو احساسش میکردم. بحدی خیس بود که کاندوم بی هیچ اصطکاکی فرو میرفت. اونقدر خیس که آلت بزرگمو بدون کوچکترین زور و زحمتی تو خودش جا میداد. و طوری اونو با دهنش مکیده بود که انگار هیچی تو دنیا بیشتر از این نمیتونست خوشحالش کنه.
ولی به محض اینکه اشباع شده بود و خودشو جمع و جور کرده بود ناپدید شد.
همچین چیزی رو قبلا ندیده بودم.
همراه بیتس یه جلسه با مشتریهای چینیمون توی ملکم داشتیم، و بعد از چندین ساعت بالا و پایین کردن ارقام اونا بالاخره راهی شدند. حالا پول بیشتری تو حسابامون بود تا داراییشون رو از دید دولتهاشون مخفی کنیم. مقداری از این پول برای تامین بودجه اسکول کینگز و پروژه سلاحهاشون درنظر گرفته میشد. در واقع پول از یه ستون گرفته شده بود و به حساب یه ستون دیگه میرفت. این ماهیت کسب و کار بود.
بیتس تنگ اسکاچ رو برداشت و روی صندلی چرمی دور میز کنفرانس لم داد.
پرونده مقابلم رو بستم، بخشی از ذهنم درگیر پولی بود که همین الان بدست اورده بودم، و بخشی دیگهاش به زنی فکر میکرد که دو روز پیش باهاش رابطه داشتم. هنوز هیچ خبری ازش نشده بود. حتی برای ادامه دادن دکوراسیون خونه هم به ملکم نیومده بود.
صرفا فقط غیب شده بود.
صدای بیتس رو شنیدم که پرسید:
- به چی فکر میکنی؟ پول یا زن؟
- اگه بگم هیچکدوم؟
قبل از اینکه یه جرعه دیگه بنوشه خندید و گفت:
- همیشه یکی از این دوتاست. حالا بگو کدوم؟
من این اواخر خیلی بیشتر از پول به یه زن فکر میکردم.
- سیانا.
- سیانا چی؟ تازگیا این اطراف ندیدمش.
- منم همینطور.
از نوشیدن اسکاچ صرف نظر کردم چون اصلا تو مود الکل نبودم. سیگار گزینه بهتری بود، ولی حتی انرژی اینو نداشتم که پا شم و یکی بردارم. با اینکه جیوانی همیشه به مدت دوثانیه ازم فاصله داشت ولی مغرورتر از اونی بودم که یه مرد همه کارهای ریز و درشتمو انجام بده و بهم خدمت کنه.
- واقعا؟ جالبه؟
من زیاد درمورد روابط شخصی و جنسیام حرف نمیزدم. بیتس از قرارها و خلوت های شبانهام اطلاع داشت چون معمولا خودش بطور مستقیم شاهد بود، ولی به ندرت پیش میومد از زبان خودم مطرح بشند. با اینکه بالاخره سیانا رو بدست اورده بودم و تصور میکردم حالا فراموشش میکنم ولی الان حتی بیشتر از قبل گیج شده بودم.
- اون چندشب پیش موند خونه ام.
#پارت۹۴
کیتو
از حموم که خارج شدم سیانا رفته بود. بعد از سکس غیرمنتظره دیشب و خوابیدن در کنار هم، لباساشو سرسری پوشیده بود و از یکی از افرادم خواسته بود اونو به فلورانس برگردونه. انتظار داشتم وقتی با حوله دور کمرم بیرون میام هنوز توی تخت باشه. انتظار داشتم حداقل چندساعتی بمونه.
ولی اون به محض اینکه فرصتشو بدست اورده بود ناپدید شده بود.
مثل اینکه نمیتونست آروم و قرار بگیره.
لزومی نداشت به این فکرکنم که از سکس لذت برده بود یا نه چون هربار که تو عمق وجودش بودم خودم حال و هواشو احساسش میکردم. بحدی خیس بود که کاندوم بی هیچ اصطکاکی فرو میرفت. اونقدر خیس که آلت بزرگمو بدون کوچکترین زور و زحمتی تو خودش جا میداد. و طوری اونو با دهنش مکیده بود که انگار هیچی تو دنیا بیشتر از این نمیتونست خوشحالش کنه.
ولی به محض اینکه اشباع شده بود و خودشو جمع و جور کرده بود ناپدید شد.
همچین چیزی رو قبلا ندیده بودم.
همراه بیتس یه جلسه با مشتریهای چینیمون توی ملکم داشتیم، و بعد از چندین ساعت بالا و پایین کردن ارقام اونا بالاخره راهی شدند. حالا پول بیشتری تو حسابامون بود تا داراییشون رو از دید دولتهاشون مخفی کنیم. مقداری از این پول برای تامین بودجه اسکول کینگز و پروژه سلاحهاشون درنظر گرفته میشد. در واقع پول از یه ستون گرفته شده بود و به حساب یه ستون دیگه میرفت. این ماهیت کسب و کار بود.
بیتس تنگ اسکاچ رو برداشت و روی صندلی چرمی دور میز کنفرانس لم داد.
پرونده مقابلم رو بستم، بخشی از ذهنم درگیر پولی بود که همین الان بدست اورده بودم، و بخشی دیگهاش به زنی فکر میکرد که دو روز پیش باهاش رابطه داشتم. هنوز هیچ خبری ازش نشده بود. حتی برای ادامه دادن دکوراسیون خونه هم به ملکم نیومده بود.
صرفا فقط غیب شده بود.
صدای بیتس رو شنیدم که پرسید:
- به چی فکر میکنی؟ پول یا زن؟
- اگه بگم هیچکدوم؟
قبل از اینکه یه جرعه دیگه بنوشه خندید و گفت:
- همیشه یکی از این دوتاست. حالا بگو کدوم؟
من این اواخر خیلی بیشتر از پول به یه زن فکر میکردم.
- سیانا.
- سیانا چی؟ تازگیا این اطراف ندیدمش.
- منم همینطور.
از نوشیدن اسکاچ صرف نظر کردم چون اصلا تو مود الکل نبودم. سیگار گزینه بهتری بود، ولی حتی انرژی اینو نداشتم که پا شم و یکی بردارم. با اینکه جیوانی همیشه به مدت دوثانیه ازم فاصله داشت ولی مغرورتر از اونی بودم که یه مرد همه کارهای ریز و درشتمو انجام بده و بهم خدمت کنه.
- واقعا؟ جالبه؟
من زیاد درمورد روابط شخصی و جنسیام حرف نمیزدم. بیتس از قرارها و خلوت های شبانهام اطلاع داشت چون معمولا خودش بطور مستقیم شاهد بود، ولی به ندرت پیش میومد از زبان خودم مطرح بشند. با اینکه بالاخره سیانا رو بدست اورده بودم و تصور میکردم حالا فراموشش میکنم ولی الان حتی بیشتر از قبل گیج شده بودم.
- اون چندشب پیش موند خونه ام.