عاقبتِ «اخته خان¹»
در ایام محاصرۀ شوشا، مقداری خربزه برای شاه آورده بودند که تحویل آبدار خود نموده و امر داده بود که هر وعده مثلاً نصف یکدانه از آنها را که یک ظرف میشود در سفرۀ غذای او بگذارند. خربزهها زودتر از حسابی که شاه داشته است تمام میشود. شاه تاریخِ روز آوردن خربزهها و اینکه چند دانهٔ آن به مصرف رسیده و چند دانهٔ آن باید باقی باشد دقیقاً تعیین میکند و از آبدار باقیمانده را مطالبه مینماید. آبدار هم نجات را در حقیقتگوئی میپندارد و اعتراف میکند که با دو نفر از پیشخدمتها آنها را خوردهاند. شاه برای همین جرم امر به کشتن هر سه نفر میدهد، بعد از آنکه به خاطر او میآورند که شب جمعه است اعدام آنها را به صبح شنبه محول مینماید و چون محکومین به تجربه میدانستند که حکم شاه استینافپذیر نیست شب شنبه سهنفری وارد اطاقخواب او شده کارش را میسازند و جواهرهای سلطنتی را برداشته فرار میکنند.
۱- اخته خان لقبی است که قجرهای استرآباد آقا محمدخان را بدین نام میخواندند.
🖋️ #عبدالله_مستوفی (۱۳۹۹). شرح زندگانی من. چاپ هشتم. تهران: انتشارات زوار. جلد اول. صفحۀ ۲۲.
کانال رمانخوان.
در ایام محاصرۀ شوشا، مقداری خربزه برای شاه آورده بودند که تحویل آبدار خود نموده و امر داده بود که هر وعده مثلاً نصف یکدانه از آنها را که یک ظرف میشود در سفرۀ غذای او بگذارند. خربزهها زودتر از حسابی که شاه داشته است تمام میشود. شاه تاریخِ روز آوردن خربزهها و اینکه چند دانهٔ آن به مصرف رسیده و چند دانهٔ آن باید باقی باشد دقیقاً تعیین میکند و از آبدار باقیمانده را مطالبه مینماید. آبدار هم نجات را در حقیقتگوئی میپندارد و اعتراف میکند که با دو نفر از پیشخدمتها آنها را خوردهاند. شاه برای همین جرم امر به کشتن هر سه نفر میدهد، بعد از آنکه به خاطر او میآورند که شب جمعه است اعدام آنها را به صبح شنبه محول مینماید و چون محکومین به تجربه میدانستند که حکم شاه استینافپذیر نیست شب شنبه سهنفری وارد اطاقخواب او شده کارش را میسازند و جواهرهای سلطنتی را برداشته فرار میکنند.
۱- اخته خان لقبی است که قجرهای استرآباد آقا محمدخان را بدین نام میخواندند.
🖋️ #عبدالله_مستوفی (۱۳۹۹). شرح زندگانی من. چاپ هشتم. تهران: انتشارات زوار. جلد اول. صفحۀ ۲۲.
کانال رمانخوان.