صدای نابرابری
محلهمان، مشکل آب دارد. فشار آب آنقدر کم است که آب به طبقه دوم هم نمیرسد. باید پمپ آب میگذاشتیم. خانه اما قدیمی است. فضایی برای گذاشتن یک پمپ آب برای کل واحدها ندارد. پس هر کس خودش لولهکشی آورد و پمپی داخل واحدش گذاشت. من هم گذاشتم.
یکی از همسایهها، پیرزنی محترم است. تنهاست. تقریبا همیشه. وضع مالیاش خوب نیست. تمام واحدها پمپ آب دارند، اما او ندارد. تابستان، در گرما، نه کولرش آب داشت، نه شیرهای آب خانهاش. حتی یک قطره.
پمپهای آب، صدا دارند. هر بار پمپ آب واحدی روشن میشود، صدایش داخل کل ساختمان میپیچد. او، صدای پمپها را میشنود. گاهی میآید وسط راهرو، توی پلهها، شروع به شکایت و ناله و نفرین میکند.
با هر صدای روشنشدن پمپی، من به او فکر میکنم. به اینکه شنیدن این صدا، برای او، چه زجری دارد. داشتن دیگران، نداشتن او. صدایی که تلخی نداشتنش را چند برابر میکند.
نابرابری، صدا دارد. نابرابری طعم دارد. نابرابری شکل دارد. آدمها، طعم گند نابرابری را از پشت شیشههای رستورانهای بزرگ زیر دندانشان میچشند. خارش را در خیابان و اینستا، با ماشینهای میلیاردی و خانههای سوپرلوکس در چشمشان، حس میکنند.
حتی فریاد زدن ِ دردش، در راهرو، در خیابان، جگرشان را خنک نمیکند.
@raahiane/راهیانه/ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه
#از_رنجی_که_میبریم/#جامعه
محلهمان، مشکل آب دارد. فشار آب آنقدر کم است که آب به طبقه دوم هم نمیرسد. باید پمپ آب میگذاشتیم. خانه اما قدیمی است. فضایی برای گذاشتن یک پمپ آب برای کل واحدها ندارد. پس هر کس خودش لولهکشی آورد و پمپی داخل واحدش گذاشت. من هم گذاشتم.
یکی از همسایهها، پیرزنی محترم است. تنهاست. تقریبا همیشه. وضع مالیاش خوب نیست. تمام واحدها پمپ آب دارند، اما او ندارد. تابستان، در گرما، نه کولرش آب داشت، نه شیرهای آب خانهاش. حتی یک قطره.
پمپهای آب، صدا دارند. هر بار پمپ آب واحدی روشن میشود، صدایش داخل کل ساختمان میپیچد. او، صدای پمپها را میشنود. گاهی میآید وسط راهرو، توی پلهها، شروع به شکایت و ناله و نفرین میکند.
با هر صدای روشنشدن پمپی، من به او فکر میکنم. به اینکه شنیدن این صدا، برای او، چه زجری دارد. داشتن دیگران، نداشتن او. صدایی که تلخی نداشتنش را چند برابر میکند.
نابرابری، صدا دارد. نابرابری طعم دارد. نابرابری شکل دارد. آدمها، طعم گند نابرابری را از پشت شیشههای رستورانهای بزرگ زیر دندانشان میچشند. خارش را در خیابان و اینستا، با ماشینهای میلیاردی و خانههای سوپرلوکس در چشمشان، حس میکنند.
حتی فریاد زدن ِ دردش، در راهرو، در خیابان، جگرشان را خنک نمیکند.
@raahiane/راهیانه/ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه
#از_رنجی_که_میبریم/#جامعه