بخش دوم.
این موضوع باعث شده تا این افراد غالباً به حاشیهٔ شهرها مهاجرت کرده و با فقر فزایندهای روبهرو باشن که عاملی اصلی در ایجاد و بروز رفتارهای خشونتبار و مجرمانهست که میتونه هر فردی رو صرف نظر از ملیت، قوم و یا نژاد مورد تهدید قرار بده. از طرف دیگه، این موضوع باعث میشه تا این مهاجرین با انجام سختترین مشاغل و با کمترین دسمتزدها تحت استثمار صاحبان سرمایه قرار بگیرن. این کارگران در زیر فشار سخت و سنگین این مشاغل، مستعد آسیبهای مختلف جسمی و روحی بوده و با عنوان ظالمانهٔ "مهاجر غیرقانونی" از هیچ حمایت قانونی و حقوقی نیز برخوردار نمیشن. در اینسالها اخبار جستهوگریختهای از کارگران مهاجری که بهدلیل شرایط سخت شغلی کشتهشدن منتشر شد و ج.ا همچون دیگر حکومتهای حامی سرمایهداران، تلاشی در جهت بهبود وضعیت این کارگران انجام نداد و با ادامهٔ این وضعیت راه رو برای بهرهکشی هرچه بیشتر و کشتار این کارگرها هموارتر کرده. شرایط نابهسامان معشیتی این مهاجرین باعث شده تا اغلب، تمام اعضای خانواده مجبور به ورود به این مشاغل سخت باشن. این وضعیت زنان و کودکان مهاجر رو علاوهبر استثمار بهعنوان نیروی کار ارزانتر، در معرض خطراتی همچون آزارهای جنسی و روحی نیز قرار داده. بخش زیادی از کودکان کار رو که مستعد بیشترین آسیبهای اجتماعی هستن، همین کودکان مهاجر تشکیل میدن. با وجود چنین شرایطی، برخوردهای خشن توهینآمیز و نژادپرستانهٔ بخشی از شهروندان ایرانی که تحتتأثیر تبلغیات و سیاستهای طولانیمدت و ریشهدار مهاجرستیزانهٔ ج.ا قرار دارن، وضعیت زندگی رو برای این پناهجویان و مهاجرینی که کشورشون رو به امید رهایی از وضعیت دشوار داخلی ترک کردهان، دشوارتر میکنه. این برخوردها درنهایت سبب تکثیر ویروس خشم و نفرتی میشه که درسرتاسر جامعه گسترش پیدا کرده (مشابه اتفاقاتی که در این روزها در شهرهای مختلف اتفاق افتاد) و بار دیگه این فرصت رو به ج.ا میده تا بهاسم برقراری امنیت ملی، گفتمان امنیتیسازی و دگرستیزانهٔ خودش رو بیشازپیش گسترش بده. حکومتها و قدرتهای مختلف در طول تاریخ از شیوههای مختلف دگرستیزانهای مثل مهاجرستیزی درجهت تغییر فضای عمومی جامعه بهنفع خودشون بارها بهره بردن. بهطور مثال میشه به انگلستان بورژوازی اشاره کرد برای سالها در دههٔ ١٨۴٠ با ایجاد تفرقه و دشمنی بین طبقهٔ کارگر مهاجر ایرلند و انگلستان، بقای خودش رو در قدرت تضمین میکرد. در موردی دیگه، در کشور ترکیه که در اونجا هم مسئلهٔ مهاجرت موضوع مهمی بهحساب میآد، در زمان انتخابات ٢٠٢٣، شایعهای مبنی بر ورود مهاجرین و دریافت شناسنامه برای رأیدادن به حزب حاکم "عدالت و توسعه"، مطرح شد. همین موضوع در روزهای اخیر در ایران نیز بهشکل نگرانی از ورود مهاجرین افغانستانی برای شرکت در انتخابات برای تغییر و یا مهندسی نتایج از سوی حکومت مطرح شد که البته بیشتر شبیه به یک شوخی مضحکه تا نگرانیای جدی.
ج.ا تا جایی که در این سالها نشون داده برای اجرای این نمایش حتی نیاز به صف واقعی رأیدهندگان هم نداره و بهسادگی از تصاویر آرشیوی و صندوقهای ازپیشپرشده استفاده میکنه. پس صحبت از این نگرانی تماماً بهمعنی باور دروغ اظهرمنالشمس ج.ا یعنی برگزاری انتخاباتی آزاد و دموکراتیک در کشوره. همانطور که گفته شد، بسیاری از مهاجرین افغانستانی، از دریافت اوراق هویتی محروم بوده و امکان شرکت در انتخابات رو ندارن. از این گذشته، نگرانی از وضعیت صندوقهای رأی، نشونهای از باور به ایجاد تغییرات در کشور از طریق صندوق رأی و انتخابات نمایشیه، که بیشتر شبیه به موضعی اصطلاحطلبانهست تا موضعی انقلابی.
برای عدهی زیادی این نگرانی ناشی از اینکه چه جناحی رای خواهد آورد نیست و به کلی نسبت به بزرگ شدن آمار مشارکت در رایگیری نگران هستند. این توجه به تمدیدِ تحریم صندوقها، هرچند نشان از گذر از اصلاحطلبی داره، اما پایینترین سطح کنش انقلابی هست. سرمایهگذاری بیش از حد روی این مقاومت منفعلانه (به قیمت آسیب دیدن مهاجرین)، بیشتر ازینکه منجر به تغییر بشه، برای دلداری خودمون بهعنوان ملتی «مستاصل» هست. به دنبال قیام ژینا، افقهای کنشگری گسترش بسیاری پیدا کردن و ما با پتانسیلهای ملیمون برای مقاومت بیشتر آشنا شدهایم. متمرکز شدن روی تحریم رایگیری و نپرداختن به قدمهای بعدی، عقبگرد به حساب میاد.
این موضوع باعث شده تا این افراد غالباً به حاشیهٔ شهرها مهاجرت کرده و با فقر فزایندهای روبهرو باشن که عاملی اصلی در ایجاد و بروز رفتارهای خشونتبار و مجرمانهست که میتونه هر فردی رو صرف نظر از ملیت، قوم و یا نژاد مورد تهدید قرار بده. از طرف دیگه، این موضوع باعث میشه تا این مهاجرین با انجام سختترین مشاغل و با کمترین دسمتزدها تحت استثمار صاحبان سرمایه قرار بگیرن. این کارگران در زیر فشار سخت و سنگین این مشاغل، مستعد آسیبهای مختلف جسمی و روحی بوده و با عنوان ظالمانهٔ "مهاجر غیرقانونی" از هیچ حمایت قانونی و حقوقی نیز برخوردار نمیشن. در اینسالها اخبار جستهوگریختهای از کارگران مهاجری که بهدلیل شرایط سخت شغلی کشتهشدن منتشر شد و ج.ا همچون دیگر حکومتهای حامی سرمایهداران، تلاشی در جهت بهبود وضعیت این کارگران انجام نداد و با ادامهٔ این وضعیت راه رو برای بهرهکشی هرچه بیشتر و کشتار این کارگرها هموارتر کرده. شرایط نابهسامان معشیتی این مهاجرین باعث شده تا اغلب، تمام اعضای خانواده مجبور به ورود به این مشاغل سخت باشن. این وضعیت زنان و کودکان مهاجر رو علاوهبر استثمار بهعنوان نیروی کار ارزانتر، در معرض خطراتی همچون آزارهای جنسی و روحی نیز قرار داده. بخش زیادی از کودکان کار رو که مستعد بیشترین آسیبهای اجتماعی هستن، همین کودکان مهاجر تشکیل میدن. با وجود چنین شرایطی، برخوردهای خشن توهینآمیز و نژادپرستانهٔ بخشی از شهروندان ایرانی که تحتتأثیر تبلغیات و سیاستهای طولانیمدت و ریشهدار مهاجرستیزانهٔ ج.ا قرار دارن، وضعیت زندگی رو برای این پناهجویان و مهاجرینی که کشورشون رو به امید رهایی از وضعیت دشوار داخلی ترک کردهان، دشوارتر میکنه. این برخوردها درنهایت سبب تکثیر ویروس خشم و نفرتی میشه که درسرتاسر جامعه گسترش پیدا کرده (مشابه اتفاقاتی که در این روزها در شهرهای مختلف اتفاق افتاد) و بار دیگه این فرصت رو به ج.ا میده تا بهاسم برقراری امنیت ملی، گفتمان امنیتیسازی و دگرستیزانهٔ خودش رو بیشازپیش گسترش بده. حکومتها و قدرتهای مختلف در طول تاریخ از شیوههای مختلف دگرستیزانهای مثل مهاجرستیزی درجهت تغییر فضای عمومی جامعه بهنفع خودشون بارها بهره بردن. بهطور مثال میشه به انگلستان بورژوازی اشاره کرد برای سالها در دههٔ ١٨۴٠ با ایجاد تفرقه و دشمنی بین طبقهٔ کارگر مهاجر ایرلند و انگلستان، بقای خودش رو در قدرت تضمین میکرد. در موردی دیگه، در کشور ترکیه که در اونجا هم مسئلهٔ مهاجرت موضوع مهمی بهحساب میآد، در زمان انتخابات ٢٠٢٣، شایعهای مبنی بر ورود مهاجرین و دریافت شناسنامه برای رأیدادن به حزب حاکم "عدالت و توسعه"، مطرح شد. همین موضوع در روزهای اخیر در ایران نیز بهشکل نگرانی از ورود مهاجرین افغانستانی برای شرکت در انتخابات برای تغییر و یا مهندسی نتایج از سوی حکومت مطرح شد که البته بیشتر شبیه به یک شوخی مضحکه تا نگرانیای جدی.
ج.ا تا جایی که در این سالها نشون داده برای اجرای این نمایش حتی نیاز به صف واقعی رأیدهندگان هم نداره و بهسادگی از تصاویر آرشیوی و صندوقهای ازپیشپرشده استفاده میکنه. پس صحبت از این نگرانی تماماً بهمعنی باور دروغ اظهرمنالشمس ج.ا یعنی برگزاری انتخاباتی آزاد و دموکراتیک در کشوره. همانطور که گفته شد، بسیاری از مهاجرین افغانستانی، از دریافت اوراق هویتی محروم بوده و امکان شرکت در انتخابات رو ندارن. از این گذشته، نگرانی از وضعیت صندوقهای رأی، نشونهای از باور به ایجاد تغییرات در کشور از طریق صندوق رأی و انتخابات نمایشیه، که بیشتر شبیه به موضعی اصطلاحطلبانهست تا موضعی انقلابی.
برای عدهی زیادی این نگرانی ناشی از اینکه چه جناحی رای خواهد آورد نیست و به کلی نسبت به بزرگ شدن آمار مشارکت در رایگیری نگران هستند. این توجه به تمدیدِ تحریم صندوقها، هرچند نشان از گذر از اصلاحطلبی داره، اما پایینترین سطح کنش انقلابی هست. سرمایهگذاری بیش از حد روی این مقاومت منفعلانه (به قیمت آسیب دیدن مهاجرین)، بیشتر ازینکه منجر به تغییر بشه، برای دلداری خودمون بهعنوان ملتی «مستاصل» هست. به دنبال قیام ژینا، افقهای کنشگری گسترش بسیاری پیدا کردن و ما با پتانسیلهای ملیمون برای مقاومت بیشتر آشنا شدهایم. متمرکز شدن روی تحریم رایگیری و نپرداختن به قدمهای بعدی، عقبگرد به حساب میاد.