میدونید یه مشکل بزرگی که متأسفانه هنوز هم در اطرافمون و حتی در نسل جوانتر که دسترسی بیشتری به منابع دارن هست، اینه که هنوز هم فکر میکنیم باید مسائل رو اولویتبندی کنیم و اگر تمرکزمون روی چیزی باشه که «به نظر ما» مهم نیست، دیگه نمیتونیم به چیزهای که «به نظر ما» مهم هستن رسیدگی کنیم.
تا قبل از قیام ژینا، حجاب اجباری مسئلهی مهمی نبود، مشکلات «بزرگتر» داشتیم، «مردم نون ندارن بخورن به فکر حجابی؟» تا اینکه ژینا به قتل رسید و بزرگی مشکل به چشم خیلیها که قبلاً تکذیبش میکردن اومد. پای حق زن که از «بهار آزادی» تا به امروز جاش خالی بود (اشاره به شعار «در بهار آزادی، جای حق زن خالی» که در راهپیمایی زنان -و اقلیتهای جنسیتی که بهشون اشارهای نمیشه- ایرانی در مارس ۱۹۷۹ مصادف با اسفند ۱۳۵۷ داده شد) به محفل «روشنفکری» باز شد و آگاهی عموم بالا رفت.
امّا متأسفانه حقوق افراد کوئیر و ترنس هنوز هم تقریباً همونجاییه که قبل از قیام بود، شاید آگاهی کلی بیشتر شده باشه، امّا هنوز هم «اولویت» نیست.
خیلیها فکر میکنن اینکه افراد با چه ضمایری خطاب شن در خاورمیانه اهمیتی نداره و ما مشکلات «بزرگتری» داریم. قتل ناموسی به عنوان یکی از این مشکلات بزرگتر نامیده میشه امّا به اینکه افراد کوئیر و ترنس هم در خطر قتل ناموسی هستند اشاره نمیشه (همین دو سال پیش بود که علیرضا فاضلی منفرد ۲۰ ساله توسط برادر ناتنی و پسرعمویش به «جرم همجنسگرایی» قتل رسید. علیرضاهای بیشتری هستند که ما هیچوقت اسمشون رو نخواهیم دونست). حقوق افراد کوئیر و ترنس هیچجای دنیا هم مسئله نباشه (که هست)، در خاورمیانه و زیر طوق جمهوریاسلامی قطعاً هست. سالانه تعداد خیلی زیادی از این افراد به طور مستقیم و یا غیرمستقیم توسط جمهوریاسلامی به قتل میرسن. مستقیم مثل وقتی که آبانها و خورشیدها اعدام شدند و ساره همدانیها و الهام چوبدارها زندانی و غیرمستقیم هم تمام دفعاتی که در خانه و در خیابان به افراد کوئیر و ترنس حمله میشه و کسی برای محافظت ازشون نیست و ذرهای حق انسانی ندارند. هرساله تعداد زیادی فرد کوئیر و ترنس جان خودشون رو میگیرن چون راه دیگری جلوی پاشون نیست، چون میدونن شانس زندگی در بدنی خودشون با هویت خودشون رو ندارن و حالا حالا نخواهند داشت. چون توسط دوستان و خانواده و جامعه طرد میشن. مردان ترنس و افراد نانباینری (دارای جنسیت غیردوگانه) که با بدن منتسب به زنان متولد شدن مجبور به تحمل حجاب اجباری هستند و اگر بدون داشتن مجوز بدون حجاب در خیابانها تردد کنن جان و آزادیشون رو ریسک کردن (افراد نانباینری که اصلاً به رسمیت شناخته نمیشن و نمیتونن برای دریافت این مجوز اقدام کنن). زنان ترنس برای اینکه باور بشن و جراحیها و تغییر نام و غیرهشون توسط پزشک تأیید بشه باید به حجاب اجباری تن بدن، اگر ابراز علاقه نکنن و نپذیرنش «زن نیستند» چون زن باید حجاب داشته باشه!
خلاصه که، سرتون رو بیشتر از این درد نمیآرم، فقط خوبه که بدونیم خواستار حقوق اولیهی انسانی بودن نه چپگرایی افراطیه و نه روشنفکری پیشازحد. تمام افراد حق امنیت دارند، خصوصاً افراد کوئیر و ترنس. اگر سرکوبشدهترین قشر جامعه (که در تمام جوامع افراد ترنس و کوئیر در این قشر قرار میگیرن) به حقوق اولیه خودش برسه و آزاد باشه، تمام دیگر اقشار آزاد خواهند بود. هیچ مشکلی بر مشکل دیگه اولویت نداره و حقوق انسانی غرب و شرق و خاورمیانه و خاور نزدیک و خاور دور نمیشناسن. تا همه آزاد نباشند هیچکس آزاد نخواهد بود.
«ژن، ژیان، ئازادی
کوئیر، ترنس، رهایی»
تا قبل از قیام ژینا، حجاب اجباری مسئلهی مهمی نبود، مشکلات «بزرگتر» داشتیم، «مردم نون ندارن بخورن به فکر حجابی؟» تا اینکه ژینا به قتل رسید و بزرگی مشکل به چشم خیلیها که قبلاً تکذیبش میکردن اومد. پای حق زن که از «بهار آزادی» تا به امروز جاش خالی بود (اشاره به شعار «در بهار آزادی، جای حق زن خالی» که در راهپیمایی زنان -و اقلیتهای جنسیتی که بهشون اشارهای نمیشه- ایرانی در مارس ۱۹۷۹ مصادف با اسفند ۱۳۵۷ داده شد) به محفل «روشنفکری» باز شد و آگاهی عموم بالا رفت.
امّا متأسفانه حقوق افراد کوئیر و ترنس هنوز هم تقریباً همونجاییه که قبل از قیام بود، شاید آگاهی کلی بیشتر شده باشه، امّا هنوز هم «اولویت» نیست.
خیلیها فکر میکنن اینکه افراد با چه ضمایری خطاب شن در خاورمیانه اهمیتی نداره و ما مشکلات «بزرگتری» داریم. قتل ناموسی به عنوان یکی از این مشکلات بزرگتر نامیده میشه امّا به اینکه افراد کوئیر و ترنس هم در خطر قتل ناموسی هستند اشاره نمیشه (همین دو سال پیش بود که علیرضا فاضلی منفرد ۲۰ ساله توسط برادر ناتنی و پسرعمویش به «جرم همجنسگرایی» قتل رسید. علیرضاهای بیشتری هستند که ما هیچوقت اسمشون رو نخواهیم دونست). حقوق افراد کوئیر و ترنس هیچجای دنیا هم مسئله نباشه (که هست)، در خاورمیانه و زیر طوق جمهوریاسلامی قطعاً هست. سالانه تعداد خیلی زیادی از این افراد به طور مستقیم و یا غیرمستقیم توسط جمهوریاسلامی به قتل میرسن. مستقیم مثل وقتی که آبانها و خورشیدها اعدام شدند و ساره همدانیها و الهام چوبدارها زندانی و غیرمستقیم هم تمام دفعاتی که در خانه و در خیابان به افراد کوئیر و ترنس حمله میشه و کسی برای محافظت ازشون نیست و ذرهای حق انسانی ندارند. هرساله تعداد زیادی فرد کوئیر و ترنس جان خودشون رو میگیرن چون راه دیگری جلوی پاشون نیست، چون میدونن شانس زندگی در بدنی خودشون با هویت خودشون رو ندارن و حالا حالا نخواهند داشت. چون توسط دوستان و خانواده و جامعه طرد میشن. مردان ترنس و افراد نانباینری (دارای جنسیت غیردوگانه) که با بدن منتسب به زنان متولد شدن مجبور به تحمل حجاب اجباری هستند و اگر بدون داشتن مجوز بدون حجاب در خیابانها تردد کنن جان و آزادیشون رو ریسک کردن (افراد نانباینری که اصلاً به رسمیت شناخته نمیشن و نمیتونن برای دریافت این مجوز اقدام کنن). زنان ترنس برای اینکه باور بشن و جراحیها و تغییر نام و غیرهشون توسط پزشک تأیید بشه باید به حجاب اجباری تن بدن، اگر ابراز علاقه نکنن و نپذیرنش «زن نیستند» چون زن باید حجاب داشته باشه!
خلاصه که، سرتون رو بیشتر از این درد نمیآرم، فقط خوبه که بدونیم خواستار حقوق اولیهی انسانی بودن نه چپگرایی افراطیه و نه روشنفکری پیشازحد. تمام افراد حق امنیت دارند، خصوصاً افراد کوئیر و ترنس. اگر سرکوبشدهترین قشر جامعه (که در تمام جوامع افراد ترنس و کوئیر در این قشر قرار میگیرن) به حقوق اولیه خودش برسه و آزاد باشه، تمام دیگر اقشار آزاد خواهند بود. هیچ مشکلی بر مشکل دیگه اولویت نداره و حقوق انسانی غرب و شرق و خاورمیانه و خاور نزدیک و خاور دور نمیشناسن. تا همه آزاد نباشند هیچکس آزاد نخواهد بود.
«ژن، ژیان، ئازادی
کوئیر، ترنس، رهایی»