.
روی صندلی قدیمی
آلبومی ورق می خورد
تا برف ببارد
و من
دلم برای پیت نفت گوشه ی حیاط تنگ شود
ورق می خورد
تا آخر بازی برسد
و "گیس دختر همسایه "را بکشم
ورق می خورد
تا با پنج تومنی که از روی طاقچه دزدیم
تمام آب نبات چوبی های عمو مراد را بخرم
ورق می خورد تا....
من از ریاضی بدم می آید
نمی دانم صفحه چندمم
نمی دانم این آلبوم را
چند بار ورق زدم
اما برف نمی بارد
حیاط کوچک شده
گیس دختر هسایه را هم بریده اند
و دیگر هیچ پنج تومنی
روی هیچ طاقچه ای
پیدا نمی شود
نمی دانم
صفحه ی
چندمم...
#محسن_حسینخانی
@payunn
روی صندلی قدیمی
آلبومی ورق می خورد
تا برف ببارد
و من
دلم برای پیت نفت گوشه ی حیاط تنگ شود
ورق می خورد
تا آخر بازی برسد
و "گیس دختر همسایه "را بکشم
ورق می خورد
تا با پنج تومنی که از روی طاقچه دزدیم
تمام آب نبات چوبی های عمو مراد را بخرم
ورق می خورد تا....
من از ریاضی بدم می آید
نمی دانم صفحه چندمم
نمی دانم این آلبوم را
چند بار ورق زدم
اما برف نمی بارد
حیاط کوچک شده
گیس دختر هسایه را هم بریده اند
و دیگر هیچ پنج تومنی
روی هیچ طاقچه ای
پیدا نمی شود
نمی دانم
صفحه ی
چندمم...
#محسن_حسینخانی
@payunn