نويسندگانى چون هنريک ايبسن، اوگوست استريندبرگ، هانس اندرسن و سورن كىيركگارد در قرن نوزدهم توانستند از راه ترجمه شهرت جهانى يابند. ديگران، آنهايى كه از لحاظ جغرافيايى، زبانى و فرهنگى كمتر از اسكانديناوىها در دسترس بودند، شهرت يافتنشان اندكى - ولى فقط اندكى - بيشتر به طول انجاميد. قرن بيستم استعدادهاى قبلاً نهانى چون كارل چاپكِ چكى و، به تازگى، اسماعيل كاداره آلبانيايى، را به جهانيان شناساند.
اجماع ادبى دربارهٔ كيفيت ترجمه بهطور كلى بدبينانه است. مدتها پيش در قرن هفدهم، نويسندهٔ انگليسى جيمز هاول گفت بعضى برآنند كه ترجمه «بىشباهت... به روى وارونهٔ فرشينهٔ تركى» نيست. در قرن نوزدهم جورج بارو با اندوه اظهارنظر كرد كه «ترجمه در بهترين حال يک بازتاب است». احساس مشابهى لابد به شاعر ترک احمد هاشم دست داد كه وقتى از او پرسيدند جوهر شعر چيست، گفت «آنكه در ترجمه از دست مىرود». فرانسوى شوخ طبعى ترجمهها را به زنها تشبيه مىكند: «بعضى زيبايند، بعضى وفادار، كمتر هر دو صفت را دارند». يک عبارت كلاسيک ايتاليايى لب مطلب را گفته است:
«traduttore traditore» (مترجم، خائن)
از کتابِ «مترجمان، خائنان»
حسن کامشاد
نويسندگانى چون هنريک ايبسن، اوگوست استريندبرگ، هانس اندرسن و سورن كىيركگارد در قرن نوزدهم توانستند از راه ترجمه شهرت جهانى يابند. ديگران، آنهايى كه از لحاظ جغرافيايى، زبانى و فرهنگى كمتر از اسكانديناوىها در دسترس بودند، شهرت يافتنشان اندكى - ولى فقط اندكى - بيشتر به طول انجاميد. قرن بيستم استعدادهاى قبلاً نهانى چون كارل چاپكِ چكى و، به تازگى، اسماعيل كاداره آلبانيايى، را به جهانيان شناساند.
اجماع ادبى دربارهٔ كيفيت ترجمه بهطور كلى بدبينانه است. مدتها پيش در قرن هفدهم، نويسندهٔ انگليسى جيمز هاول گفت بعضى برآنند كه ترجمه «بىشباهت... به روى وارونهٔ فرشينهٔ تركى» نيست. در قرن نوزدهم جورج بارو با اندوه اظهارنظر كرد كه «ترجمه در بهترين حال يک بازتاب است». احساس مشابهى لابد به شاعر ترک احمد هاشم دست داد كه وقتى از او پرسيدند جوهر شعر چيست، گفت «آنكه در ترجمه از دست مىرود». فرانسوى شوخ طبعى ترجمهها را به زنها تشبيه مىكند: «بعضى زيبايند، بعضى وفادار، كمتر هر دو صفت را دارند». يک عبارت كلاسيک ايتاليايى لب مطلب را گفته است:
«traduttore traditore» (مترجم، خائن)
از کتابِ «مترجمان، خائنان»
حسن کامشاد