محبت برای استالین: این دیگر به احتمال زیاد غمانگیزترین داستان است. به رأیالعین میتوانی ببینی که ولکوگونف وقتی سطور زیر را مینوشت، آهسته سرش را تکان میداد: «هیچکس در جهان تاکنون به موفقیتی چنین عجیب و غریب نایل نشده است که میلیونها هموطن خود را از بین ببرد و در عوض چاپلوسی کورکورانهی تمامی کشور را بشنود.» استالین چه حقهای زده بود؟ ماهیت و محتوای این جنایت خاص چیست؟ احساس میکنی نوعی تجاوز به عنف است: مضحکهای از عشق که به ضرب زور اجرا میشد. او بچهمدرسهایها را هم زود مجذوب خود میکرد. پس، این هم یک دروغ بزرگ و کثیف دیگر، که در قلبهای بچگانه نشانده میشد.
مهر و محبت نمایانگر پیروزی تمام و کمال او بود. رمان ۱۹۸۴ چنین پایان مییابد:
«به آن چهرهی غولآسا دیده دوخت. چهل سال طول کشیده بود تا یاد بگیرد که چه خندهای زیر آن سبیل مشکی نهفته است... اما همهچیز بر وفق مراد بود، کشمکش به پایان رسیده بود. بر وجود خویش غالب آمده بود. ناظر کبیر را دوست میداشت.»
از کتابِ «استالین مخوف»
مارتین ایمیس
ترجمهی حسن کامشاد
محبت برای استالین: این دیگر به احتمال زیاد غمانگیزترین داستان است. به رأیالعین میتوانی ببینی که ولکوگونف وقتی سطور زیر را مینوشت، آهسته سرش را تکان میداد: «هیچکس در جهان تاکنون به موفقیتی چنین عجیب و غریب نایل نشده است که میلیونها هموطن خود را از بین ببرد و در عوض چاپلوسی کورکورانهی تمامی کشور را بشنود.» استالین چه حقهای زده بود؟ ماهیت و محتوای این جنایت خاص چیست؟ احساس میکنی نوعی تجاوز به عنف است: مضحکهای از عشق که به ضرب زور اجرا میشد. او بچهمدرسهایها را هم زود مجذوب خود میکرد. پس، این هم یک دروغ بزرگ و کثیف دیگر، که در قلبهای بچگانه نشانده میشد.
مهر و محبت نمایانگر پیروزی تمام و کمال او بود. رمان ۱۹۸۴ چنین پایان مییابد:
«به آن چهرهی غولآسا دیده دوخت. چهل سال طول کشیده بود تا یاد بگیرد که چه خندهای زیر آن سبیل مشکی نهفته است... اما همهچیز بر وفق مراد بود، کشمکش به پایان رسیده بود. بر وجود خویش غالب آمده بود. ناظر کبیر را دوست میداشت.»
از کتابِ «استالین مخوف»
مارتین ایمیس
ترجمهی حسن کامشاد