هرگز به بولوار نيفسكى ايمان نياوريد! همهچيزش دوز و كلک است، رؤياست، نه آنچه كه بهنظر مىرسد! فكر مىكنيد آن آقايى كه با كت زيبا مشغول گردش است خيلى ثروتمند است؟ اشتباه مىكنيد: تنها ثروتش در دنيا همين كت قشنگ است. تصور مىكنيد آن دو مرد قوىهيكل، كه ايستاده و مشغول تماشاى كارگرانى هستند كه روى ساختمان كليسا كار مىكنند، دارند از معمارى آن بحث مىكنند؟ - بههيچوجه: آنها دربارهٔ آن دو كلاغ كه روبهروى هم نشستهاند بحث مىكنند.
بولوار نيفسكى همهٔ روز را به فريب و نيرنگ مشغول است، اما بدتر از همه شبهاست، آن زمانى كه تاريكى همچون فرشى بر آن گسترده میشود و تنها ديوارهاى زرد و سفيد ساختمانها قابل تشخيصند، زمانى كه همهٔ شهر تيمارستانى از هياهو و نور میشود، زمانى كه دهها هزار كالسكه از پلها عبور مىكنند، كالسكهچىها فرياد مىزنند و اسبها را هى مىكنند و زمانى كه شيطان خودش بيرون مىخزد و چراغهاى خيابان را روشن مىكند، تنها بدين منظور كه همه چيز را با جلوهاى دگرگونه به نمايش در آورد.
از کتابِ یادداشتهای یک دیوانه
نیکلای گوگول
ترجمهٔ خشایار دیهیمی
هرگز به بولوار نيفسكى ايمان نياوريد! همهچيزش دوز و كلک است، رؤياست، نه آنچه كه بهنظر مىرسد! فكر مىكنيد آن آقايى كه با كت زيبا مشغول گردش است خيلى ثروتمند است؟ اشتباه مىكنيد: تنها ثروتش در دنيا همين كت قشنگ است. تصور مىكنيد آن دو مرد قوىهيكل، كه ايستاده و مشغول تماشاى كارگرانى هستند كه روى ساختمان كليسا كار مىكنند، دارند از معمارى آن بحث مىكنند؟ - بههيچوجه: آنها دربارهٔ آن دو كلاغ كه روبهروى هم نشستهاند بحث مىكنند.
بولوار نيفسكى همهٔ روز را به فريب و نيرنگ مشغول است، اما بدتر از همه شبهاست، آن زمانى كه تاريكى همچون فرشى بر آن گسترده میشود و تنها ديوارهاى زرد و سفيد ساختمانها قابل تشخيصند، زمانى كه همهٔ شهر تيمارستانى از هياهو و نور میشود، زمانى كه دهها هزار كالسكه از پلها عبور مىكنند، كالسكهچىها فرياد مىزنند و اسبها را هى مىكنند و زمانى كه شيطان خودش بيرون مىخزد و چراغهاى خيابان را روشن مىكند، تنها بدين منظور كه همه چيز را با جلوهاى دگرگونه به نمايش در آورد.
از کتابِ یادداشتهای یک دیوانه
نیکلای گوگول
ترجمهٔ خشایار دیهیمی