🔴 شما همیشه باید ذخیرهای از لذّات داشته باشید؛ یعنی وقتی لذّتبخشی لذّات گذشته ته کشید و شما را به ملال کشاند، بروید سراغ یک افق جدید
✍️مصطفی ملکیان
🔹 بسیارند لذاتی که ما از آنها ملول میشویم و کماند لذائذی که آدم را ملول نمیکنند. بنابراین باید همیشه گونهای انطباق را در زندگی بپذیریم. همانطور که میدانید شوپنهاور از بزرگترین حکمای تاریخ است. او میگفت زندگی انسان بین «درد و رنج» و «ملال» در نوسان است. به این دلیل که تا وقتی چیزی را میخواهیم و نداریم، درد و رنج داریم. وقتی به دست میاوریم، ملالت برایمان ایجاد میشود. من اگر سخن او را که "همهٔ لذتها بالاخره ملالانگیزند" نپذیرم، ولی میتوانم بپذیرم که اکثریت قریببهاتفاق لذّتها ملال آورند. مخصوصا اگر انسان، تندعاطفه باشد (در تشبیه با تندذهن و کندذهن) خیلی زود به این میرسد که این لذت هم آن چیزی نیست که میخواست و خیلی زود این ملالها برایش حاصل میشود. ما باید یک مقدار انطباق پیدا کنیم. به این معنا که شما همیشه باید ذخیرهای از لذّات داشته باشید. یعنی وقتی لذّتبخشی این لذّات ته کشید و شما را به ملال کشاند، بروید سراغ یک افق جدید و یک امر لذّتبخش نو. مگر اینکه لذّاتی باشند که واقعاً ملالآور نباشند و آدم بتواند همیشه از آنها لذّت ببرد که البته من بعید نمیدانم چنین لذّاتی وجود داشته باشند. در مورد خودم و با سنخ روانی خودم به یکی دو لذت با این ویژگی رسیدهام.(1) ولی برای بقیه لذّات باید جایگزینهایی پیشبینی کنیم تا لااقل به یک خلا مضاعف در زندگیمان نرسیم.
———————
🔹1. من راجع به خودم به این دو لذّت رسیدهام: یکی کاستن از درد و رنج دیگران. این عمل لذّتی به من میدهد که هیچوقت از آن ملول نمیشوم. البته عرض کنم که همیشه به آنی که «میتوانم» کمک میکنم و نه بیش از آن.
و دیگری حقیقتطلبی در دو حوزه همیشه برای من لذّتبخش است: یکی حوزهٔ روانشناسی و یکی حوزهٔ اخلاق. خیلی علاقه دارم بدانم این روانشناس جدید چه چیز میگوید و آن عالم اخلاق جدید چه گفته است. البته این حقیقتطلبیام در بقیهٔ حوزهها اینطور نیست. این دو حوزه دارند نوبهنو به من طراوت و تازگی میدهند و خسته و ملولم نمیکنند.
➖گفتوگوی محمود مقدسی با مصطفی ملکیان با عنوان زندگی من
@mostafamalekian
✍️مصطفی ملکیان
🔹 بسیارند لذاتی که ما از آنها ملول میشویم و کماند لذائذی که آدم را ملول نمیکنند. بنابراین باید همیشه گونهای انطباق را در زندگی بپذیریم. همانطور که میدانید شوپنهاور از بزرگترین حکمای تاریخ است. او میگفت زندگی انسان بین «درد و رنج» و «ملال» در نوسان است. به این دلیل که تا وقتی چیزی را میخواهیم و نداریم، درد و رنج داریم. وقتی به دست میاوریم، ملالت برایمان ایجاد میشود. من اگر سخن او را که "همهٔ لذتها بالاخره ملالانگیزند" نپذیرم، ولی میتوانم بپذیرم که اکثریت قریببهاتفاق لذّتها ملال آورند. مخصوصا اگر انسان، تندعاطفه باشد (در تشبیه با تندذهن و کندذهن) خیلی زود به این میرسد که این لذت هم آن چیزی نیست که میخواست و خیلی زود این ملالها برایش حاصل میشود. ما باید یک مقدار انطباق پیدا کنیم. به این معنا که شما همیشه باید ذخیرهای از لذّات داشته باشید. یعنی وقتی لذّتبخشی این لذّات ته کشید و شما را به ملال کشاند، بروید سراغ یک افق جدید و یک امر لذّتبخش نو. مگر اینکه لذّاتی باشند که واقعاً ملالآور نباشند و آدم بتواند همیشه از آنها لذّت ببرد که البته من بعید نمیدانم چنین لذّاتی وجود داشته باشند. در مورد خودم و با سنخ روانی خودم به یکی دو لذت با این ویژگی رسیدهام.(1) ولی برای بقیه لذّات باید جایگزینهایی پیشبینی کنیم تا لااقل به یک خلا مضاعف در زندگیمان نرسیم.
———————
🔹1. من راجع به خودم به این دو لذّت رسیدهام: یکی کاستن از درد و رنج دیگران. این عمل لذّتی به من میدهد که هیچوقت از آن ملول نمیشوم. البته عرض کنم که همیشه به آنی که «میتوانم» کمک میکنم و نه بیش از آن.
و دیگری حقیقتطلبی در دو حوزه همیشه برای من لذّتبخش است: یکی حوزهٔ روانشناسی و یکی حوزهٔ اخلاق. خیلی علاقه دارم بدانم این روانشناس جدید چه چیز میگوید و آن عالم اخلاق جدید چه گفته است. البته این حقیقتطلبیام در بقیهٔ حوزهها اینطور نیست. این دو حوزه دارند نوبهنو به من طراوت و تازگی میدهند و خسته و ملولم نمیکنند.
➖گفتوگوی محمود مقدسی با مصطفی ملکیان با عنوان زندگی من
@mostafamalekian