مسئله فر ایزدی و حقی که ایزد به شاه در ایران باستان اعطاء میکرده بحث بسیار جالبه. ایرانیان باستان بهخصوص زرتشتیها معتقد بودند که شاه از خداوند حق حکومت میگیره و نظر کرده است در این امر. اما به شرط و شروط خاصی، اینکه شاه در الاهیات زرتشتی مکلف بود بر اساس عدل و عقلانیت تصمیمگیری کنه و با وجود داشتن قدرت مطلق متواضع باشه، زرتشتیها معتقد بودند اگر شاه به ظلم و غرور رو بیاره خدا شاه رو مجازات خواهد کرد همانگونه که جمشید رو بهبخاطر تکبر و غرور مجازات کرد.
در هگل تاریخ از ایران شروع میشه، جایی که یک نفر آزاد بود و اون شاه بود که تجلی و نماد اراده مردم بودن و گویی ملّت در قراردادی اجتماعی آزادیهای خودشون رو به یک شاه داده بودند تا بر اساس عقلانیت بر اونها حکومت کنه.
فلذا مفهوم شاه در ایران بهخصوص ایران باستان متمایز و متفاوت با دیگر ممالکه، شاه در ایران مکلف به تصمیمگیری بر حسب عقلانیته و بهخاطر فر ایزدی عطا شده بهش مجبوره با ملّت خودش بر اساس عدل برخورد کنه.
تصویر: سمت راست شاپور دوّم ساسانی و چپ اهورمزدا و میترا در حال تاجگذاریِ شاپور، طاق بستان، کرمانشاه.
در هگل تاریخ از ایران شروع میشه، جایی که یک نفر آزاد بود و اون شاه بود که تجلی و نماد اراده مردم بودن و گویی ملّت در قراردادی اجتماعی آزادیهای خودشون رو به یک شاه داده بودند تا بر اساس عقلانیت بر اونها حکومت کنه.
فلذا مفهوم شاه در ایران بهخصوص ایران باستان متمایز و متفاوت با دیگر ممالکه، شاه در ایران مکلف به تصمیمگیری بر حسب عقلانیته و بهخاطر فر ایزدی عطا شده بهش مجبوره با ملّت خودش بر اساس عدل برخورد کنه.
تصویر: سمت راست شاپور دوّم ساسانی و چپ اهورمزدا و میترا در حال تاجگذاریِ شاپور، طاق بستان، کرمانشاه.