یه بار اون اوایل رزیدنتی سر یه عمل فیکساتور اکسترن واقعا ریده بودم. بعد استادمون داشت تلاش میکرد جمعش کنه بدتر استرس گرفته بودم و قاطی کرده بودم و پیچو هی برعکس میپیچوندم و بیشتر تو گه فرو میرفتیم.
در اون شرایط استاد محترم یه داد خیلی عادی سر من زد که واقعا حقم بود.
بعد عمل بهم زنگ زد عذرخواهی کرد و گفت: شما نباید اجازه بدید کسی سر شما داد بزنه.
بعد من چهار پنج سال پیش داشتم گریه میکردم چرا تو ایران ارتوپدی تهران قبول نشدم رزیدنتی و داشتم خودمو پاره میکردم که به جای شرایط انسانی، شرایط توصیف شده در عکس رو داشته باشم.
در اون شرایط استاد محترم یه داد خیلی عادی سر من زد که واقعا حقم بود.
بعد عمل بهم زنگ زد عذرخواهی کرد و گفت: شما نباید اجازه بدید کسی سر شما داد بزنه.
بعد من چهار پنج سال پیش داشتم گریه میکردم چرا تو ایران ارتوپدی تهران قبول نشدم رزیدنتی و داشتم خودمو پاره میکردم که به جای شرایط انسانی، شرایط توصیف شده در عکس رو داشته باشم.