(ادامه☝️🏻)
باری، باری، اساساً در موارد زیادی بحث اصلاً بر سر هیچ کدام از این دو معنا نیست. موضوع مهاجرت بیحساب و مشکلات امنیتی و مخارج بودجهای و از دست رفتن یا تهدید هویت ملی است، ولی برای آن جماعت چاچولبازِ چپولکار که زورش به بحث علمی و نقد موارد بالا نمیرسد، اطلاق اتهام نژادپرست، عجالتاً، ابزاری برای حمله و بدگویی و نیز خودنمایی اخلاقی شده است. اینکه انگیزۀ آنها از این کار چیست معلوم است: استفاده از یک برچسب آماده که نیروی منفی فراوانی پشت آن آماس کرده و دیگر لازم نیست تلاش و انرژی زیادی به خرج داده شود که فلانی گمراه و کجآیین است. بگذارید دو قصه برایتان نقل کنم.
گفتهاند که در عصر صفوی که بهتازگی پای برخی از بازرگانان انگلیسی از طریق هند به ایران باز شده بود، چندین بار پیش آمد که آنها به سوء نظر به نوامیسِ بازرگانانِ ایرانیِ طرف حسابشان متهم شده بودند. کار که بالا گرفت حکومت در پی تحقیق برآمد و معلوم شد گاهی که اوضاع مالی خوب پیش نمیرفته و شریک ایرانی قرار بوده مبالغی بپردازد یا اصلاً طمع در دار و ندار بازرگان خارجی بسته بوده این سلاحی آماده بوده که ایهاالناس چشم ناپاک بیگانه به نوامیس مسلمین، و سپس راه انداختن شلوغبازیِ خرِ دَجّالی از عوام و الوات، و الی آخر.
نیز گفتهاند که در عصر قاجار، بعد از ماجرای بابیه، که تلاشی ناموفق برای ترور ناصرالدینشاه هم داشتند و برخی از آنان اعدام شدند، فضایی فراهم شده بود که گاهی که کسی با کسی (مثلاً به نیت چپاولی) مشکلی جدی پیدا میکرد و زورش به او نمیرسید، یکمرتبه داد و هوار راه میانداخت که آی مردم! بابی بابی؛ و بسا که باز هم ترکیبی از الوات و عوام، به قصد تفرج و هم ثواب بابیکشی، آن بختبرگشته را به ملکوت اعلی اعزام میکردند.
این شیوۀ امروز هم بهدست چپها کاربسته میشود. نژادپرست، ضدمحیطزیست، ضدحقوقبشر، یا حتی فاشیست و غیره، سلاحهای آبداده و آمادهای است که یکتنه کار دادخواست و کیفرخواست و استدلال و محکمه و همه را بهصورت کپسولی و فشرده و سریع انجام میدهد؛ و به این شکل، گوینده، خود را به عنوان موجودی دلسوز و اخلاقی و طرف مقابل را موجودی ضداخلاقی نشان میدهد. و کار تمام است.
برای پایان سخن، بد نیست به این گفتاورد هم توجه کنید: «خودنمایی اخلاقی اغلب اوقات بهشکل ابراز شدید و هیجانی خشم و عصبانیت درمیآید. این روزها که خشمِ اخلاقی ارزشِ اجتماعیِ زیادی پیدا کرده است، تلویحاً هر کس که خشمگینتر باشد، اخلاقیتر جلوه میکند. یک راهبرد خودنماهای اخلاقی «کوچکانگاری» است. در این راهبرد فرد به طرف مقابلش میگوید که اگر نکتۀ اخلاقی مدنظرش را نمیپذیرد، بقیۀ حرفهایش اصلاً هیچ ارزشی ندارند. به تعبیر دیگر، خودنماهای اخلاقی مایلاند ادعاهای خودشان را طوری مطرح کنند که انگار بدیهیاند، و بقیهای که آنها را نمیپذیرند، صرفاً احمقاند.»
----------
این مطلب (با واسطه) از کتاب خودنمایی با اخلاق نوشتۀ «جاستین تسی» و «برندن وارمکه» نقل شده است.
@mardihamorteza
باری، باری، اساساً در موارد زیادی بحث اصلاً بر سر هیچ کدام از این دو معنا نیست. موضوع مهاجرت بیحساب و مشکلات امنیتی و مخارج بودجهای و از دست رفتن یا تهدید هویت ملی است، ولی برای آن جماعت چاچولبازِ چپولکار که زورش به بحث علمی و نقد موارد بالا نمیرسد، اطلاق اتهام نژادپرست، عجالتاً، ابزاری برای حمله و بدگویی و نیز خودنمایی اخلاقی شده است. اینکه انگیزۀ آنها از این کار چیست معلوم است: استفاده از یک برچسب آماده که نیروی منفی فراوانی پشت آن آماس کرده و دیگر لازم نیست تلاش و انرژی زیادی به خرج داده شود که فلانی گمراه و کجآیین است. بگذارید دو قصه برایتان نقل کنم.
گفتهاند که در عصر صفوی که بهتازگی پای برخی از بازرگانان انگلیسی از طریق هند به ایران باز شده بود، چندین بار پیش آمد که آنها به سوء نظر به نوامیسِ بازرگانانِ ایرانیِ طرف حسابشان متهم شده بودند. کار که بالا گرفت حکومت در پی تحقیق برآمد و معلوم شد گاهی که اوضاع مالی خوب پیش نمیرفته و شریک ایرانی قرار بوده مبالغی بپردازد یا اصلاً طمع در دار و ندار بازرگان خارجی بسته بوده این سلاحی آماده بوده که ایهاالناس چشم ناپاک بیگانه به نوامیس مسلمین، و سپس راه انداختن شلوغبازیِ خرِ دَجّالی از عوام و الوات، و الی آخر.
نیز گفتهاند که در عصر قاجار، بعد از ماجرای بابیه، که تلاشی ناموفق برای ترور ناصرالدینشاه هم داشتند و برخی از آنان اعدام شدند، فضایی فراهم شده بود که گاهی که کسی با کسی (مثلاً به نیت چپاولی) مشکلی جدی پیدا میکرد و زورش به او نمیرسید، یکمرتبه داد و هوار راه میانداخت که آی مردم! بابی بابی؛ و بسا که باز هم ترکیبی از الوات و عوام، به قصد تفرج و هم ثواب بابیکشی، آن بختبرگشته را به ملکوت اعلی اعزام میکردند.
این شیوۀ امروز هم بهدست چپها کاربسته میشود. نژادپرست، ضدمحیطزیست، ضدحقوقبشر، یا حتی فاشیست و غیره، سلاحهای آبداده و آمادهای است که یکتنه کار دادخواست و کیفرخواست و استدلال و محکمه و همه را بهصورت کپسولی و فشرده و سریع انجام میدهد؛ و به این شکل، گوینده، خود را به عنوان موجودی دلسوز و اخلاقی و طرف مقابل را موجودی ضداخلاقی نشان میدهد. و کار تمام است.
برای پایان سخن، بد نیست به این گفتاورد هم توجه کنید: «خودنمایی اخلاقی اغلب اوقات بهشکل ابراز شدید و هیجانی خشم و عصبانیت درمیآید. این روزها که خشمِ اخلاقی ارزشِ اجتماعیِ زیادی پیدا کرده است، تلویحاً هر کس که خشمگینتر باشد، اخلاقیتر جلوه میکند. یک راهبرد خودنماهای اخلاقی «کوچکانگاری» است. در این راهبرد فرد به طرف مقابلش میگوید که اگر نکتۀ اخلاقی مدنظرش را نمیپذیرد، بقیۀ حرفهایش اصلاً هیچ ارزشی ندارند. به تعبیر دیگر، خودنماهای اخلاقی مایلاند ادعاهای خودشان را طوری مطرح کنند که انگار بدیهیاند، و بقیهای که آنها را نمیپذیرند، صرفاً احمقاند.»
----------
این مطلب (با واسطه) از کتاب خودنمایی با اخلاق نوشتۀ «جاستین تسی» و «برندن وارمکه» نقل شده است.
@mardihamorteza