سلام. میدونم که چند وقته نیستم، و اینجا سوت و کور شده. سربازی ۳ ماه مونده که تموم شه، و من توو سوالات بی پایانی از خودم هستم، این سوالات از اینکه چی و کی هستم و چی میخام شروع میشن تا میرسن به اینکه تخصص بخونم یا نه. غمگین نیستم، احساس سرزندگی دارم، چون سوال دارم. امروز که سرکلاسم و این کلاس ها برای یافتن پاسخ ها و یا حتی عوض کردن پرسش من هستن [شاید این پرسش برای مغز طراحی نشده، مثل اینکه تلفن دنبال مخترع ش بگرده] با این پیامک روبرو میشم. کاری با جنبه های حقوقی و ... ندارم. من یک پزشک هستم با تمام درس هایی که خوندم و بلد یا نابلدم، جواب این سوال رو چی بدم؟ یک درد ناشی از تروما... چه ترومایی... چه جوری... این کامپلکس ها یا حتی کانفلیکت ها، تلنگر هایی به من و تو هستن که شاید برای کم کردن درد یک نفر و یا حتی درد خودمون، که بیشتر بخونیم و بدونیم و بلد باشیم. شاید وقتی داری راجع به گاباپنتین میخونی، یا داری NSAID ها رو دوره میکنی و میگی با خودت این همه حفظ کردم که چی بشه؟ میفهمی اونحفظ کردن ها یجاهایی که فکرشم نمیکنی میتونه گره یکاری رو باز کنه... اینکه خب تو چیزی هستی یا شدی، که علاوه بر تکیه کردن self ت