.
یه پادکست گوش میدادم که تعریف میکرد : مادر بزرگم آلزایمر گرفت و یک روز، عکس عروسی خودشو روی دیوار دید و گفت : این زن کیه که آرش منو بغل کرده؟!
خودش رو فراموش کرده بود ولی پدر بزرگم رو نه به نظرم عشق همینه، همینقدر ساده، همینقدر وحشتناک.
.
یه پادکست گوش میدادم که تعریف میکرد : مادر بزرگم آلزایمر گرفت و یک روز، عکس عروسی خودشو روی دیوار دید و گفت : این زن کیه که آرش منو بغل کرده؟!
خودش رو فراموش کرده بود ولی پدر بزرگم رو نه به نظرم عشق همینه، همینقدر ساده، همینقدر وحشتناک.
.