۱. امروز دهنم مشکل داشت. دستهام و در کل، کل بدنم. تودهی از هم گسسته بود که توی فضا میچرخید. نمیدونم چرا دارم اینها رو میگم. حس میکنم به خودم کم لطفی میکنم. همینطوری هم هست. میترسم فردا هم همینطوری باشه. جدیدن بیشتر دلم میخواد تنها باشم. خودم رو توی چهارچوبهای محکم نگه میدارم. حتی توی این دام که از بقیه بهترم هم نمیفتم فقط دلم نمیخواد کسی رو ببینم. دوس دارم آدمها رو بغل کنم و باهاشون حرف بزنم. اما حرف زدن به صورت فیزیکی برام ممکن نیست. دهنم درد میگیره اگه صدایی از گلوم خارج بشه.