پی نویس بر گزارش عبدالغفار نجم الملک مالیات بهبهان و کهگیلویه در دوره ناصرالدین شاه قاجار:
۱.نجم الملک گزارش را از میرزا ابوالحسن خان بهبهانی نقل کرده است.
در مورد میرزا ابوالحسن خان و این وصلت، پرس و جوی بسیار کردم اما به نتیجهی ملموسی نرسیدم.بسیاری نمیشناختند و از این پیوند خبری نداشتند. از آنجا که این شخص پیشوند میرزا و پسوند خان دارد باید از خانوادهی میرزا از سادات طباطبایی بهبهان باشد که قرنها حکومت کهگیلویه و بهبهان را برعهده داشته یا صاحب نفوذ بوده اند.
در این خاندان کهن یک میرزا ابوالحسن خان داریم که پسر میرزا قوام الدین دوم بهبهانی مشهور به میرزا قوما حاکم شورشی کهگیلویه و بهبهان در دورهی محمد شاه قاجار است که شرح شورشش در بسیاری از منابع قاجاری به تفصیل آمده و در مطالب پیشین هم به نام او اشاره شده است.
با توجه به شواهد و قرائن به گمان من این میرزا ابوالحسن خان باید همانی باشد که نجم الملک با او دیدار داشته و اطلاعات کسب کرده است.
ناگفته نماند که در بهبهان یک ابوالحسن خان دیگر هم داریم که پسر محمدعلی خان کلانتر از خانواده دیوان بیگی ست که اول میرزا نیست و دوم از نظر زمانی با این گزارش نمیخواند.
۲.منظور از نصرت الملک، حاجی جابر خان پدر شیخ خزعل و پسر حاج یوسف پسر مرداو است.
این خانواده پیشینهی چندانی در میان اعراب خوزستان نداشتند. جد آنان، مرداو ، به نمایندگی از شیخ غیث بنی کعب بنای شهر محمره یا خرمشهر را نهاد و این آغاز ترقی آنان در خوزستان شد. حاج یوسف بر آبادی خرمشهر افزود و حاج جابرخان، با درایت و مردمداری به این شهر چنان رونقی بخشید که به رقیب جدی بندر بصره تبدیل شد.
گزارش های تاریخی از حضور تجار و رعایای بهبهانی در خرمشهر از بدو تاسیس این شهر حکایت دارند.
آنگونه که در تواریخ نوشته شده حاجی جابر شخصیتی ایران دوست بود و همواره به دولت مرکزی وفادار ماند.
بعدها لقب نصرت الملک به شیخ خزعل داده شد.
۳.شخصیت سوم این گزارش احتشام الدوله قاجار است.
سلطان اویس میرزا احتشام الدوله از معدود حکمرانان کاردان دورهی قجری ست و از خوشبختی اهالی کهگیلویه و بهبهان در دوران فترت پس از صفویه برای مدتی حکمران این منطقه بود.
سلطان اویس میرزا پسر بزرگ فرهاد میرزا معتمدالدوله و نوهی عباس میرزای ولیعهد است که پسرعموی ناصرالدین شاه میشود.
او در دو دوره و در فاصلهی سالهای ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۵ و ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۸ به حکمرانی کهگیلویه انتخاب شد.البته دقیق ترش سه دوره است چرا که در میانهی دورهی دوم یکبار عزل شد اما به دلیل پافشاری اهالی بهبهان و کهگیلویه دوباره بر منصبش گماشته شد.
سالهای آغازین حکمرانی احتشام الدوله همزمان با ویرانی و خرابی کهگیلویه پس از فترت صفویه بود که او مردانه به عمران و آبادانی همت گماشت و در این راه از کیسه و آبروی خود هزینه کرد.
از جمله اقدامات مهمش، آبرسانی به بهبهان و آباد کردن زیدون و لیراویِ پس از طاعون،تشویق به کشاورزی و باغداری و تلاش به احیای شهر دهدشت بود که البته این آخری به جایی نرسید.
احتشام الدوله که داماد عموی خود سلطان مراد میرزا حسام السلطنه حاکم فارس بود،با عزل او در سال ۱۲۸۵ از حکومت کهگیلویه استعفا داد و در سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ او را همراهی کرد.
با حکومت مجدد حسام السلطنه در فارس به سال ۱۲۹۱ برای بار دوم به حکومت کهگیلویه مامور گردید. احتشام الدوله در سال ۱۲۹۳ عزل و نصیرالملک شیرازی به جای او منصوب شد که به دلیل اعتراض اهالی و حاکم شدن پدرش فرهاد میرزا در فارس به جای منصب خود بازگشت.
حکومت احتشام الدوله در کهگیلویه و پدرش فرهاد میرزا در فارس تا سال ۱۲۹۸ به طول انجامید. در این سال حکومت فارس به اضافه اصفهان و یزد و خوزستان و کرمانشاه و بروجرد به مسعود میرزا ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه واگذار گردید که او پسرش سلطان حسین میرزا جلال الدوله را به حکومت فارس گماشت و جلال الدوله، نصیرالملک را رهسپار حکومت کهگیلویه کرد.
به گمانم در محبوبیت فرهاد میرزا و پسرش احتشام الدوله همین گزارش وقایع اتفاقیه کافی ست : " جمیع اهالی فارس از اعلی و ادنی مشایعت نمودند و هرگز چنین مشایعتی با هیچ حاکمی تا کنون نشده بود."
برای آنکه خلطی پیش نیاید باید اضافه کنم که احتشام الدوله در ابتدا لقب فرهاد میرزا بود که بعدها به پسر بزرگش سلطان اویس میرزا اعطا شد و بعدتر به پسر کوچکترش عبدالعلی میرزا داده شد. با این حساب سه احتشام الدوله داریم که نباید با همدیگر اشتباه گرفته شود.
۴.میرزا حسنعلی نصیرالملک شیرزای فرزند علی اکبر خان قوام الملک و نوهی حاج ابراهیم خان کلانتر است.
۱.نجم الملک گزارش را از میرزا ابوالحسن خان بهبهانی نقل کرده است.
در مورد میرزا ابوالحسن خان و این وصلت، پرس و جوی بسیار کردم اما به نتیجهی ملموسی نرسیدم.بسیاری نمیشناختند و از این پیوند خبری نداشتند. از آنجا که این شخص پیشوند میرزا و پسوند خان دارد باید از خانوادهی میرزا از سادات طباطبایی بهبهان باشد که قرنها حکومت کهگیلویه و بهبهان را برعهده داشته یا صاحب نفوذ بوده اند.
در این خاندان کهن یک میرزا ابوالحسن خان داریم که پسر میرزا قوام الدین دوم بهبهانی مشهور به میرزا قوما حاکم شورشی کهگیلویه و بهبهان در دورهی محمد شاه قاجار است که شرح شورشش در بسیاری از منابع قاجاری به تفصیل آمده و در مطالب پیشین هم به نام او اشاره شده است.
با توجه به شواهد و قرائن به گمان من این میرزا ابوالحسن خان باید همانی باشد که نجم الملک با او دیدار داشته و اطلاعات کسب کرده است.
ناگفته نماند که در بهبهان یک ابوالحسن خان دیگر هم داریم که پسر محمدعلی خان کلانتر از خانواده دیوان بیگی ست که اول میرزا نیست و دوم از نظر زمانی با این گزارش نمیخواند.
۲.منظور از نصرت الملک، حاجی جابر خان پدر شیخ خزعل و پسر حاج یوسف پسر مرداو است.
این خانواده پیشینهی چندانی در میان اعراب خوزستان نداشتند. جد آنان، مرداو ، به نمایندگی از شیخ غیث بنی کعب بنای شهر محمره یا خرمشهر را نهاد و این آغاز ترقی آنان در خوزستان شد. حاج یوسف بر آبادی خرمشهر افزود و حاج جابرخان، با درایت و مردمداری به این شهر چنان رونقی بخشید که به رقیب جدی بندر بصره تبدیل شد.
گزارش های تاریخی از حضور تجار و رعایای بهبهانی در خرمشهر از بدو تاسیس این شهر حکایت دارند.
آنگونه که در تواریخ نوشته شده حاجی جابر شخصیتی ایران دوست بود و همواره به دولت مرکزی وفادار ماند.
بعدها لقب نصرت الملک به شیخ خزعل داده شد.
۳.شخصیت سوم این گزارش احتشام الدوله قاجار است.
سلطان اویس میرزا احتشام الدوله از معدود حکمرانان کاردان دورهی قجری ست و از خوشبختی اهالی کهگیلویه و بهبهان در دوران فترت پس از صفویه برای مدتی حکمران این منطقه بود.
سلطان اویس میرزا پسر بزرگ فرهاد میرزا معتمدالدوله و نوهی عباس میرزای ولیعهد است که پسرعموی ناصرالدین شاه میشود.
او در دو دوره و در فاصلهی سالهای ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۵ و ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۸ به حکمرانی کهگیلویه انتخاب شد.البته دقیق ترش سه دوره است چرا که در میانهی دورهی دوم یکبار عزل شد اما به دلیل پافشاری اهالی بهبهان و کهگیلویه دوباره بر منصبش گماشته شد.
سالهای آغازین حکمرانی احتشام الدوله همزمان با ویرانی و خرابی کهگیلویه پس از فترت صفویه بود که او مردانه به عمران و آبادانی همت گماشت و در این راه از کیسه و آبروی خود هزینه کرد.
از جمله اقدامات مهمش، آبرسانی به بهبهان و آباد کردن زیدون و لیراویِ پس از طاعون،تشویق به کشاورزی و باغداری و تلاش به احیای شهر دهدشت بود که البته این آخری به جایی نرسید.
احتشام الدوله که داماد عموی خود سلطان مراد میرزا حسام السلطنه حاکم فارس بود،با عزل او در سال ۱۲۸۵ از حکومت کهگیلویه استعفا داد و در سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ او را همراهی کرد.
با حکومت مجدد حسام السلطنه در فارس به سال ۱۲۹۱ برای بار دوم به حکومت کهگیلویه مامور گردید. احتشام الدوله در سال ۱۲۹۳ عزل و نصیرالملک شیرازی به جای او منصوب شد که به دلیل اعتراض اهالی و حاکم شدن پدرش فرهاد میرزا در فارس به جای منصب خود بازگشت.
حکومت احتشام الدوله در کهگیلویه و پدرش فرهاد میرزا در فارس تا سال ۱۲۹۸ به طول انجامید. در این سال حکومت فارس به اضافه اصفهان و یزد و خوزستان و کرمانشاه و بروجرد به مسعود میرزا ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه واگذار گردید که او پسرش سلطان حسین میرزا جلال الدوله را به حکومت فارس گماشت و جلال الدوله، نصیرالملک را رهسپار حکومت کهگیلویه کرد.
به گمانم در محبوبیت فرهاد میرزا و پسرش احتشام الدوله همین گزارش وقایع اتفاقیه کافی ست : " جمیع اهالی فارس از اعلی و ادنی مشایعت نمودند و هرگز چنین مشایعتی با هیچ حاکمی تا کنون نشده بود."
برای آنکه خلطی پیش نیاید باید اضافه کنم که احتشام الدوله در ابتدا لقب فرهاد میرزا بود که بعدها به پسر بزرگش سلطان اویس میرزا اعطا شد و بعدتر به پسر کوچکترش عبدالعلی میرزا داده شد. با این حساب سه احتشام الدوله داریم که نباید با همدیگر اشتباه گرفته شود.
۴.میرزا حسنعلی نصیرالملک شیرزای فرزند علی اکبر خان قوام الملک و نوهی حاج ابراهیم خان کلانتر است.