عبادت به هيچ واژه اي احتياج ندارد.
به خدا چه مي توان گفت؟
هرچه بخواهي به او بگويي پيشاپيش از آن آگاه است.
از خدا چه مي توان خاست؟
پيشاپيش همه چيز را داده است و
اگر هم چيزي را نداده فقط به اين دليل بوده كه نيازي به آن نبوده است.
او از ما خردمند تر است اما مردم پيوسته از خدا مي خواهند:
« اين كار را بكن. اين را به من بده، آنرا به من بده. »
انگار كه خدا از خرد كافي برخوردار نيست!
تمام دعاهاي ما پند و نصيحت است و مردم هرروز بر آن پافشاري مي كنند.
مثل اين است كه خدا را به باد انتقام مي گيرند.
« تا كي مي خواهي به حرفهايم گوش ندهي؟ من هر صبح و شب از تو مي خواهم.. »
عبادت شكرگزاري در سكوت است.
در كمال سكوت اما بسي ژرف.
عبادت فقط زماني امكانپذير است كه تو بياموزي
چگونه شادمان باشي و گرنه چيزي نخواهي داشت كه بابت آن شكرگزاري كني.
بگذار زندگي ات با عمق و خنده همراه باشد تا حضور شكرگزاري را در وجودت احساس كني.
اين شكرگزاري متعلق به هيچ ديني نيست،
فقط يك شكرگزاري است.
به خدا چه مي توان گفت؟
هرچه بخواهي به او بگويي پيشاپيش از آن آگاه است.
از خدا چه مي توان خاست؟
پيشاپيش همه چيز را داده است و
اگر هم چيزي را نداده فقط به اين دليل بوده كه نيازي به آن نبوده است.
او از ما خردمند تر است اما مردم پيوسته از خدا مي خواهند:
« اين كار را بكن. اين را به من بده، آنرا به من بده. »
انگار كه خدا از خرد كافي برخوردار نيست!
تمام دعاهاي ما پند و نصيحت است و مردم هرروز بر آن پافشاري مي كنند.
مثل اين است كه خدا را به باد انتقام مي گيرند.
« تا كي مي خواهي به حرفهايم گوش ندهي؟ من هر صبح و شب از تو مي خواهم.. »
عبادت شكرگزاري در سكوت است.
در كمال سكوت اما بسي ژرف.
عبادت فقط زماني امكانپذير است كه تو بياموزي
چگونه شادمان باشي و گرنه چيزي نخواهي داشت كه بابت آن شكرگزاري كني.
بگذار زندگي ات با عمق و خنده همراه باشد تا حضور شكرگزاري را در وجودت احساس كني.
اين شكرگزاري متعلق به هيچ ديني نيست،
فقط يك شكرگزاري است.