در مملکت زرتشت که فرق بین نیک و بد عریان است، ویرانگرترین ایدهها برای آنکه به قدرت برسند، مجبورند که آدرس خود را در لفافهی ظاهری صلاح گم کنند. ابلیس در قالب آشپز به خوراکخانهی ضحّاک اندرون شد. اتّحاد ارتجاعی ۵۷ی، خود را در لفافهی کلام خدا به مردم قالب کرد، اخوانیگری از در اتّحاد اسلام وارد شد، مارکسیسم مبتذل پشت حقوق زنان و اقلّیتها پنهان میشود و نفرتپراکنی قومی پشت آموزش زبان محلّی استتار میکند. در ایران هر حرفی آدرسی دارد. باید به مَنقال توجّه کرد. ماقال اهمیّتی ندارد. سرِ نخِ اقوال را باید گرفت تا به مبداء ویرانگرِ اغراض پشت پردهی آنچه ظاهرا صحیح است رسید.
در چنین وضعیّتی، استناد به ظاهر حقیقت، وا دادن به محتوای ویرانگر در پس آن خواهد بود. خوان چهارم رستم را به یاد بیاورید. زن جادو با ظاهری زیبا به نزد رستم میآید:
ندانست کهاو جادوی ریمن است
نهفته به رنگ اندر، اهریمن است
رستم که به ایمان به خدای ایران باور دارد، نام او را بر زبان میآورد:
چو آواز داد از خداوند مهر
دگرگونهتر گشت جادو به چهر
روانش گمان نیایش نداشت
زبانش توان ستایش نداشت
بپرسيد و گفتش چه چيزى بگوى
بدان گونه كهت هست بنماى روى
يكى گنده پيرى شد اندر كمند
پر آژنگ و نيرنگ و بند و گزند
شما اگر در میان هواداران زبان محلّی، بتوانید فقط یک آدم حسابی غیر آلوده به ایدهئولوژی فاشیستی پانترکیسم پیدا کنید، جای تعجب دارد. وقتی همهی هواداران زبان محلی نژادپرست هستند، از نسلکشیهای ترکیه هواداری میکنند و به نفرتپراکنی مشغول اند، معنای مطالباتشان چیست؟ وحدت ملّی؟ حقوق شهروندی؟ برای مردم عادی اجتماع که هنوز به سمّ ایدهئولوژی قومگرایانه آلوده نشدهاند، این درخواستها اصلا محلّی از اعراب ندارد. چون نفرتپراکنیقومی، متاستازِ سرطانِ روشنفکری در مناطق مرزی است. و روشنفکری در میان مردم جایی ندارد.
در چنین وضعیّتی، استناد به ظاهر حقیقت، وا دادن به محتوای ویرانگر در پس آن خواهد بود. خوان چهارم رستم را به یاد بیاورید. زن جادو با ظاهری زیبا به نزد رستم میآید:
ندانست کهاو جادوی ریمن است
نهفته به رنگ اندر، اهریمن است
رستم که به ایمان به خدای ایران باور دارد، نام او را بر زبان میآورد:
چو آواز داد از خداوند مهر
دگرگونهتر گشت جادو به چهر
روانش گمان نیایش نداشت
زبانش توان ستایش نداشت
بپرسيد و گفتش چه چيزى بگوى
بدان گونه كهت هست بنماى روى
يكى گنده پيرى شد اندر كمند
پر آژنگ و نيرنگ و بند و گزند
شما اگر در میان هواداران زبان محلّی، بتوانید فقط یک آدم حسابی غیر آلوده به ایدهئولوژی فاشیستی پانترکیسم پیدا کنید، جای تعجب دارد. وقتی همهی هواداران زبان محلی نژادپرست هستند، از نسلکشیهای ترکیه هواداری میکنند و به نفرتپراکنی مشغول اند، معنای مطالباتشان چیست؟ وحدت ملّی؟ حقوق شهروندی؟ برای مردم عادی اجتماع که هنوز به سمّ ایدهئولوژی قومگرایانه آلوده نشدهاند، این درخواستها اصلا محلّی از اعراب ندارد. چون نفرتپراکنیقومی، متاستازِ سرطانِ روشنفکری در مناطق مرزی است. و روشنفکری در میان مردم جایی ندارد.