🔸هنر و نوروساینس (۱۳)
اندر احوالات موز ۶ میلیون دلاری!
✍کامران پاک نژاد
دیروز (۳۰ آبان) یک عدد موز با برچسبی خاکستری بر روی آن که به دیوار چسبانده شده بود در حراجی معروف و معتبر ساتبیز نیویورک به قیمت شش میلیون و دویست هزار دلار به فروش رسید!
پیش از این نیز عالم هنر بارها شاهد فروش جنجالی برخی اشياي طبیعی یا مصنوع در قالب اثری هنری بوده است. آثاری که می تواند یک محصول روزمره از تولید و تکثیر انبوه باشد. سبکی که نخستین بار مارسل دوشان در اوایل قرن بیستم با عنوان Ready Made به عالم هنر معرفی کرد از جمله اثری با عنوان "Fountain" (چشمه یا فواره) در سال ۱۹۱۷ که در واقع یک توالت مردانه است!
آثاری این چنین پرسش های بسیاری پیرامون چیستی هنر و چیستی معیارهای زیبایی شناختی در بین فیلسوفان، منتقدین، هنرمندان و مخاطبان هنر مطرح کرده است، پرسش هایی که پاسخی قطعی برای آن نمی توان ارائه کرد اما نگرش های جامعه شناختی همچون "نظریه نهادی" از جرج دیکی و علمی مانند نورواستتیک می توانند چهارچوب هایی برای آن پیشنهاد دهند که البته پرداختن کامل به آنها از حوصله این متن کوتاه خارج است.
اما در مورد چرایی جلب توجهات به این اثر اخیر (موز چسبیده به دیوار) که احتمالا معروف ترین اثر هنرمند برجسته ایتالیایی، مائوریتزیو کاتلان است می توان به مواردی اشاره کرد:
نخست آنکه اساسا چنین آثاری در ذیل "هنرهای مفهومی" می گنجند. در این هنر، ایده، معنا و مفاهیم منتسب به اثر از مشخصه های فرمی و فیزیکی اثر بسیار با اهمیت تر است. شاید بتوان حتا "آشنایی زدایی از محتوای هنری" را مفهوم یا پیام اصلی این اثر و آثار مشابه آن دانست.
همچنین در دانش عصب-زیبایی شناسی می دانیم ناحیه شکمی میانی قشر پیش پیشانی (vmPFC) تحت تاثیر فرهنگ، اطلاعات تخصصی و به طور کلی عوامل زمینه ای مسبب ایجاد "لذتی سوبژکتیو" در مواجهه با آثار هنری است، لذتی برخاسته از سیستم استدلال نحوی مغز که ریشه در مفاهیمی دارد که مانند برچسبی معنایی بر "چیزها" سوار می کنیم. این ناحیه همچنین با ارزیابی ارزش پاداش انواع محرک ها، عواقب پاداش دهنده محرک ها را نیز ارزیابی می کند.
با این توضیحات می توان علاوه بر جنبه مفهومی اثر فوق، تاثیر اعتبار نام هنرمند برجسته آن و اعتبار گالری یا حراجی ارائه کننده اثر را نیز در ارزشیابی هنری آن به شدت موثر دانست زیرا این عوامل زمینه ای با جایگاه یا اصطلاحا پرستیژ اجتماعی خود می توانند موجب افزایش فعالیت ناحیه vmPFC و نواحی مرتبط در مغز شوند.
از سویی جنجال رسانه ها و عوامل گفتمانی را نیز به عنوان عوامل مهم زمینه ای می توان در خرید این اثر با قیمتی گزاف توسط کارآفرینی فعال در حوزه رمز ارزها، بسیار موثر دانست زیرا این خریدار احتمالا هیچگاه تا این حد نمی توانست - آنگونه که با خرید این موز و سپس خوردن احتمالی آن در رسانه ها مشهور شد - برای خود شهرتی کسب کند!
🆔@neurobiology_of_art
اندر احوالات موز ۶ میلیون دلاری!
✍کامران پاک نژاد
دیروز (۳۰ آبان) یک عدد موز با برچسبی خاکستری بر روی آن که به دیوار چسبانده شده بود در حراجی معروف و معتبر ساتبیز نیویورک به قیمت شش میلیون و دویست هزار دلار به فروش رسید!
پیش از این نیز عالم هنر بارها شاهد فروش جنجالی برخی اشياي طبیعی یا مصنوع در قالب اثری هنری بوده است. آثاری که می تواند یک محصول روزمره از تولید و تکثیر انبوه باشد. سبکی که نخستین بار مارسل دوشان در اوایل قرن بیستم با عنوان Ready Made به عالم هنر معرفی کرد از جمله اثری با عنوان "Fountain" (چشمه یا فواره) در سال ۱۹۱۷ که در واقع یک توالت مردانه است!
آثاری این چنین پرسش های بسیاری پیرامون چیستی هنر و چیستی معیارهای زیبایی شناختی در بین فیلسوفان، منتقدین، هنرمندان و مخاطبان هنر مطرح کرده است، پرسش هایی که پاسخی قطعی برای آن نمی توان ارائه کرد اما نگرش های جامعه شناختی همچون "نظریه نهادی" از جرج دیکی و علمی مانند نورواستتیک می توانند چهارچوب هایی برای آن پیشنهاد دهند که البته پرداختن کامل به آنها از حوصله این متن کوتاه خارج است.
اما در مورد چرایی جلب توجهات به این اثر اخیر (موز چسبیده به دیوار) که احتمالا معروف ترین اثر هنرمند برجسته ایتالیایی، مائوریتزیو کاتلان است می توان به مواردی اشاره کرد:
نخست آنکه اساسا چنین آثاری در ذیل "هنرهای مفهومی" می گنجند. در این هنر، ایده، معنا و مفاهیم منتسب به اثر از مشخصه های فرمی و فیزیکی اثر بسیار با اهمیت تر است. شاید بتوان حتا "آشنایی زدایی از محتوای هنری" را مفهوم یا پیام اصلی این اثر و آثار مشابه آن دانست.
همچنین در دانش عصب-زیبایی شناسی می دانیم ناحیه شکمی میانی قشر پیش پیشانی (vmPFC) تحت تاثیر فرهنگ، اطلاعات تخصصی و به طور کلی عوامل زمینه ای مسبب ایجاد "لذتی سوبژکتیو" در مواجهه با آثار هنری است، لذتی برخاسته از سیستم استدلال نحوی مغز که ریشه در مفاهیمی دارد که مانند برچسبی معنایی بر "چیزها" سوار می کنیم. این ناحیه همچنین با ارزیابی ارزش پاداش انواع محرک ها، عواقب پاداش دهنده محرک ها را نیز ارزیابی می کند.
با این توضیحات می توان علاوه بر جنبه مفهومی اثر فوق، تاثیر اعتبار نام هنرمند برجسته آن و اعتبار گالری یا حراجی ارائه کننده اثر را نیز در ارزشیابی هنری آن به شدت موثر دانست زیرا این عوامل زمینه ای با جایگاه یا اصطلاحا پرستیژ اجتماعی خود می توانند موجب افزایش فعالیت ناحیه vmPFC و نواحی مرتبط در مغز شوند.
از سویی جنجال رسانه ها و عوامل گفتمانی را نیز به عنوان عوامل مهم زمینه ای می توان در خرید این اثر با قیمتی گزاف توسط کارآفرینی فعال در حوزه رمز ارزها، بسیار موثر دانست زیرا این خریدار احتمالا هیچگاه تا این حد نمی توانست - آنگونه که با خرید این موز و سپس خوردن احتمالی آن در رسانه ها مشهور شد - برای خود شهرتی کسب کند!
🆔@neurobiology_of_art