گزارش نشست دوم گروه جامعه پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران
بایسته های عدالت آموزشی در وفاق ملی و استقرار صلح
دکتر مریم اسماعیلی فرد مدیر نشست در ابتدای جلسه با مقدمه ای از بحث اذعان داشتند که عدالت آموزشی را می توان به معنای برخورداری برابر از فرصتهای آموزشی باکیفیت با مولفه های همچون دسترسی به مدرسه،کیفیت آموزش،امکانات آموزشی و عدالت در فرصتهای یادگیری تعریف کرد. عدالت آموزشی را قوی ترین برابرساز در روند توسعه و یکی از پایه های اصلی توسعه پایدار می دانند.نکته مهم این است که آموزش نه تنها ابزاری برای توسعه فردی است؛ بلکه نقش محوری در شکل گیری جامعه عادلانه و صلح آمیزدارد.
عدالت آموزشی به دلیل آنکه می تواند باعث کاهش نابرابری و ایجاد احساس تعلق در جامعه،تقویت همبستگی اجتماعی و گسترش سرمایه اجتماعی شود و همچنین از ایجاد تعارض و خشونت جلوگیری کند؛ پیش نیاز وفاق ملی است و در ادامه در خصوص ارتباط عدالت آمورشی و استقرار صلح بیانداشتند که که آموزش می تواند سبب نهادینه شدن ارزش صلح،تحمل و احترام به تفاوتها باشد.همچینین آموزش باکیفیت مهارتهای حل مسئله و آکاهی و مشارکت سیاسی و اجتماعی را در ساختن جامعه ترویج می کند.
در ادامه نشست ابتدا دکتر غلامعلی یادگار زاده به ارائه مدلی از سیستم پذیرش دانشجو در ایران و مرور نقدهای وارده برآن پرداختند .ایشان اذعان داشتند در گذشته برای ایجاد برابری و فراهم کردن فرصت برابر در ایران دست اندرکاران دست به تدوین برنامه های توسعه از سال 1316 نموده اند و می بینیم ویژگی های برنامه های توسعه در این حوزه از آنچه گذشته تا کنون وجو داشته نادیده گرفتن نقش مردم در برنامه آموزشی بوده است و از سوییدولت اساساً می تواند با توجه به امکاناتی که دارد کشور را توسعه دهد ولی به دلیل شتابزدگی در ارائه برنامه ،ارزیابی کاملی از برنامه های قبلی همچون کنکور انجام نمی گیرد و همین مسئله موجب شده است که ما صرفاً شاهد رشد کمی آموزش عالی بوده ایم و درنتیجه در ساختار آموزش عالی در برخی از رشته ها دارای تراکم شدید هستیم درحالی که تمایل در برخی دیگر به شدت کاهش یافته و دانشگاه هایی چون پیام نور غیرانتفاعی و غیرع دارای صندلی های خالی بسیار هستند..
در ادامه سخنران بعدی دکتر محمد نژادایران به بررسی تجربه صد ساله ایران از مواجه با تجدد پرداخته که خود منجر به پیدایش واژه ناترازی در تحلیل ها و نقدها بر توسعه آموزش شده است..ایشان اذعان داشتند که برای فهم موضوع عدالت اجتماعی نیاز به یک چشم انداز کلان هستیم چراکه علم در جامعه سنتی خیلی در زندگی عمومی نقشی نداشته ولی در دوره مدرن علم مدرن نقشی محوری دارد. بنابراین با وجود توسعه کمی آموزش عالی؛ شاهد نسبتی با کاهش مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیستیم و دلیل آن را بازاری شدن آموزش دانستند .چراکه از دهه 1370 به بعد بحث خصوصی سازی آموزشی در ایران تحت تاثیر و متناسب با نیازهای داخلی و گفتمان جهانی نئولیبرالیسم مطرح شد ولی در ایران فقط در حوزه آموزشی و بهداشت و درمان به شکل گسترده ای با استقبال روبرو شده است و مدارس غیرانتفاعی و بیمارستان های خصوصی در ایران رشد کرده است اما متاسفانه مدارس غیرانتفاعی به جای بهبود کیفیت آموزش اقدام به تربیت افراد برای مواجه با کنکور کرده اند و همین امرموجود کاهش سایر ابعاد کیفیت آموزش و پرورش شده است.
https://t.me/ipsan
بایسته های عدالت آموزشی در وفاق ملی و استقرار صلح
دکتر مریم اسماعیلی فرد مدیر نشست در ابتدای جلسه با مقدمه ای از بحث اذعان داشتند که عدالت آموزشی را می توان به معنای برخورداری برابر از فرصتهای آموزشی باکیفیت با مولفه های همچون دسترسی به مدرسه،کیفیت آموزش،امکانات آموزشی و عدالت در فرصتهای یادگیری تعریف کرد. عدالت آموزشی را قوی ترین برابرساز در روند توسعه و یکی از پایه های اصلی توسعه پایدار می دانند.نکته مهم این است که آموزش نه تنها ابزاری برای توسعه فردی است؛ بلکه نقش محوری در شکل گیری جامعه عادلانه و صلح آمیزدارد.
عدالت آموزشی به دلیل آنکه می تواند باعث کاهش نابرابری و ایجاد احساس تعلق در جامعه،تقویت همبستگی اجتماعی و گسترش سرمایه اجتماعی شود و همچنین از ایجاد تعارض و خشونت جلوگیری کند؛ پیش نیاز وفاق ملی است و در ادامه در خصوص ارتباط عدالت آمورشی و استقرار صلح بیانداشتند که که آموزش می تواند سبب نهادینه شدن ارزش صلح،تحمل و احترام به تفاوتها باشد.همچینین آموزش باکیفیت مهارتهای حل مسئله و آکاهی و مشارکت سیاسی و اجتماعی را در ساختن جامعه ترویج می کند.
در ادامه نشست ابتدا دکتر غلامعلی یادگار زاده به ارائه مدلی از سیستم پذیرش دانشجو در ایران و مرور نقدهای وارده برآن پرداختند .ایشان اذعان داشتند در گذشته برای ایجاد برابری و فراهم کردن فرصت برابر در ایران دست اندرکاران دست به تدوین برنامه های توسعه از سال 1316 نموده اند و می بینیم ویژگی های برنامه های توسعه در این حوزه از آنچه گذشته تا کنون وجو داشته نادیده گرفتن نقش مردم در برنامه آموزشی بوده است و از سوییدولت اساساً می تواند با توجه به امکاناتی که دارد کشور را توسعه دهد ولی به دلیل شتابزدگی در ارائه برنامه ،ارزیابی کاملی از برنامه های قبلی همچون کنکور انجام نمی گیرد و همین مسئله موجب شده است که ما صرفاً شاهد رشد کمی آموزش عالی بوده ایم و درنتیجه در ساختار آموزش عالی در برخی از رشته ها دارای تراکم شدید هستیم درحالی که تمایل در برخی دیگر به شدت کاهش یافته و دانشگاه هایی چون پیام نور غیرانتفاعی و غیرع دارای صندلی های خالی بسیار هستند..
در ادامه سخنران بعدی دکتر محمد نژادایران به بررسی تجربه صد ساله ایران از مواجه با تجدد پرداخته که خود منجر به پیدایش واژه ناترازی در تحلیل ها و نقدها بر توسعه آموزش شده است..ایشان اذعان داشتند که برای فهم موضوع عدالت اجتماعی نیاز به یک چشم انداز کلان هستیم چراکه علم در جامعه سنتی خیلی در زندگی عمومی نقشی نداشته ولی در دوره مدرن علم مدرن نقشی محوری دارد. بنابراین با وجود توسعه کمی آموزش عالی؛ شاهد نسبتی با کاهش مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیستیم و دلیل آن را بازاری شدن آموزش دانستند .چراکه از دهه 1370 به بعد بحث خصوصی سازی آموزشی در ایران تحت تاثیر و متناسب با نیازهای داخلی و گفتمان جهانی نئولیبرالیسم مطرح شد ولی در ایران فقط در حوزه آموزشی و بهداشت و درمان به شکل گسترده ای با استقبال روبرو شده است و مدارس غیرانتفاعی و بیمارستان های خصوصی در ایران رشد کرده است اما متاسفانه مدارس غیرانتفاعی به جای بهبود کیفیت آموزش اقدام به تربیت افراد برای مواجه با کنکور کرده اند و همین امرموجود کاهش سایر ابعاد کیفیت آموزش و پرورش شده است.
https://t.me/ipsan