«فوکویاما» به نکته جالبی اشاره میکند. او مینویسد: «رژیم های اقتدارگرا، چه دست راستی باشند و چه دست چپی، چیزی نیستند جز نسخههای بدیل روابط سنتیِ اربابان و بندگان که بر اساس آن، شأن و ارزش اربابان به رسمیت شناخته میشود در حالی که شهروندان معمولی شأن پذیرفته ای ندارند.»
نکته جالب تر این که او بدیل این وضعیت را «حقوق بشر» میداند که شأن برابر را برای همه ی شهروندان ایجاد کرده است و در دموکراسی های غربی متجلی است. در چنین نظمی است که شهروندان مسئول بار میآیند و خود را پست تر از دیگران نمیبینند.
فوکویاما دو بدیل خطرناک این وضعیت را حکومت های «مذهبی» و «ملی گرایی تهاجمی» میداند.
به عقیده من، او به درستی این دو سیستم حکومتی را ناقض حقوق بنیادین انسانها دانسته که در نهایت بخشی از جامعه را از حقوق بنیادین خویش محروم خواهند نمود.
هدفم از طرح این مطلب این است که نشان دهم رژیم مذهبی حاکم در ایران که به شکل عینی حقوق بنیادین مردم ایران را زیر پا نهاده، میتواند با رژیمی همانند خود جایگزین شود. رژیمی بر مبنای تفکر «ملی گرایی تهاجمی» که اکنون ساختاری «فرقه ای» دارد و شأن و منزلت افراد به شکل «ارباب- رعیتی» بوده و از همین اکنون «از نقض حقوق بنیادین» بسیاری از گروهها سخن میگوید. رژیمی که هنوز بر روی کار نیامده، نخبگانش از «اقتدارگرایی» دم میزنند و دموکراسی را «کلیشه مبتذل» میدانند.
✍
ایمان سلیمانی امیری@imansoleymaniamiri