در آخر هم لی فلیکس، چه بخواد چه نه، در آثار هوانگ زندهست و نفس میکشه، توی دفتر طراحی یا بومهاش، توی موسیقی یا حتی توی مکالمات روزمرهش، و بالعکس یک تصویر از هوانگ هم توی تک تک حرکات فلیکس نشسته و شده یک اشاره کوچک، بهش صورت میگیره، این دو به هر شکلی که شده یک اثر عمیق درون هم گذاشتن و ردش مثل ماه گرفتگی روحشون رو بغل زده. اونها درون هم حل شدن، هیچ چیز جداشون نمیکنه.