Forward from: ᴬᴾˢʸᶜᴴᴵᶜ
جان سالم به در نبرده بود،مرده بود!مردهدل از آنچه میان دست های کم جانش به رعشه افتاده بود"
"تنها بید و تنها مجنونی که با هیچ بادی نلرزید"
"بید مجنون،با کوچکلمس او از پای در آمده بود.
مجنون مرد،به لرز افتاده بود؛تمام جانش کاسته بود."
وکدام"مجنون مردِ استوار؟"
"تنها بید و تنها مجنونی که با هیچ بادی نلرزید"
"بید مجنون،با کوچکلمس او از پای در آمده بود.
مجنون مرد،به لرز افتاده بود؛تمام جانش کاسته بود."
وکدام"مجنون مردِ استوار؟"