@hosseinhaerian
گفته بودی «آدرس من قلب آدمهایی هست که هنوز فراموشم نکردن» درسته... من فقط آدرس تو رو داشتم. تو فقط برای من پیدا بودی. من سلول به سلول تو رو حفظ بودم. میتونستم چشم بسته تو رو نقاشی کنم. من تو رو بلد بودم. میتونستم بگم الان خوشحالی، ناراحتی، دلت چی میخواد... چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «خونه به جایی میگن که وقتی اونجایی آرامش داری» آغوش تو خونهی من بود. تنها جایی که میدونستم بی هیچ سند و مدرکی، بی هیچ خطبه و امضایی فقط برای منه. تنها جایی که آروم بودم. تنها جایی که من بیخوابترین، خوابم میبرد. چون تو دیوار امن من بودی.
گفت بودی «وقتی کسی رو دوست داری، وقتی اسمش میاد بیدلیل لبخند میزنی» بعد تند تند، بیدلیل و بادلیل کنار من اسمت رو میگفتی. منم تند تند، بیدلیل و بادلیل لبخند میزدم. چهرهی با لبخندم رو جز تو کسی نمیدید. چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «هیچوقت دستت از دستم جدا نشه، لبت از لبم...» من بودم و تو بودی و هزارتا ماشین... دستت رو گرفتم و از خیابون رد شدیم. برگشتم و چهرهت رو دیدم. قشنگترین ذوق دنیا رو... بعد بهم گفتی میشه همه جا ماشین رد بشه؟! مثلا از وسط خونه، فروشگاه یا هر جای دیگه... خندیدم و دستم تو دستت موند.
من بودم و تو بودی و غیر از خدا هیچکس نبود. چشمامون بسته بود، لبهامون درگیر... بهم نگاه کردی و گفتی ده سال جوونتر شدم. پس بهت قول دادم هیچوقت پیر نشی. لبم رو لبت موند. چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «چهره و بدن رو همه دارن... کم و زیاد... من روح تو رو قبول دارم» روح من تو بودی. هر وقت از زندگی خسته میشدم، هر جا زورم به سرنوشتم نمیرسید، تو لحظههایی که غم تو دلم از خندهی رو لبم بزرگتر میشد، زمانی که دوست داشتم هیچکس کنارم نباشه، میاومدم کنار تو... تو که روح من بودی. چون تو دیوار امن من بودی.
#حسین_حائریان
@hosseinhaerian
گفته بودی «آدرس من قلب آدمهایی هست که هنوز فراموشم نکردن» درسته... من فقط آدرس تو رو داشتم. تو فقط برای من پیدا بودی. من سلول به سلول تو رو حفظ بودم. میتونستم چشم بسته تو رو نقاشی کنم. من تو رو بلد بودم. میتونستم بگم الان خوشحالی، ناراحتی، دلت چی میخواد... چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «خونه به جایی میگن که وقتی اونجایی آرامش داری» آغوش تو خونهی من بود. تنها جایی که میدونستم بی هیچ سند و مدرکی، بی هیچ خطبه و امضایی فقط برای منه. تنها جایی که آروم بودم. تنها جایی که من بیخوابترین، خوابم میبرد. چون تو دیوار امن من بودی.
گفت بودی «وقتی کسی رو دوست داری، وقتی اسمش میاد بیدلیل لبخند میزنی» بعد تند تند، بیدلیل و بادلیل کنار من اسمت رو میگفتی. منم تند تند، بیدلیل و بادلیل لبخند میزدم. چهرهی با لبخندم رو جز تو کسی نمیدید. چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «هیچوقت دستت از دستم جدا نشه، لبت از لبم...» من بودم و تو بودی و هزارتا ماشین... دستت رو گرفتم و از خیابون رد شدیم. برگشتم و چهرهت رو دیدم. قشنگترین ذوق دنیا رو... بعد بهم گفتی میشه همه جا ماشین رد بشه؟! مثلا از وسط خونه، فروشگاه یا هر جای دیگه... خندیدم و دستم تو دستت موند.
من بودم و تو بودی و غیر از خدا هیچکس نبود. چشمامون بسته بود، لبهامون درگیر... بهم نگاه کردی و گفتی ده سال جوونتر شدم. پس بهت قول دادم هیچوقت پیر نشی. لبم رو لبت موند. چون تو دیوار امن من بودی.
گفته بودی «چهره و بدن رو همه دارن... کم و زیاد... من روح تو رو قبول دارم» روح من تو بودی. هر وقت از زندگی خسته میشدم، هر جا زورم به سرنوشتم نمیرسید، تو لحظههایی که غم تو دلم از خندهی رو لبم بزرگتر میشد، زمانی که دوست داشتم هیچکس کنارم نباشه، میاومدم کنار تو... تو که روح من بودی. چون تو دیوار امن من بودی.
#حسین_حائریان
@hosseinhaerian