اشعار آیینی حسینیه


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت)
http://hosseinieh.net
کانال دوبیتی و رباعی:
👉 @dobeity_robaey
خادم کانال:
👉 @addmin_roze

کانال‌های ما در ایتا:
👉 https://eitaa.com/hosseinieh_net
👉 https://eitaa.com/dobeity_robaey

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#مناجات_با_خدا

شوری به دل پُر تب و تابم دادی
همواره تو رزق بی حسابم دادی
هر ‌چند اجابتت نکردم هرگز
هربار که خواندمت جوابم دادی

✍ #یوسف_رحیمی

در حدیث قدسی نقل شده كه خداى متعال خطاب به بندگانش مى‌فرمايد:
«نَادَيتُمونِى فَلَبَّيتكُم، سَأَلتُمُونِى فَاعطَيتُكُم، بَارَزتُمونى فَأمهَلتُكُم، تَرَكتُمونِى فَرَعيتُكُم عَصَيتُمُونِى فَستَرتُكُم، فَإن رَجعْتُم إلى قِبلْتُكُم وَ إن أدبرتُم عَنّى انتَظرتُكُم»
«مرا خوانديد شما را اجابت كردم، از من خواستيد به شما عطا نمودم، با من به جنگ و مخالفت برخاستيد شما را مهلت دادم، مرا واگذاشتيد شما را رعايت كردم، مرا معصيت كرديد بر شما پوشاندم، اگر به من باز گرديد شما را مى‌پذيرم و اگر از من روى بگردانيد به انتظار شما خواهم بود.»
📚 کشف الاسرار، ج ۳، ص ۸۲۹

@dobeity_robaey


#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات

مَخلوقِ خدا قيمت اگر می‌گيرد
از آهِ شب و اشک سَحر می‌گيرد

در آتش عشق، ما گلستان ديديم
از بين شَرَر خدا شَجَر می‌گيرد

در مَسلَکِ ما سوختگانِ هجران
پروانه چو سوخت، تازه پَر می‌گيرد

شيرينى عشق آنچنان است که نخل
از ميثم تَمّار اثر می‌گيرد

در وقت شهادت بَغَلش می‌گيرند
آنکه غم يار را به بَر می‌گيرد

بر سر نگذاشت هر کسى تربتِ دوست
فردا که شود، خاک به سَر می‌گيرد

در اَصل به معشوق خيانت کرده
دستى که زِ دستِ غير زَر می‌گيرد

دنيا به‌خدا مزرعه‌ی آخرت است
زين مزرعه هر کسى ثَمر می‌گيرد

گر سختى آخرت به باور برسد
دنياطلبى را زِ بشر می‌گيرد

آن آخرتى که آنچنان مُلتَهِب است،
فرزند تقاص از پدر می‌گيرد

روزى که به فاطمه همه مُحتاجند
حتماً همه را مَدّ نظر می‌گيرد

همسايه‌یِ من! حال مرا نيز بپرس
همسايه زِ همسايه خبر می‌گيرد
::
ما زنده از آنيم که فرزندِ خليل
می‌آيد و بر دست تبر می‌گيرد

می‌آيد و انتقامِ مظلومان را
با سيصد و سيزده نفر می‌گيرد

✍ #علی_اکبر_لطیفیان

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب_س_مصائب

بیچاره‌ام، دل خسته‌ام، زارم، نزارم
باز آمدم چون ابر بارانی ببارم

قلب سیاه و چشم خشک آورده‌ام من
اشکم نمی‌آید، گره خورده به کارم

غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً،
کاری نمی‌آید از این چشمان تارم

حرف جدایی را نزن، دق می‌کنم من
من که به جز این خانه جایی را ندارم

چیزی به جز بار گنه بر شانه‌ام نیست
بار مرا بردار که افتاده بارم

هی قول توبه می‌دهم اما چه سودی
دیگر به قول خویش اطمینان ندارم

من را بسوزان اعتراضی که ندارم
نا اهلم و می‌دانم اصلاً اهل نارم

بد جور دلتنگ غروب کربلایم
ای کاش می‌شد سر بر آن تربت گذارم

این روزه‌ها، روضه به‌پا کردند در من
این روزها یاد لب خشک نگارم
::
قربان آن خواهر که پای نیزه می‌گفت:
حالا ببین بر ناقه‌ی عریان سوارم

یک روز عباسِ علی دور و برم بود
حالا به شمر و حرمله افتاده کارم

✍ #وحید_محمدی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#امام_زمان_عج_مناجات_ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_زینب_س_مصائب

ای کاش ببینیم همه ماه نهان را
همراه طلوع تو شروع رمضان را
 
با تلخی اشک غمت افطار نمودیم
از مأذنه هر بار شنیدیم اذان را
 
چندی‌ست که چشمان زمین بی تو ندیده‌ست
از باد صبا آن نَفَس مُشک فشان را
 
قلبی که ز خاک کف پاهای تو دور است
صد سال نخواهیم برایش ضربان را

هرگاه که با تو به مناجات نشستیم
یک بار هم احساس نکردیم زمان را
 
گیریم که از دیدن تو چشم بپوشیم
آقای دل ما! چه کنیم این دلمان را؟
 ::
امسال رسیدیم که از سفره‌ی زینب
بر دست گدایان بدهی لقمه‌ی نان را
 
خون‌گریه‌ی روز و شبت از غصه‌ی زینب
باعث شده در کام بگیریم زبان را
 
برگرد که از کوفه نه، از کرب و بلا نه
از شام بپرسی سبب قد کمان را

✍ #محمدعلی_بیابانی

‏📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


ندای الهی...
#مناجات_با_خدا

به غیر مهر و محبت چه دیده‌ای؟ برگرد
کبوترانه چرا پَر کشیده‌ای؟ برگرد

تمام عمر قدم در ره خطا زده‌ای
به جز تباهی و ذلت چه دیده‌ای؟ برگرد

اگر چه عبد من آلوده و سیه رویی
کجا ز رحمت من دل بریده‌ای؟ برگرد

چرا اسیر شب تیره‌ی گنه شده‌ای؟
اگر که چشم به راه سپیده‌ای برگرد

هوای نفْس، تو را می‌بَرَد به سوی جهیم
«ز برزخی که خودت آفریده‌ای برگرد»

چقدر فاصله داری میان خود با من!
نَفَس بُریده شدی بس دویده‌ای، برگرد

دوباره تشنه‌ی لاتقنطوی من شده‌ای
همیشه از میِ رحمت چشیده‌ای، برگرد

ره انابه و توبه به روی تو باز است
اگر که میوه‌ی ممنوعه چیده‌ای، برگرد

خدای توبه پذیر توأم! کجا رفتی!؟
اگر به آخر خط هم رسیده‌ای برگرد

«وفایی!» از چه ز درگاه من گریزانی
صدای دعوت من را شنیده‌ای، برگرد

✍ #سیدهاشم_وفایی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان

چشمی که آلوده شده، باران ندارد
بی توبه این آلودگی، پایان ندارد

دیگر حجاب افتاده روی چشم‌هایم
از بس‌که اُنسی «دیده» با قرآن ندارد

هاتف ندا داده: دُعیتُم أَیُّهَا النّاس
کاری خدا انگار جز احسان ندارد

حالا که در باز است، پس دَرهم بیایید
اینجا کرم‌خانه‌ست، این و آن ندارد

تا آمدم داخل مرا طوری بغل کرد
احساس کردم غیر من مهمان ندارد

جز با توسل، گریه کردن، توبه کردن
پرواز کردن تا خدا امکان ندارد

راه شهادت، نیمه شب اشک است اشک است
جا مانده هرکس دیده‌ی گریان ندارد
::
این سرزمین نذر امیرالمؤمنین است
بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد

ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم
کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد؟

سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی
مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد

راه نجف تا کربلا راه بهشت است
جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد

دلداده‌ی آوارگی در اربعینم
درد جدایی جز حرم درمان ندارد

✍ #قاسم_نعمتی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا

برون شد از حد و اندازه، عصیانی که من دارم
مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم

نه با خالق سَر و سِرّی، نه با مخلوق احسانی
نمی‌ارزد به کُفری، سُست ایمانی که من دارم

چنان این سینه مالامال از آمال و غفلت شد
که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم

به شانه نظم دادم، گیرم این زلف پریشان را
چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟!

چنان آلوده دامانم، ثوابی گر به جا آرم
ثواب آلوده می‌گردد ز دامانی که من دارم

ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد
قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم

دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی
گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم

✍ #علی_مقدم

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا

يارب از فرط گنه، نامه‌سياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم

بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات
ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم

يوسف، افتاد به چاه از اثر بى‌گنهى
من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم

به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات
به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم

سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد
نشود شامل احوال تباهم، چه كنم

كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند
نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم

✍ #ژولیده_نیشابوری

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا

هزاران بار استغفار کردم
دوباره جرم خود تکرار کردم

من آن کاهم که روی شانه‌ی خویش
هزاران کوه عصیان بار کردم

زبانم گفت من عبد تو هستم
ولی با فعل خود انکار کردم

تمام عمر گویی خواب بودم
هوای نفس را بیدار کردم

درِ جنت به روی خویش بستم
ره دوزخ به خود هموار کردم

مرا در اوج عزت آفریدی
ولی افسوس! خود را خوار کردم

به جای دوست با دشمن نشستم
برای غیر، ترک یار کردم

کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟
کجا با نَفْسِ دون پیکار کردم؟

خدایا! عفو کن اکنون که من خود
به جرم خویشتن اقرار کردم

منم «میثم» که بستم با تو پیمان
شکستم، باز استغفار کردم

✍ #غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا

شکایت از من، عنایت از او
قنوت از من، اجابت از او
گناه و عصیان همیشه از من
همیشه عفو و حمایت از او

مرا فراخواند و من نرفتم
بغل گشود و محل ندادم
که بوده دائم فرار از من
که بوده همواره دعوت از او

عجب خدایی! چه باوفایی!
چه مهربانی! چه آشنایی!
که من گنه کردم و به جایم
مدام بوده خجالت از او

گناهکاری‌ست عادت من
گناه پوشی‌ست عادت او
ندیده جز ناسپاسی از من
ندیده‌ام جز محبت از او

مگر چه می‌خواست غیر طاعت
چه خواست از من به جز اطاعت
نکردم از او اطاعت اما
همیشه دیدم اطاعت از او

رسیده‌ام با دو بال بسته
رسیده‌ام خسته و شکسته
حسین را صدا زدم تا
مگر بگیرم شفاعت از او
::
حسین از سنگ دُر بسازد
ز من هم ای‌کاش حُر بسازد
امید دارم بغل بگیرد
مرا که بوده رفاقت از او

عجب رئوفی! عجب رحیمی!
عجب بزرگی! عجب کریمی!
که ساربان نیز سائلش شد
گرفت او نیز حاجت از او

به تیغ، اذن حضور داد و
به دشنه اذن عبور داد و
درون گودال بود و خنجر
گرفت اذن زیارت از او

حسین در خاک و خون پُر از تب
به خیمه در آه و ناله زینب
برادری ماند و خواهری رفت
اسارت از این، شهادت از او

✍ #محسن_ناصحی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


Forward from: تک بیتی،دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#مناجات_با_خدا

عصیان‌زده‌ایم، بارالها چه کنیم؟
همرنگ شب است نامۀ ما، چه کنیم؟
بر فرض هم این گناه‌ها پاک شدند
با شرم به جا مانده از آن‌ها چه کنیم؟

✍ #حامد_طونی
@dobeity_robaey


#مناجات_با_خدا

اگر عبد گنه‌کارم، تو را دارم چه غم دارم
اگر مرغ گرفتارم، تو را دارم چه غم دارم

اگر آلوده و پستم، وگر خالی بُوَد دستم
و گر سنگین بود بارم، تو را دارم چه غم دارم

اگر آتش برافروزی، تن و جان مرا سوزی
چه باک از شعلۀ نارم، تو را دارم چه غم دارم

هم از لطفت بُوَد هستم، هم از جام تو سرمستم
هم از شوق تو سرشارم، تو را دارم چه غم دارم

چه در صحرا، چه در دریا، چه در پایین، چه در بالا
به هر جانب که رو آرم، تو را دارم چه غم دارم

کی‌ام من عبد شرمنده، سیه روی و سرافکنده
که با این جرم بسیارم، تو را دارم چه غم دارم

تهی از برگ و از بارم، میان لاله‌ها خارم
نباشد کس خریدارم، تو را دارم چه غم دارم

قرار من، شکیب من، طبیب من، حبیب من
دوایم ده که بیمارم، تو را دارم چه غم دارم

تو ستّار العیوب استی، تو غفّار الذّنوب استی
الا ستّار و غفّارم! تو را دارم چه غم دارم

سیه رویم، سیه بختم، بدین پروندۀ سختم
بدین اشکی که می‌بارم، تو را دارم چه غم دارم

نه آبی در صبو دارم، نه نائی در گلو دارم
نه بر رو آبرو دارم، تو را دارم چه غم دارم

منم (میثم) که پیوسته، به احسان تو دل بسته
بغیر از تو که را دارم؟! تو را دارم چه غم دارم

✍ #غلامرضا_سازگار

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#ماه_مبارک_رمضان

حلقه در گوش حبیبیم از نشان ما مپرس
خانه بر دوش غریبیم از جهان ما مپرس

عشق ما بیش از همه در روضه‌ها گل می‌کند
آتش‌افروز جنونیم از جنان ما مپرس

با دو چشم پُرستاره آسمانی‌تر شویم
هیأت ما را ببین از بی‌کران ما مپرس

ما به لبیک «أَجيبوا دَاعِیَ الله» آمدیم
میهمان روضه‌ایم از میزبان ما مپرس

سوز دل در مرثیه، میراث اجدادی ماست
دود آه ما ببین از دودمان ما مپرس

با زبان بی‌زبانی آه ما تسبیح ماست
هم‌نوای نوحه‌ایم از همزبان ما مپرس

روزه دَقُّ الباب، اما روضه فتح باب کرد
روضه‌خوانیم از مفاتیح‌الجنان ما مپرس

سید اهل قلم با جوهر خون فاش کرد
کربلا را سِیر کن، از داستان ما مپرس

قطره قطره جمع، جمعه جمعه دریا می‌شویم
گریه گریه جمکرانیم از کران ما مپرس..

✍ #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان

مژده! ای چشم انتظاران! ماه مهمانی رسید
ماه توبه، وقت اظهار پشیمانی رسید

اشک شوق، اذن دخول میهمانی رفتن است
بنده‌ی آلوده‌ای با چشم بارانی رسید

از پی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه" آمدم
آیه‌ای خواندم بشارت‌های قرآنی رسید

امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست
خنجری برداشت ابراهیم؛ قربانی رسید

لطف او نگذاشت حتی بنده‌اش لب تر کند
هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید

از همان بدو تولد رزق ما دست علی‌ست
از نجف در سفره‌ی ما لقمه‌ی نانی رسید

سفره‌ی افطارمان را پهن کردیم و از آن
عطر و بوی زعفران‌های خراسانی رسید

کاش می‌شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین
غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید

محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط
مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید
::
ناله‌ای برخاست که "مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی"
جرعه‌ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید؟!

آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد...

✍ #علیرضا_خاکساری

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا

يک قطره اشک شرم مرا "يم" حساب کرد
کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد

آه يکى گرفت، به پاى همه نوشت
ما باهم آمديم که با هم حساب کرد

با اين خدا هر آن‌که طرف شد ضرر نکرد
يک دم صدا زديم، دمادم حساب کرد

کارم اگر نداشت پس اينجا چه می‌کنم؟!
منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد

معلوم بود آبرويم را نمی‌برد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد

اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که ديد فاطمه دارم، حساب کرد

ما را اگر خدا نخرد، می‌خرد على
بايد به روى شاه دو عالم حساب کرد

اين گريه قابليت غفران نداشت که...
پس روى گريه‌هاى محرم حساب کرد

فرمود "بالحسين" بگو؛ گفتم و خريد
يعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد

چيزى نمانده بود که بيرونمان کنند
ممنون حيدريم که درهم حساب کرد

✍ #علی_اکبر_لطیفیان

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#مناجات_با_خدا
#شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان

امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه

حس کرده‌ایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه

بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه

با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکسته‌ها را، داده عصا رقیه

دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه

دلتنگ‌های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه

یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه

غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه

بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه

در گوشه‌ی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه

✍ #علی_ذوالقدر

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#حضرت_رقیه_س_شهادت

سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می‌کند گله را
 
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه‌های حرمله را
 
نگاش چونکه به رگ‌های نامرتب خورد
نکرد شِکوه و پوشاند زخم آبله را
 
ز استلام لب و خیزران شکایت داشت
از اینکه چوب، رعایت نکرد فاصله را
 
کشید زجر، هم از دست زجر هم پایش
شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را
 
سبب چه بود که هنگامه‌ی ورود به شام
نمی‌شنید صدای بلند هلهله را
 
و در ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را
 
✍ #محمدعلي_بيابانی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#حضرت_رقیه_س_شهادت

به امید وصال تو چه اشکی تا سحر دارم
برای دیدن روی تو جانی مختصر دارم

دو چشمم تار شد از بس برایت گریه‌ها کردم
عزادار لبت هستم! چه داغی بر جگر دارم

رسیدی سرزده، آبی مهیا نیست اما من...
...به پای مقدمت از چشم گریانم گهر دارم

منی که می‌گرفتم در بغل ششماهه را، حالا...
...توانایی ندارم تا سرت از خاک بردارم

پذیرایی گرمی کرده خولی از سرت بابا
برای این مصیبت دائماً چشمانِ تر دارم

تو ای نیزه‌نشین! بنشین شبی بر روی دامانم
تو در آغوش راهب رفته‌ای، بابا خبر دارم

چهل منزل به روی ناقه این دل آب شد بابا
من آخر کودکم کی طاقت رنج سفر دارم

به آن‌کس که مرا زد روبه‌روی نیزه‌ات گفتم:
مزن ظالم یتیمم، بر دلم داغ پدر دارم

پدر اهل و عیالت را به شهر شام آوردند
چه تلخی‌های بسیاری که از هر رهگذر دارم

در آن بازار بابا هر که رد می‌شد مرا می‌زد
شکایت پیش تو در شام از صدها نفر دارم

یکی تو سنگ می‌خوردی، یکی عمه، یکی هم من
تو بودی بی سپر اما، من از عمه سپر دارم

من از رفتار زجر آن‌شب فقط آنقدر گویم که:
گل یاسم که روی ساقه‌ام رد تبر دارم

اگر دلتنگ زهرا مادرت هستی نگاهم کن
که گاهی دست بر دیوار و گاهی بر کمر دارم

✍ #مجتبی_شکریان

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت

نويد وصل پدر را به كاروان می‌داد
به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان می‌داد

رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف
به ماه، اذن زيارت در آسمان می‌داد

هزار حوريه از چادرش زمين مي‌ريخت
اگر كه چادر خود را کمی تكان می‌داد

رقيه دختر آقای مهربانی كه
سرش به حامل سر نيزه سايبان می‌داد

گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس
به دست دشمن خود رزق آب و نان می‌داد

پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد
و او النگوی خود را به ساربان می‌داد

شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد
چرا كه بوسه به لب‌های خيزران می‌داد

توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر
وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می‌داد

درست لحظه‌ی وصل رقيه و بابا
برادرش به روی نيزه‌ها اذان می‌داد

✍ #محسن_حنیفی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg


#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س

کنون که داغ تو بر سنگ‌ هم اثر بگذارد
چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد

برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه
برای زیر سرت بالشی ز پَر بگذارد

سه سال داری و صد زخم، باید عمه‌ات امشب
برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد

کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند
علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد؟

منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه
کنار پیکر تو دست بر کمر بگذارد

تن کبود تو را بین قبر می‌نهم اما
هلال قامت رنجیده‌ات اگر بگذارد

کنار عمه بمان؛ من نمی‌گذارم از این پس
در این خرابه کسی با تو سر به سر بگذارد

بمان عزیز دلم قول می‌دهم نگذارم
دوباره چوب، قدم بر لبِ پدر بگذارد
::
خودم به پای خودم می‌روم دوباره به بازار
کفن برات بگیرم، سنان اگر بگذارد*

✍ #محمدعلي_بياباني

* سیدمیلاد‌ حسنی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg

20 last posts shown.