هنرنامه


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


کانال اختصاصی معرفی فیلم های کلاسیک تاریخ سینمای جهان/فیلم های کوتاه و انیمیشن
آغاز : ۹/۱/۱۳۹۶
30/ Mar / 2017
admin : @behzadkhorshidi

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


نکته

+ می خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛
چه وصیت داری؟
- هیچ
+کسانت اینجا هست؛
پسرت را می خواهی ببینی؟
- نه
+زنت را چه؟
- نه
+مادرت؟
- نه
+چرا؟ قلب در سینه نداری؟
گل محمد لبخندی زد.
+از چه می خندی؟
گل محمد پلکها فروبست و گفت:
- از پا افتادنِ مرد ... دیدنی نیست.

محمود_دولت_آبادی
کلیدر
@honarnaamehh


درنگ

ما نمی دانیم که خوشبختی و بدبختی فی نفسه چیست،
ولی می دانیم عدم تناسب بین آرزوها و توانایی برآوردن آن است که سبب بیچارگی می شود.
اگر انسان می خواهد خوشبخت باشد باید زندگانی را در خویشتن متمرکز سازد و اراده و آرزوی خود را در حدود توانایی خویش به کار ببرد.

ژان_ژاک_روسو

@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
کات
سکانسی از فیلم زنده_باد_زاپاتا 1952
مارلون_براندو آنتونی_کوئین
.کارگردان الیا_کازان
دوبلور چنگیزجلیلوند
آنتونی کوئین جایزه بهترین #بازیگر_مکمل #اسکار را برای این فیلم دریافت کرد
در فیلم زنده باد زاپاتا، دو فوق ستاره بزرگ حاضر در فیلم، یعنی مارلون براندو و آنتونی کوئین، دیالوگ‌های ماندگار و صحنه‌های زیبای متعددی خلق می‌کنند
@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#سکانس_برتر

زنده باد زاپاتا Viva Zapata!
کارگردان: الیا کازان 1952
با بازی مارلون براندو و آنتونی کوئین

@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
فیلم سینمایی

زنده باد زاپاتا Viva Zapata!
کارگردان: الیا کازان 1952
با بازی مارلون براندو و آنتونی کوئین

دوبله فارسی
@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مارلون براندو مشهورترین بازیگر سینما در نیمه دوم قرن بیستم بود. بازیگری حرفه ای را از ۱۹۴۴ و با بازی در چند تئاتر شروع کرد و با نمایش اتوبوسی به نام هوس (۱۹۴۷) بود که در این عرصه جدی گرفته شد. چند سال بعد، پاییز ۱۹۵۱ با نسخه سینمایی همین نمایش به شهرت و اعتبار هم رسید. اما اولین فیلم سینمایی اش مردان (۱۹۵۰) بود که او در آن نقش مجروحی از جنگ برگشته را بازی می کرد. نوشته اند برای ایفای هرچه بهتر این نقش، یک ماه زندگی در بخش آسیب دیدگان نخاعی بیمارستان را تجربه کرد. با ایفای نقش بهتری مالوی در فیلم در بارانداز (۱۹۵۴) اولین جایزه اسکار بازیگری اش را برد. پیش از بازی در پدرخوانده، نزدیک به یک دهه بود که هیچ فیلم موفقی در کارنامه اش نداشت و از این رو برخی عوامل سازنده فیلم، حداقل در بدو کار درباره انتخاب او برای بازی در نقشی چنان سخت و پیچیده تردید داشتند. اما سرانجام به خواست کاپولا نقش ویتو کورلئونه به براندو رسید و او فراتر از همه توقعات، یکی از بهترین و به یادماندنی ترین بازی های خود را ارایه کرد. در همکاری با فرانسیس کاپولا و ایفای نقش دن کورلئونه بود که به دومین اسکار بازیگری اش هم دست یافت.

@honarnaamehh


👆👆کازان به لحاظ فضاسازی و بازیگری، تلاش بسیاری کرده تا فیلم را از فیلم‌سازی استودیویی دور سازد. نگاه کنید به دهکده‌ی‌ مکزیکی‌ها، کلیسایی که زاپاتا و برادرش وارد آن می‌شوند، ارتفاعاتی که در ابتدای فیلم، زاپاتا و برادرش در آن‌جا پناه گرفته‌اند  یا فضای داخلی خانه‌ی‌ پدر زن زاپاتا و استفاده از افراد بومی برای حضور در فیلم. کازان به گونه‌ای از مارلون براندو و آنتونی کویین بازی گرفته که حضور این دو در کنار بومیان مکزیکی پذیرفتنی از کار دربیاید. نگاه کنید به شیوه‌ی‌ بازیگری براندو  زمانی که اسبش را به آن پسر جوان می‌بخشد یا هنگامی که برای خواستگاری به خانه‌ی‌ پدر همسر آینده‌اش آمده و دیالوگ‌های شاعرانه‌ای در مورد زن و عشق ردوبدل می‌کند. بازی براندو در این سکانس هم به نوعی نشان‌دهنده‌ی‌ تضاد رفتاری او با این شاعرانگی است و هم به غرور و تعصب زاپاتا اشاره دارد. او وقتی می‌خواهد شربتش را بخورد، لیمو را با غرور و اندکی طنز در رفتارش، کنار می‌زند و لیوان را به سوی دهان می‌برد. تصویری که براندو از زاپاتا به دست می‌دهد، مردی است بدوی (که خواندن نمی‌داند) اما با غریزه‌ و حسش زندگی می‌کند. هرگز نمی‌خندد اما نامهربان نیست. نگران مردمی است که او را به رهبری خود انتخاب کرده‌اند اما می‌داند که قرار نیست بتواند تمام مشکلات را رفع کند. از سوی دیگر آنتونی کویین مثل همیشه همان بازی غریزی خودش را ارائه کرده است. در همان صحنه‌ی‌ خواستگاری بیش از همه حوصله‌ی‌ او سر رفته است و می‌گوید که نباید این قدر خود را معطل یک زن کرد. کویین نقش افیمیو را مانند فردی بازی کرده که انگار می‌داند که قرار است همواره نفر دوم باشد. از سوی دیگر کازان مانند هر کارگردان سینمای کلاسیکی که به قواعد دکوپاژ سینمای کلاسیک آشنا و وفادار است، هرگز سعی نمی‌کند قهرمانش را در نمای درشت قاب‌بندی کند. زاپاتا قرار است مرد عمل باشد. او مرد حرف و حرافی نیست. بنابراین در نماهای درشت چیزی ندارد به ما بگوید. نگاهی کنید به سکانسی که زاپاتا یکی از افراد را به دلیل کتک زدن بچه‌ای که غذای اسب‌ها را می‌خورد، مورد حمله قرار می‌دهد. چهار نفر زاپاتا را می‌گیرند اما او دائماً خودش را از دست آن‌ها رها می‌کند تا دوباره به سراغ آن فرد خاطی می‌رود و می‌گوید آن بچه گرسنه بود. حتی موقعی که قرار است از آن عذرخواهی کند، زاپاتا از پشت دیوار و به شکلی نیم‌بند این کار را می‌کند. براندو در چنین سکانس‌هایی «عملگرا بودن» زاپاتا را به شکلی پذیرفتنی به اجرا درآورده و جلوه‌ای از یک قهرمان به او می‌بخشد. الیا کازان در این اثر کلاسیک سعی کرده در چهارچوب‌های هالیوود و حتی تهیه‌کننده‌ای مانند داریل اف. زانوک که مو را از ماست می‌کشید، فیلمی ارائه کند که  روایت یک شکست است؛ روایتی که البته با تمام تلخی، در ذهن تماشاگر جا باز ‌می‌کند. کار کارگردان‌هایی مانند او بسیار دشوار بوده است. تهیه‌کننده‌ها در هالیوود، مانند همین زانوک و سلزنیک، مثل اهرم‌هایی در جهت خنثی کردن کار کارگردان‌ها عمل می‌کردند. مثل این بود که دست و پای کارگردان‌ها را می‌بستند و می‌گفتند: «حالا بدو!»

@honarnaamehh


روایت یک شکست
دوباره بنواز سام : نگاهی به «زنده‌باد زاپاتا» ساخته‌ی الیا كازان
شاهپور عظیمی

گروهی از کشاورزان برای دادخواهی نزد رییس‌جمهور دیاز (فی روپ) آمده‌اند؛ یکی از آن‌ها ایستادگی می‌کند و به‌هیچ‌وجه حاضر نیست کوتاه بیاید. رییس‌جمهور نام او را می‌پرسد و دور نامش خط می‌کشد. او املینانو زاپاتا (مارلون براندو) است. زاپاتای جوان همراه با برادرش افیمیو (آنتونی کویین) در برابر ظلم حکومتی که به دست برادران دیروزش و سیاستمداران امروز افتاده، ایستادگی می‌کند. سرانجام دیاز ساقط می‌شود. مادرو (هرولد گوردن) دوست و برادر زاپاتا زمام امور را به دست می‌گیرد اما زاپاتا تنها به سلاحی که همیشه همراه اوست، اعتماد دارد. در آخر این زاپاتا است که پیداست حسش به او دروغ نگفته است. سرانجام یکی از ژنرال‌های مادرو به نام هوئرتا (فرانک سیلورا) دست به قتل مادرو می‌زند و دستور می‌دهد زاپاتا کشته شود. اما اسب زاپاتا فرار می‌کند و اکنون همه‌ی‌ روستاییان بر این باور هستند که زاپاتا زنده و سالم در کوهستان است و روزی برمی‌گردد و می‌ایستد.
کازان به عنوان یکی از مظاهر سینمای کلاسیک در کارگردانی زنده‌باد زاپاتا شیوه‌ی‌ واقع‌گرایی یا به عبارت دیگر روایت کلاسیک را برمی‌گزیند و از آن تخطی نمی‌کند. به عبارت دیگر او مانند دیگر بزرگان سینمای کلاسیک، خود را از میانه‌ی‌ فیلم بیرون می‌کشد و اجازه می‌دهد تماشاگر به‌تنهایی با فیلم روبه‌رو شود و «واسطی» به نام کارگردان دست او را نگیرد و این طرف و آن طرف ببرد. کازان بر اساس فیلم‌نامه‌ی‌ جان اشتاین‌بک، سعی می‌کند همه‌ی‌ وجوه زندگی بدوی زاپاتا را به تصویر بکشد. از خواستگاری رفتنش و امتناع پدرزن آینده‌اش (زاپاتا یقه‌ی‌ او را تحقیرانه می‌کشد و می‌گوید دخترش را به هر کسی که می‌خواهد شوهر بدهد) تا دستگیری زاپاتا و آزاد شدنش از سوی کشاورزانی که تجمع می‌کنند تا نکند دستگاه حکومت به بهانه‌ی‌ فرار او را بکشد. کازان شکل‌گیری رهبری زاپاتا را در این سکانس با اختصار اما به شکل تمام و کمال به ما نشان می‌دهد. زاپاتا از خانه‌ی‌ پدرزن آینده‌اش بیرون می‌آید. او را دستگیر می‌کنند و به گردنش طناب می‌اندازند. قرار است او را به جایی ببرند که دیگر امکان بازگشت ندارد. مردم شروع می‌کنند به ضربه زدن به سنگ‌ها و به دنبال زاپاتا راه می‌افتند. به‌تدریج بر انبوه مردم افزده می‌شود. رییس گروه مأوران دولتی به‌تدریج دچار نگرانی می‌شود. سرانجام برادر زاپاتا و دیگر افراد مسلح راه را بر مأموران می‌بندند و خواستار آزادی زاپاتا می‌شوند. او را آزاد می‌کنند و ما به عنوان مخاطب می‌توانیم بفهمیم که یک رهبر متولد شده است.
اما روایتی که کازان از زندگی مردی ارائه می‌کند که به جایگاه یک رجل سیاسی پرطرف‌دار دست یافته، روایتی وفادارانه است. به این معنا که او در مقام کارگردان روی دیگر سکه‌ی‌ زندگی سیاسی زاپاتا را فراموش نمی‌کند. زمانی که او به قدرت می‌رسد و ژنرال بودنش را نیز یدک می‌کشد، کشاورزان به سراغش می‌آیند و از برادرش شکایت می‌کنند. اکنون زاپاتا در همان جایگاهی نشسته که روزگاری خود او به عنوان شاکی در برابر چنین جایگاهی ایستاده بود. مرگ تراژیک برادر، مانع می‌شود زاپاتا خودش دست به کار شود و قاتل برادر را به سزای اعمالش برساند. فیلم بی‌آن‌که بر روی این نکته تأکیدی داشته باشد، به‌گونه‌ای غیرمستقیم اشاره می‌کند که فرود زاپاتا از جایگاه سیاسی‌اش، انگار هم‌زمان با مرگ برادرش، به‌تدریج شکل می‌گیرد و پیش می‌رود.

@honarnaamehh


برای زادروز مارلون براندو

#زنده_باد_زاپاتا  Viva Zapata
کارگردان: الیا کازان
بازیگران: مارلون براندو. جین پیترز. آنتونی کوئین
محصول:۱۹۵۲

داستان فیلم :
امیلیانو زاپاتا ( مارلون براندو ) به همراه هیئتی نزد رئیس جمهور دیاز ( فای روپه ) می روند تا گزارشی از فساد و بی عدالتی را تقدیم رئیس جمهور کنند اما دیاز با بی اعتنایی از کنار این فسادها می گذرد به همین دلیل زاپاتا و برادرش اوفمیو ( آنتونی کوئین ) تصمیم می گیرند شورشی را آغاز کنند و خودشان عدالت را اجرا کنند.

کارگردان :
«الیا کازان» متولد هفتم سپتامبر ۱۹۰۹، کارگردان سینما و تئاتر، نویسنده و تهیه‌کننده بزرگ آمریکایی بود وی از پرافتخارترین کارگردانان تاریخ هالیوود بود که طی سال‌ها فعالیت سینمایی موفق به دریافت سه جایزه اسکار، چهار جایزه گلدن گلوب و شد و در جشنواره‌های معتبری چون ونیز و کن مورد تقدیر قرار گرفت.

الیا کازان نسل جدیدی از بازیگران جوان ناشناخته را به دنیای سینما معرفی کرد که سرآمد آنها «مارلون براندو»، «وارن بیتی» و «جیمز دین» هستند، هرچند شهرت عمده او به بازی‌گرفتن فوق‌العاده از بازیگران‌اش است.

وی با ساخت دو فیلم کوتاه وارد دنیای سینما شد و اولین فیلم بلندش را در سال ۱۹۵۴ با نام «درختی در بروکلین می‌روید» ساخت. «دریای علف‌ها»، «بومرنگ»، «توافق یک جنتلمن» و «پینکی» فیلم‌های بعدی کازان بودند که پس از آن وی با فیلم «وحشت در خیابان‌ها» موفق به کسب جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره ونیز شد.

از شاخصه‌های بارز فیلم‌سازی الیا کازان، همکاری او با نویسندگان نام‌دار دنیای ادبیات در نگارش فیلم‌نامه بود. وی سابقه همکاری با نویسندگانی چون «تنسی ویلیامز»، «هارولد پینتر»، «جان اشتاین‌بک»‌ و «آرتور میلر» را داشته است.

الیا کازان در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۳ در سن ۹۴ سالگی درگذشت. از مهم‌ترین افتخارات سینمایی وی می‌توان به جایزه اسکار افتخاری در سال ۱۹۹۹، خرس طلای افتخاری جشنواره برلین در سال ۱۹۹۶، چهار جایزه بهترین فیلم و کارگردانی از گلدن گلوب، صدف طلایی جشنواره سن‌سباستین در سال ۱۹۶۴، خرس نقره‌ای و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره ونیز اشاره کرد.

نکاتی که احتمالا درباره « زنده باد زاپاتا! » نمی دانید :

آنتونی کوئین از اینکه مارلون براندو برای ایفای نقش امیلیانو زاپاتا انتخاب شده بود بسیار دلخور بود چراکه فکر میکرد به دلیل اینکه خودش ریشه ای سرخپوستی دارد می توانست گزینه بهتری برای ایفای این نقش باشد. اما در نهایت وی به خاطر حضور در نقش مکمل همین فیلم توانست اسکار بهترین بازیگری را بدست بیاورد در حالی که دست براندو از اسکار کوتاه ماند.

مارلون براندو برای بازی در این فیلم تست بازیگری داده بود.

آنتونی کوئین در شبی اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد برای « زنده باد زاپاتا! » را دریافت کرد که پدرخوانده اش یعنی سیسیل بی دیمیل نیز جایزه اسکار بهترین فیلم برای « باشکوه ترین نمایش بر روی زمین » را دریافت کرد.

آنتونی کوئین و مارلون براندو هردو، پیش از اینکه در « زنده باد زاپاتا! » همبازی شوند، در نقش استنلی کوالسکی در « اتوبوسی به نام هوس » ( یکی تئاتر و آن یکی فیلم سینمایی ) حضور پیدا کرده بودند.

@honarnaamehh


اولین حضور بین لمللی فیلم داستانی بلند
#مترسک
#Scarecrow
Diagonale 25فستیوال
Festival of Austrian film
March27-April 1,2025 Graz
نویسنده و کارگردان
هوشنگ الهیاری . بابک بهداد
#طراح_پوستر #بهزاد_خورشیدی
 #poster #Behzad_khorshidi
محصول ایران و اتریش2025
@honarnaamehh


نکته

🔹بهرام بیضایی: «در نوشته‌های من هیچ‌گاه در مورد دوران افتخار صحبت نشده. هر چند که انکار کردنی نیست که دورانی در فرهنگ ایرانی وجود دارد که نه تنها مایه‌ی افتخار ما که مایه‌ی افتخار جهان است. ولی من هیچ وقت از افتخارات باستان صحبت نکرده‌ام و در مورد پیروزی نظامی یادم نمی‌آید چیزی نوشته باشم. پیروزی دادگری و فرهنگ و برابری آرزوی من است نه پیروزی نظامی. سعی من بر این بوده که در مورد ریشه‌های وضعیت امروز، دلایل و پیامدهای شکست ها صحبت کنم. مرگ یزدگرد همین طور و فیلمنامه‌ای که خیلی دوست دارم و امیدوارم ساخته شدنش به عمر من برسد یعنی داستان باورنکردنی راجع به شکست‌ها‌ست. شکست‌هایی که ما به خودمان می‌دهیم .و بعد برایش دلیل می‌تراشیم یا گریه سر می‌دهیم. شکست‌هایی که بیشتر از آن که از لیاقت دشمنان احتمالی باشد از بدفهمی و تفرقه‌ میان خود ماست . ما با هم خیلی بدرفتاری می‌کنیم و این کمک بزرگی است به فاتحان که همچشمی‌های ما را به خدمت بگیرند.»

@honarnaamehh


وقتی دو نفر مثل من و تو جدی عاشق همن، باید هر کاری که می‌تونن بکنن تا عشقشون رو نجات بدن. باید حفظش کنن و برای این کار اولین کاری که باید بکنن اینه که از هم جدا بشن.

رومن_گاری

@honarnaamehh


درنگ

ابتدا بشر، پیش از هر چیزی طرحی است که در درون گرایی خود می‌زیَد.
سپس، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم، متمایز می‌شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح" وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر، پیش از هر چیزی، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده، نه آنچه خواسته است بشود، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می‌کنیم، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است:
می‌خواهم وارد حزبی شوم،
می‌خواهم کتابی بنویسم،
می‌خواهم ازدواج کنم،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی قبلی‌تر و خود به خودتر از  آنچه "خواستن" می‌نامیم.

ژان پل سارتر

@honarnaamehh


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
فیلم کوتاه
مرد_و_دزد The Man And The Thief
کارگردان: جول پلونکت
دختری در ایستگاه قطار به ناچار برای پول بلیطی که ندارد منتظروناامید می ماند

@honarnaamehh


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
فیلم_کوتاه scrambled
کارگردان: Alessandro celli
محصول: ایتالیا 2007
برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه در جشنواره برلین
دختر با دوچرخه از سوپرمارکت تخم مرغ می خرد و مثل هر روز می رود تا صبحانه را آماده کند
@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
کریشتوف کیشلوفسکی
زادهٔ ۲۷ ژوئن ۱۹۴۱ – درگذشت ۱۳ مارس ۱۹۹۶
#poster #Behzad_Khorshidi
Krzysztof_Kieślowski
@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
فيلم‌ساختن، معنی‌اش ارتباط با تماشاگران، رفتن به جشنواره‌ها، خواندن نقدها و مصاحبه‌ كردن‌ نيست. معنی‌اش اين است كه هر روز صبح، ساعت شش از خواب بيدار شوی. يعنی سرما، يعنی باران، يعني گِل و شُل، و اینکه مجبور به حمل پروژكتورهای حجيم و سنگين باشی. فیلم‌سازی یک حرفه‌ اعصاب‌خردکن است که در این حرفه از یک جایی به بعد، مجبور می‌شوی همه‌چیز را در درجه‌ی دوم اهمیت قرار بدهی؛ حتی خانواده‌، احساسات و زندگی خصوصی‌ات را.»

کریشتوف کیشلوفسکی
@honarnaamehh


Forward from: هنرنامه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مستند_کوتاه

نام:Talking Heads
کارگردان: کریشتوف کیشلوفسکی
محصول: 1980
طرح پرسش های شما متولد چه سالی هستید؟ کی هستید؟ چه می خواهید؟از چهل و چهار نفر و دریک فضای متفاوت سوال می شود

@honarnaamehh


درنگ

ابتدا بشر، پیش از هر چیزی طرحی است که
در درون گرایی خود می‌زیَد.
سپس، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم، متمایز می‌شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح" وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر، پیش از هر چیزی، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده، نه آنچه خواسته است بشود، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می‌کنیم، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است:
می‌خواهم وارد حزبی شوم،
می‌خواهم کتابی بنویسم،
می‌خواهم ازدواج کنم،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی قبلی‌تر و خود به خودتر از  آنچه "خواستن" می‌نامیم.

ژان پل سارتر

@honarnaamehh


نکته

کسی چه می داند 
من امروز چند بار فرو ریختم 
چند بار دلتنگ شدم 
از دیدن کسی که 
فقط پیراهنش شبیه تو بود...!
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه 
دیوانه کننده ترین حس دنیاست.

ژوان_هریس

@honarnaamehh

20 last posts shown.