فیلم، حتی شده با آزار دادن و احساس ناراحتی در وجودتان در دیدگاهتان تغییری ایجاد کند. این هدف فیلمساز است که شما را به این فضا راهی کند.
«داگویل» یکی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای فونتریه است. البته به طور کل فیلمها و شخصیت فونتریه همیشه جنجالبرانگیز بوده و ما میتوانیم در سه سطح این اتفاق را دستهبندی کنیم.
اولین مورد مربوط به موضوعاتی است که او در فیلمهایش به آنها میپردازد؛ استفاده از موضوعات سیاسی و مذهبی و نقدی که نسبت به این مسائل دارد همیشه حواشی زیادی را به همراه داشته است.
دوم مربوط به شخصیت خودش و حرفهایی است که بعضا درباره مسائل و افراد مختلف میزند؛ او سعی نمیکند از جنجال فرار کند و بر همین اساس درباره پولانسکی و جورج بوش حرفهایی زده است که آنچنان قابل گفتن نیست.
سومین مورد نیز مربوط به نمایش سکانسهای بیپروای جنسی است که در فیلمهای او به نمایش گذاشته میشود.
همه اینها، مواردی است که فونتریه را تبدیل به فیلمسازی بسیار جنجالی کرده که فراتر از ارزش فیلمش، این کنجکاوی را برای همه ایجاد میکند که پس از هر کار تازهاش بپرسیم این بار درباره چه چیزی صحبت کرده و نقد او چه بوده است.
گریس وارد جامعهای میشود که هیچ المانی از حاکمیت در آن وجود دارد. حتی کلیسای شهر کشیش ندارد. هیچ مامور قانونی وجود ندارد. بنابراین قانونی نیست که مردم از آن اطاعت کنند. اما توافق جمعی وجود دارد که در نتیجه آن گریس به بردگی کشیده میشود. ما در اینجا شاهدیم که ظاهرا طبقه فرادست این قانون را قرار داده تا بتواند فرد ضعیفتر را کنترل کند. به همین دلیل به دیدگاه فوکو نزدیک میشویم. زیرا میبینیم گریس را به برده جسمی و جنسی خود تبدیل میکنند.
در داگویل همه افراد و حتی بچهها در آزار دادن گریس شریک هستند. به همین دلیل میتوان گفت که همه آدمهای درون آن شبیه هم هستند. آنها ایدئولوژی دارند که اصلا نمیخواهند آن را تغییر دهند. به همین دلیل وقتی گریس وارد شهر میشود، هیچکدامشان تغییری نمیکنند. در داگویل هیچ خبری از قانون و مواردی که از آن صحبت کردیم نیست؛ فردی به نام تام وجود دارد که ظاهرا فیلسوف آنجاست. او تصمیم میگیرد آزمایشی انجام دهد تا متوجه شود آدمها چقدر پذیرنده هستند. بر همین اساس گریس را به عنوان یک هدیه وارد داستان میکند و آدمها را در این موقعیت قرار میدهد که آنها را پذیرنده کند. اما اتفاقی که رخ میدهد، قانون بده و بستان است.
✍ #اشکان_راد
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
«داگویل» یکی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای فونتریه است. البته به طور کل فیلمها و شخصیت فونتریه همیشه جنجالبرانگیز بوده و ما میتوانیم در سه سطح این اتفاق را دستهبندی کنیم.
اولین مورد مربوط به موضوعاتی است که او در فیلمهایش به آنها میپردازد؛ استفاده از موضوعات سیاسی و مذهبی و نقدی که نسبت به این مسائل دارد همیشه حواشی زیادی را به همراه داشته است.
دوم مربوط به شخصیت خودش و حرفهایی است که بعضا درباره مسائل و افراد مختلف میزند؛ او سعی نمیکند از جنجال فرار کند و بر همین اساس درباره پولانسکی و جورج بوش حرفهایی زده است که آنچنان قابل گفتن نیست.
سومین مورد نیز مربوط به نمایش سکانسهای بیپروای جنسی است که در فیلمهای او به نمایش گذاشته میشود.
همه اینها، مواردی است که فونتریه را تبدیل به فیلمسازی بسیار جنجالی کرده که فراتر از ارزش فیلمش، این کنجکاوی را برای همه ایجاد میکند که پس از هر کار تازهاش بپرسیم این بار درباره چه چیزی صحبت کرده و نقد او چه بوده است.
گریس وارد جامعهای میشود که هیچ المانی از حاکمیت در آن وجود دارد. حتی کلیسای شهر کشیش ندارد. هیچ مامور قانونی وجود ندارد. بنابراین قانونی نیست که مردم از آن اطاعت کنند. اما توافق جمعی وجود دارد که در نتیجه آن گریس به بردگی کشیده میشود. ما در اینجا شاهدیم که ظاهرا طبقه فرادست این قانون را قرار داده تا بتواند فرد ضعیفتر را کنترل کند. به همین دلیل به دیدگاه فوکو نزدیک میشویم. زیرا میبینیم گریس را به برده جسمی و جنسی خود تبدیل میکنند.
در داگویل همه افراد و حتی بچهها در آزار دادن گریس شریک هستند. به همین دلیل میتوان گفت که همه آدمهای درون آن شبیه هم هستند. آنها ایدئولوژی دارند که اصلا نمیخواهند آن را تغییر دهند. به همین دلیل وقتی گریس وارد شهر میشود، هیچکدامشان تغییری نمیکنند. در داگویل هیچ خبری از قانون و مواردی که از آن صحبت کردیم نیست؛ فردی به نام تام وجود دارد که ظاهرا فیلسوف آنجاست. او تصمیم میگیرد آزمایشی انجام دهد تا متوجه شود آدمها چقدر پذیرنده هستند. بر همین اساس گریس را به عنوان یک هدیه وارد داستان میکند و آدمها را در این موقعیت قرار میدهد که آنها را پذیرنده کند. اما اتفاقی که رخ میدهد، قانون بده و بستان است.
✍ #اشکان_راد
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran