دیروز این پسره یه انگشتر ست گرفته بود برا دوتامون ، منم خیلی خوشحال شدم و قربون صدقه اش رفتم ، وقتی اومدم خونه گذاشتمش روی میز آرایش ام ، نصف شب داشتیم با همدیگه حرف می زدیم که یهو چشمم خورد به میز ارایش یه نوری روشن شده بود یه جیغ زدم برگام ریخت ، زود بهش پیام دادم بخدا تو اتاقم جن هست ، جن صورتی تو اتاقمه یا ابلفضللل ، دیدم زنگ زده میگه دیوونه اروم باش تو اتاق منم جن ابی هست گفتم مسخره بازی در نیار قطع میکنما ، زود گفت بابااااا جن نیست انگشتر ستی که گرفته بودم شبا شبرنگه و روشن میشه ، برگام ریخته بود رفتم برداشتمش دیدم پشمااااااااام چقد قشنگه ، زود گفتم دیوونه این و از کجا پیدا کردی آخه ؛ با خنده آدرس اینجا رو داد بهم :
@Shop_Gallery ✨🤍
@Shop_Gallery ✨🤍