💢 آیا «بقیة الله» از القاب امام مهدی (عج) است؟ 💢
✍️ سید حمید حسینی
اخیراً یکی از محققان گرامی در یادداشتی به بررسی تطبیق لقب «بقیة الله» بر امام عصر (عجل الله فرجه) پرداخته و ضمن انکار آن، معنای این عبارت را صرفاً «سود عادلانه» دانسته است. وی در یادداشتی دیگر با روش تفسیر قرآن به قرآن، نکات مفیدی را بهعنوان دلیل برداشت خود ذکر کرده است.
اگرچه توضیحات ایشان دربارهٔ معنای ظاهری آیه درست و آموزنده بهنظر میرسد، ولی دو اشکال مهم در این اظهار نظر وجود دارد که لازم است به آن توجه شود:
اشکال نخست، بیتوجهی به این نکته است که آیات قرآن علاوه بر معانی ابتدایی و ظاهری، دارای لایههای عمیقتری است که به آن باطن یا تأویل گفته میشود. لذا اگر بر اساس دلایلی معتبر، با تفسیری متفاوت از یک عبارت قرآنی مواجه شویم، در صورتی که آن برداشت، تضادی با الفاظ آیه و محکمات قرآنی نداشته باشد، میتوانیم علاوه بر مفهوم ظاهری، معنایی باطنی را نیز به همان کلمات نسبت دهیم.
البته هر پژوهشگری حق دارد دلایلی را که از تأویل یا بطن یک آیه سخن میگوید نقد کند، ولی اشکال دوم مطلب ایشان این است که در نقد روایات تطبیق «بقیة الله» بر امام مهدی (عج) فقط به احادیثی میپردازد که در تفاسیر روایی دوران رواج اخباریگری آمده و همین نکته را نشانهٔ روشن بودن تکلیف آنها میداند. این در حالی است که این نسبت، دقیق و بیانگر همهٔ حقیقت نیست.
احادیثی که چنین تطبیقی را به پیشوایان دین نسبت میدهد، علاوه بر تفاسیر روایی، در منابع معتبرتری چون اصول کافی و کمالالدین که قرنها قبل از دوران رواج اخباریگری تدوین شدهاند نیز وجود داشته و نادیده گرفتن این نکته، اعتبار علمی نقد را زیر سؤال میبرد.
اگرچه همچنان میتوان این تطبیق و احادیث مرتبط با آن را نقد کرد، یا حتی دربارهٔ حجیت احادیث تفسیری تردید داشت، ولی انکار قاطعانهٔ مطلبی که منافات و تضادی با عقل و نقل ندارد، گذشته از بیدقتی علمی، تقابلی بیهوده با دهها دعا، زیارت و حدیثی است که بدون نفی اهمیت «سود عادلانه» در داد و ستد، منفعت ماندگارتر و مهمتر را حاکمیت ولی خدا و موعودی میداند که عدالت واقعی را برقرار خواهد کرد.
پ.ن: ارجاعات در مطالب آبیرنگ لینک شده است.
⭕️ @hamidhossaini
✍️ سید حمید حسینی
اخیراً یکی از محققان گرامی در یادداشتی به بررسی تطبیق لقب «بقیة الله» بر امام عصر (عجل الله فرجه) پرداخته و ضمن انکار آن، معنای این عبارت را صرفاً «سود عادلانه» دانسته است. وی در یادداشتی دیگر با روش تفسیر قرآن به قرآن، نکات مفیدی را بهعنوان دلیل برداشت خود ذکر کرده است.
اگرچه توضیحات ایشان دربارهٔ معنای ظاهری آیه درست و آموزنده بهنظر میرسد، ولی دو اشکال مهم در این اظهار نظر وجود دارد که لازم است به آن توجه شود:
اشکال نخست، بیتوجهی به این نکته است که آیات قرآن علاوه بر معانی ابتدایی و ظاهری، دارای لایههای عمیقتری است که به آن باطن یا تأویل گفته میشود. لذا اگر بر اساس دلایلی معتبر، با تفسیری متفاوت از یک عبارت قرآنی مواجه شویم، در صورتی که آن برداشت، تضادی با الفاظ آیه و محکمات قرآنی نداشته باشد، میتوانیم علاوه بر مفهوم ظاهری، معنایی باطنی را نیز به همان کلمات نسبت دهیم.
البته هر پژوهشگری حق دارد دلایلی را که از تأویل یا بطن یک آیه سخن میگوید نقد کند، ولی اشکال دوم مطلب ایشان این است که در نقد روایات تطبیق «بقیة الله» بر امام مهدی (عج) فقط به احادیثی میپردازد که در تفاسیر روایی دوران رواج اخباریگری آمده و همین نکته را نشانهٔ روشن بودن تکلیف آنها میداند. این در حالی است که این نسبت، دقیق و بیانگر همهٔ حقیقت نیست.
احادیثی که چنین تطبیقی را به پیشوایان دین نسبت میدهد، علاوه بر تفاسیر روایی، در منابع معتبرتری چون اصول کافی و کمالالدین که قرنها قبل از دوران رواج اخباریگری تدوین شدهاند نیز وجود داشته و نادیده گرفتن این نکته، اعتبار علمی نقد را زیر سؤال میبرد.
اگرچه همچنان میتوان این تطبیق و احادیث مرتبط با آن را نقد کرد، یا حتی دربارهٔ حجیت احادیث تفسیری تردید داشت، ولی انکار قاطعانهٔ مطلبی که منافات و تضادی با عقل و نقل ندارد، گذشته از بیدقتی علمی، تقابلی بیهوده با دهها دعا، زیارت و حدیثی است که بدون نفی اهمیت «سود عادلانه» در داد و ستد، منفعت ماندگارتر و مهمتر را حاکمیت ولی خدا و موعودی میداند که عدالت واقعی را برقرار خواهد کرد.
پ.ن: ارجاعات در مطالب آبیرنگ لینک شده است.
⭕️ @hamidhossaini