معنی غزل شماره ۳۴
(۱) گردشگاه چشمان من قرارگاه و آشیانه تست.
بر من منت گذار و پیاده شو و قدم به خانه خود نه.
(۲) باخوشرفتاری و مهربانی و زیبایی چهره خود،از دانایان و شناسندگان آگاه دل،دل بردی. وه که چه کشش دلپذیری در زیر دام خال و خط خود برای شکار دلها پنهان کرده ای.
(۳) ای بلبل سحری،امیدوارم که دلت در رسیدن به وصال گل،خوش و شادان باشد،چرا که فضای چمن ار آوای لطیف و نرم و عاشقانه توپرشده است.
(۴) ناتوانی و خستگی دل ما را با شربت مفرح یاقوتی که در خزانه لب خود داری مداو اکن.
(۵) هر چند قادر نیستم که شخصا در خدمتت حضور به هم رسانم امافکر و ذکر و روح و روانم چون خاک درگاهت در اختیار تو است.
(۶) من از آن کسانی نیستم که مرغ دلم هر روز در هوای دلبری به پرواز آید.گنجینه دلم سربه مهر در اختیار تست.
(۷) شگفتا!تو چه شهسوار ورزیده و شیرین کاری که فلک،رام اراده و فرمانبردار تو شده است.
(۸) از این ترفند ها که دستاویز رفتار تو است نه من ساده دل که این سپهر حیله گر را هم می توانی فریفت.
(۹) ای محبوب من،حالیا سرود مجلس تو با این ترانه حافظ شیرین سخن،زهره را در آسمان به رقص وا می دارد.
http://t.me/gonbade_davvar
(۱) گردشگاه چشمان من قرارگاه و آشیانه تست.
بر من منت گذار و پیاده شو و قدم به خانه خود نه.
(۲) باخوشرفتاری و مهربانی و زیبایی چهره خود،از دانایان و شناسندگان آگاه دل،دل بردی. وه که چه کشش دلپذیری در زیر دام خال و خط خود برای شکار دلها پنهان کرده ای.
(۳) ای بلبل سحری،امیدوارم که دلت در رسیدن به وصال گل،خوش و شادان باشد،چرا که فضای چمن ار آوای لطیف و نرم و عاشقانه توپرشده است.
(۴) ناتوانی و خستگی دل ما را با شربت مفرح یاقوتی که در خزانه لب خود داری مداو اکن.
(۵) هر چند قادر نیستم که شخصا در خدمتت حضور به هم رسانم امافکر و ذکر و روح و روانم چون خاک درگاهت در اختیار تو است.
(۶) من از آن کسانی نیستم که مرغ دلم هر روز در هوای دلبری به پرواز آید.گنجینه دلم سربه مهر در اختیار تست.
(۷) شگفتا!تو چه شهسوار ورزیده و شیرین کاری که فلک،رام اراده و فرمانبردار تو شده است.
(۸) از این ترفند ها که دستاویز رفتار تو است نه من ساده دل که این سپهر حیله گر را هم می توانی فریفت.
(۹) ای محبوب من،حالیا سرود مجلس تو با این ترانه حافظ شیرین سخن،زهره را در آسمان به رقص وا می دارد.
http://t.me/gonbade_davvar