پس شكر او در برابر نعمت هايش به اين است كه در آن نعمت ها اطاعت شود، و به ياد مقام ربوبيّتش باشند».[٩] چنان چه امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «أَدْنَى الشُّكْرِ رُؤْيَةُ النِّعْمَةِ مِنَ اللَّهِ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ يَتَعَلَّقُ الْقَلْبُ بِهَا دُونَ اللَّهِ وَ الرِّضَا بِمَا أَعْطَاهُ وَ أَنْ لَا تَعْصِيَهُ بِنِعْمَتِهِ وَ تُخَالِفَهُ بِشَيْءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ بِسَبَبِ نِعْمَتِهِ». كم ترين شكر آن است كه نعمت را از خدا بدانى، بدون آن كه قلب تو مشغول به آن نعمت شود و خدا را فراموش كنى، و همچنين راضى بودن به آن چه خدا به تو عطا کرده و اين كه خدا را با نعمتی که به تو داده معصیت نکنی، و با استفاده از نعمت هايش با او مخالفت ننمائی.[١٠] و در روایتی دیگر از آن امام همام می خوانیم: «شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ». شکر نعمت همان اجتناب از محرّمات است و تمام شکر کلام انسان است که می گوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ».[١١] یعنی شکر تنها ذکر زبانی نیست بلکه حقیقت شکر اطاعت از فرمان خداست و ذکر زبانی (الحمد لله ربّ العالمین) هم مکمّل و تمام کننده شکر است.[١٢]
شکر در قرآن کریم
خدای متعال در مواضع متعدّدی از قرآن کریم، حقیقت شکرگذاری و افراد شاکر را ستوده است، به عنوان مثال در سوره آل عمران می فرماید: «... وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ». هر كس پاداش دنيا را بخواهد (و در زندگى خود، در اين راه گام بردارد) چيزى از آن به او خواهيم داد و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مى دهيم و به زودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.[١٣] امّت هایی که به عذاب های گوناگون خداوند مبتلا شدند اگر از مقام شکر بهره اندکی هم برده بودند مورد خشم و غضب پروردگار قرار نمی گرفتند زیرا خدای متعال فرموده است: «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً». اگر شما سپاسگزارِ [نعمت هاىِ بىشمارِ حق] باشيد و ايمان آوريد، خدا را با عذاب شما چه كار؟ خدا همواره پاداش دهنده و داناست.[١٤] شکر گذاری چنان مورد توجّه خداوند است که همان طوری که ملاحظه شد خدای کریم در آیه ١٤٧ از سوره نساء خود را شاکر نامیده است (وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً) و در مواضع دیگری از قرآن کریم دستور داده که بندگان او نیز در سِلک شاکرین داخل شوند. در سوره زمر آمده است: «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ». بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شكرگزاران باش.[١٥] و یا جای دیگری می فرماید: «وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ». و شكر مرا گوييد و (در برابر نعمت هايم) كفران نكنيد.[١٦]
قرآن کریم در توصیف ابراهیم خلیل الرحمان علیه السّلام که پس از نبی مکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله افضل انبیاء الهی محسوب می شود و به خاطر سربلندی در امتحانات سخت خدای متعال به مقام امامت نائل شد، می فرماید: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ». ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا، خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود * شكرگزار نعمت هاى پروردگار بود، خدا او را برگزيد و به راهى راست هدايت نمود.[١٧]
شکر چنان در مقام تقوا و بندگی مهمّ و مأثّر می باشد که تمام همّت و تلاش ابلیس ملعون برای آن است تا بندگان را از مقام شکر دور سازد، به همین جهت ابلیس در راستای گمراه ساختن بندگان خدا، گستاخانه به درگاه خداوند عرضه داشت: «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ». (شیطان) گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آن ها (بندگان) كمين مى كنم! * سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آن ها، به سراغشان مى روم و بيشتر آن ها را شكرگزار نخواهى يافت.[١٨] شیطان در واقع با گمراه ساختن انسان موجبات عصیان و نافرمانی او از خدای متعال را فراهم می سازد و به تبع این نافرمانی نعمت های پروردگار در مسیری که او فرموده استفاده نمی شود و نتیجه آن است که انسان شاکرِ پروردگار خود نخواهد بود. در پاسخ این گستاخی ابلیس و وعده ای که داده می بینیم خدای متعال کلام او را نفی نمی کند و این نشانگر آن است که ابلیس در هدف خود برای گمراهی و شکرگزار نبودن انسان تا حدودی موفّق خواهد بود.
شکر در قرآن کریم
خدای متعال در مواضع متعدّدی از قرآن کریم، حقیقت شکرگذاری و افراد شاکر را ستوده است، به عنوان مثال در سوره آل عمران می فرماید: «... وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ». هر كس پاداش دنيا را بخواهد (و در زندگى خود، در اين راه گام بردارد) چيزى از آن به او خواهيم داد و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مى دهيم و به زودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.[١٣] امّت هایی که به عذاب های گوناگون خداوند مبتلا شدند اگر از مقام شکر بهره اندکی هم برده بودند مورد خشم و غضب پروردگار قرار نمی گرفتند زیرا خدای متعال فرموده است: «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً». اگر شما سپاسگزارِ [نعمت هاىِ بىشمارِ حق] باشيد و ايمان آوريد، خدا را با عذاب شما چه كار؟ خدا همواره پاداش دهنده و داناست.[١٤] شکر گذاری چنان مورد توجّه خداوند است که همان طوری که ملاحظه شد خدای کریم در آیه ١٤٧ از سوره نساء خود را شاکر نامیده است (وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَلِيماً) و در مواضع دیگری از قرآن کریم دستور داده که بندگان او نیز در سِلک شاکرین داخل شوند. در سوره زمر آمده است: «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ». بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شكرگزاران باش.[١٥] و یا جای دیگری می فرماید: «وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ». و شكر مرا گوييد و (در برابر نعمت هايم) كفران نكنيد.[١٦]
قرآن کریم در توصیف ابراهیم خلیل الرحمان علیه السّلام که پس از نبی مکرّم اسلام صلّی الله علیه و آله افضل انبیاء الهی محسوب می شود و به خاطر سربلندی در امتحانات سخت خدای متعال به مقام امامت نائل شد، می فرماید: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ». ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا، خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود * شكرگزار نعمت هاى پروردگار بود، خدا او را برگزيد و به راهى راست هدايت نمود.[١٧]
شکر چنان در مقام تقوا و بندگی مهمّ و مأثّر می باشد که تمام همّت و تلاش ابلیس ملعون برای آن است تا بندگان را از مقام شکر دور سازد، به همین جهت ابلیس در راستای گمراه ساختن بندگان خدا، گستاخانه به درگاه خداوند عرضه داشت: «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ». (شیطان) گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آن ها (بندگان) كمين مى كنم! * سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آن ها، به سراغشان مى روم و بيشتر آن ها را شكرگزار نخواهى يافت.[١٨] شیطان در واقع با گمراه ساختن انسان موجبات عصیان و نافرمانی او از خدای متعال را فراهم می سازد و به تبع این نافرمانی نعمت های پروردگار در مسیری که او فرموده استفاده نمی شود و نتیجه آن است که انسان شاکرِ پروردگار خود نخواهد بود. در پاسخ این گستاخی ابلیس و وعده ای که داده می بینیم خدای متعال کلام او را نفی نمی کند و این نشانگر آن است که ابلیس در هدف خود برای گمراهی و شکرگزار نبودن انسان تا حدودی موفّق خواهد بود.