پاهای خاله جون قسمت ۴
رفتم بالا گفتم خاله جون چه کاری داری گفتش فردا مهمون میاد براش و میخواد که برم براش خرید و یکمم اون یکی اتاقا که مونده بود رو مرتب کنم منم مو به مو کاراشو داشتم انجام میدادم خریدا رو انجام دادم خونه رو مرتب کردم ساعت دیگه حدودا هفت و نیم اینا بود که دیگه کارای من تموم شده بود و خالمم داشت ظرفا رو میشست رفتم گفتم بهش که تموم شده کارم اونم گفتش آفرین دستت درد نکنه منم گفتم خاله جون میشه به عنوان جایزه بزازی پاهاتو بلیسم اونم گفت امروز سیر نشدی بچه منم گفتم آخه دوست دارم پاهاتو فرو کنی تو حلقم چون خیلی حسه خوبی داره
اونم بهم گفتش که برو بچه جون از دفعه پیشت درس نگرفتی انقدر زود یادت رفت؟!
منم گفتم که اتفاقا به خاطر دفعه پیش میگم خیلی حال داد اونم گوشیشو در آورد و عکس توی گوشیشو نشونم داد که پاشو کرده تو دهنم و منم چشمام گشاد شده و دستمو انداختم رو پاش که پاشو در بیاره و بهم گفت که دفعه پیش دیر میجنبیدم الان خفه شده بودی که منم گفتم خب اون دفعه اولم بود و الان هیچیم نمیشه
خالمم یه سر تکون داد و گفت چون پسر خوبی بودی باشه
منم بهش گفتم خاله پس من همینجا کنار اوپن دراز میکشم خالمم اومد بالا سرم وایستاد و پاشو میخواست بکنه دهنم که گفت حداقل یکم بلیس تف مالی شه راحت بره تو دهنت منم زبونمو آوردم بیرون و خالم کف پاشو میکشید رو زبونم پای راستش رو داشت خیلی سریع رو زبونم میکشید جوری که یکم داشتم اذیت میشدم و بهم میگفت این کارم به من خیلی حال میده زبونت خیلی گرمه و نرمه و انگار داری پاهامو ماساژ میدی بعدش کنار پاشو داشت میکشید رو زبونم و انگشتاشو میکرد تو دهنم و میگفت که خوب خیسشون کنم که یهو دیدم انگشتاشو داره باهم میکنه تو دهنم اولش در حد همین که پنج تا انگشتش جا بشه بعدش از همون بالا سر من با یه لبخند شادی رو صورتش بهم گفت که حواسم باشه خفه نشم که یهو دیدم پاشو داره با فشار میکنه تو حلقم تا پنجه پاش کرد تو دهنم و دهنم داشت جر میخورد چون پاهاش پنجه ای بود و ناخنای زرد رنگش هم میخورد به ته حلقم و داشتم اوق میزدم که پاشو یکم کشید بیرون و منم آب دهنم رو قورت دادم و اونم بهم گفت دیدی نمیتونی منم گفتم که این تازه دست گرمی بود بیشتر از اینا هم جا میدم
خالمم سرشو تکون داد و گفت وا کن که خودت خواستی منم دهنمو تا ته وا کردم خالمم آروم آروم پاشو فرو کرد تو دهنم منم چون تو ویدیو های فوت گگ دیده بودم که زبونشونو در میارن تا پا بیشتر فرو بره منم زبونمو در آوردم بیرون و زبونمم داشت به کف پای خالم کشیده میشد و دیدم که حتی با اینکه پاشو بیشتر فرو کرده تو دهنم ولی اوق نمیزنم خالمم بهم گفت دهنت یکم دیگه گنده بود به جای کفشام میپوشیدمشون بعدش هم با انگشت اشاره اش لبمو رو به بیرون کشید و گفت آها حالا پام بیشتر میره تو پاشنه کفشو باید زود تر میکشیدم و خندید و منم در حالی که ناخوناشو ته حلقم حس میکردم و قلقلکم میومدم خیلی عرق کرده بودم و نمیتونستم آب دهنمو قورت بدم که یهو انگشتاشو جمع کرد پاشو یهو فشار داد و تا پاشنه پاش کرد تو دهنم که منم فورا اوق زدم و حالم بد شد و تقلا کردم که خالم پاشو بکشه بیرون ولی اون داشت مقاومت میکرد و بهم گفت که
ها پس چی شد نمیتونی جاش بدی پس من دیگه داشتم دست و پا میزدم و اونم خیلی آروم پاشو کشید بیرون منم آب دهنمو پاشدم بدو بدو تو دستشویی تف کردم و شنیدم خالم میگه بدو برگرد منم برگشتم و دیدم همونجا کنار اوپن منتظره و بهم گفت بدو پای چپمو هنوز نکردم تو حلقت منم بهش گفتم که حالم بده و چند دقیقه وایسه که یهو دیدم اومد و گوشمو گرفت گفت بهت هر چی میگم باید بگی چشم منم از این لحنش یکم ترسیدم و رفتم دوباره دراز کشیدم و خالم گفت دهنتو وا کن و منم گفتم خاله بزار یکم لیس بزنم مثل قبلی که گفت نمیخواد ایندفعه تو حلقت خیسشون میکنم و پاشو در همین حین داشت فرو می برد تو دهنم منم یکم نگران بودم که بالا نیارم چون یکم حالت تهوع داشتم ولی خاله براش مهم نبود و پاشو مثل دفعه قبل با چپ راست کردن آروم آروم داشت میکرد تو دهنم و بهم میگفت باید تا پاشنه جا بدی و اینکار عملا ممکن نبود ولی خالم براش مهم نبود چون دهن من داشت جر میخورد نه اون و واقعا هم پاشو تا نزدیکای پاشنه تو دهنم جا داد و منم یواش یواش داشتم اوق میزدم که یهو اون یکی پاشو گذاشت رو دست چپم و خیلی محکم پای چپشو فشار داد تو دهنم جوری که پنج شیش بار پشت هم اوق زدم و آب دهنم ریخت رو سرامیک ولی خالم کاملا روم کنترل داشت یکی از دستام رو با دستش گرفته بود و رو اون یکی دستمم پاشو گذاشته بود و محکم فشار میداد تا اینکه من دیگه دم دمای بالا آوردن بودم که ولم کرد و بهم گفت که تمیز کنم سرامیکا رو بعدش برم پیشش چون کارم داشت
رفتم بالا گفتم خاله جون چه کاری داری گفتش فردا مهمون میاد براش و میخواد که برم براش خرید و یکمم اون یکی اتاقا که مونده بود رو مرتب کنم منم مو به مو کاراشو داشتم انجام میدادم خریدا رو انجام دادم خونه رو مرتب کردم ساعت دیگه حدودا هفت و نیم اینا بود که دیگه کارای من تموم شده بود و خالمم داشت ظرفا رو میشست رفتم گفتم بهش که تموم شده کارم اونم گفتش آفرین دستت درد نکنه منم گفتم خاله جون میشه به عنوان جایزه بزازی پاهاتو بلیسم اونم گفت امروز سیر نشدی بچه منم گفتم آخه دوست دارم پاهاتو فرو کنی تو حلقم چون خیلی حسه خوبی داره
اونم بهم گفتش که برو بچه جون از دفعه پیشت درس نگرفتی انقدر زود یادت رفت؟!
منم گفتم که اتفاقا به خاطر دفعه پیش میگم خیلی حال داد اونم گوشیشو در آورد و عکس توی گوشیشو نشونم داد که پاشو کرده تو دهنم و منم چشمام گشاد شده و دستمو انداختم رو پاش که پاشو در بیاره و بهم گفت که دفعه پیش دیر میجنبیدم الان خفه شده بودی که منم گفتم خب اون دفعه اولم بود و الان هیچیم نمیشه
خالمم یه سر تکون داد و گفت چون پسر خوبی بودی باشه
منم بهش گفتم خاله پس من همینجا کنار اوپن دراز میکشم خالمم اومد بالا سرم وایستاد و پاشو میخواست بکنه دهنم که گفت حداقل یکم بلیس تف مالی شه راحت بره تو دهنت منم زبونمو آوردم بیرون و خالم کف پاشو میکشید رو زبونم پای راستش رو داشت خیلی سریع رو زبونم میکشید جوری که یکم داشتم اذیت میشدم و بهم میگفت این کارم به من خیلی حال میده زبونت خیلی گرمه و نرمه و انگار داری پاهامو ماساژ میدی بعدش کنار پاشو داشت میکشید رو زبونم و انگشتاشو میکرد تو دهنم و میگفت که خوب خیسشون کنم که یهو دیدم انگشتاشو داره باهم میکنه تو دهنم اولش در حد همین که پنج تا انگشتش جا بشه بعدش از همون بالا سر من با یه لبخند شادی رو صورتش بهم گفت که حواسم باشه خفه نشم که یهو دیدم پاشو داره با فشار میکنه تو حلقم تا پنجه پاش کرد تو دهنم و دهنم داشت جر میخورد چون پاهاش پنجه ای بود و ناخنای زرد رنگش هم میخورد به ته حلقم و داشتم اوق میزدم که پاشو یکم کشید بیرون و منم آب دهنم رو قورت دادم و اونم بهم گفت دیدی نمیتونی منم گفتم که این تازه دست گرمی بود بیشتر از اینا هم جا میدم
خالمم سرشو تکون داد و گفت وا کن که خودت خواستی منم دهنمو تا ته وا کردم خالمم آروم آروم پاشو فرو کرد تو دهنم منم چون تو ویدیو های فوت گگ دیده بودم که زبونشونو در میارن تا پا بیشتر فرو بره منم زبونمو در آوردم بیرون و زبونمم داشت به کف پای خالم کشیده میشد و دیدم که حتی با اینکه پاشو بیشتر فرو کرده تو دهنم ولی اوق نمیزنم خالمم بهم گفت دهنت یکم دیگه گنده بود به جای کفشام میپوشیدمشون بعدش هم با انگشت اشاره اش لبمو رو به بیرون کشید و گفت آها حالا پام بیشتر میره تو پاشنه کفشو باید زود تر میکشیدم و خندید و منم در حالی که ناخوناشو ته حلقم حس میکردم و قلقلکم میومدم خیلی عرق کرده بودم و نمیتونستم آب دهنمو قورت بدم که یهو انگشتاشو جمع کرد پاشو یهو فشار داد و تا پاشنه پاش کرد تو دهنم که منم فورا اوق زدم و حالم بد شد و تقلا کردم که خالم پاشو بکشه بیرون ولی اون داشت مقاومت میکرد و بهم گفت که
ها پس چی شد نمیتونی جاش بدی پس من دیگه داشتم دست و پا میزدم و اونم خیلی آروم پاشو کشید بیرون منم آب دهنمو پاشدم بدو بدو تو دستشویی تف کردم و شنیدم خالم میگه بدو برگرد منم برگشتم و دیدم همونجا کنار اوپن منتظره و بهم گفت بدو پای چپمو هنوز نکردم تو حلقت منم بهش گفتم که حالم بده و چند دقیقه وایسه که یهو دیدم اومد و گوشمو گرفت گفت بهت هر چی میگم باید بگی چشم منم از این لحنش یکم ترسیدم و رفتم دوباره دراز کشیدم و خالم گفت دهنتو وا کن و منم گفتم خاله بزار یکم لیس بزنم مثل قبلی که گفت نمیخواد ایندفعه تو حلقت خیسشون میکنم و پاشو در همین حین داشت فرو می برد تو دهنم منم یکم نگران بودم که بالا نیارم چون یکم حالت تهوع داشتم ولی خاله براش مهم نبود و پاشو مثل دفعه قبل با چپ راست کردن آروم آروم داشت میکرد تو دهنم و بهم میگفت باید تا پاشنه جا بدی و اینکار عملا ممکن نبود ولی خالم براش مهم نبود چون دهن من داشت جر میخورد نه اون و واقعا هم پاشو تا نزدیکای پاشنه تو دهنم جا داد و منم یواش یواش داشتم اوق میزدم که یهو اون یکی پاشو گذاشت رو دست چپم و خیلی محکم پای چپشو فشار داد تو دهنم جوری که پنج شیش بار پشت هم اوق زدم و آب دهنم ریخت رو سرامیک ولی خالم کاملا روم کنترل داشت یکی از دستام رو با دستش گرفته بود و رو اون یکی دستمم پاشو گذاشته بود و محکم فشار میداد تا اینکه من دیگه دم دمای بالا آوردن بودم که ولم کرد و بهم گفت که تمیز کنم سرامیکا رو بعدش برم پیشش چون کارم داشت