شانس آوردم!
داشتم خونه رو تی میکشیدم واسه همین در بالکن رو بستم. یه هو نگاهم افتاد توی حموم، دیدم تیله کونش رو گذاشته توی تشت کوچیک حموم و داره میرینه 🥲
با ناامیدی گفتم:"تیله این چه کاریه خب؟ بگو در رو برات باز کنم!!!" (پشمک وقتی دستشویی داره و در بستهست رسما میره جلو در با یه میوی خاص که معنی "دستشویی دارم" میده صدام میزنه یعنی در رو باز کن.)
خلاصه در رو باز کردم تیله عین فشنگ دوید رفت تو خاک. پشت سرش تشت رو چک کردم، خالی بود 😂 بچه تازه داشت زور میزد که دیدمش
داشتم خونه رو تی میکشیدم واسه همین در بالکن رو بستم. یه هو نگاهم افتاد توی حموم، دیدم تیله کونش رو گذاشته توی تشت کوچیک حموم و داره میرینه 🥲
با ناامیدی گفتم:"تیله این چه کاریه خب؟ بگو در رو برات باز کنم!!!" (پشمک وقتی دستشویی داره و در بستهست رسما میره جلو در با یه میوی خاص که معنی "دستشویی دارم" میده صدام میزنه یعنی در رو باز کن.)
خلاصه در رو باز کردم تیله عین فشنگ دوید رفت تو خاک. پشت سرش تشت رو چک کردم، خالی بود 😂 بچه تازه داشت زور میزد که دیدمش