بچه که بودم یهو مامانم لباسای تو کمد رو مینداخت بیرون و دوباره مرتب میکرد
یا قفسه های یخچال رو که هفته پیش شسته بود رو درمیاورد و دوباره تمیز میکرد
اون وسطا برای خودش چایی میریخت میرفت پشت پنجره به یه نقطه نامعلوم خیره میشد
اون موقع من فک میکردم مامانم وسواسیه
و زیادی حساسه
اما الان خودم یهو اتاق رو میریزم بهم کمدارو گردگیری میکنم وسطش هایده پلی میکنم
و لیوان قهوه مو برمیدارم میرم پشت پنجره و به دوردست خیره میشم
الان میفهمم مامانم وسواسی نبود
حساس نبود فقط میخواست حواسش رو پرت کنه
تا کمتر فکر کنه
❖
پروکسی پر سرعت▸
@FastProxyPlus