#اعتراف
سلام ادمین داستان ما رو هم بزار
چند سال پیش عروسی یکی از فامیلامون بود رفتیم تالار،خواهرم چون نمیشد لباسش زیر مانتو بپوشه آورد که اونجا بپوشه! رفتیم اتاق پرو دیدیم وااای چه خبرهه! حالا حالا ها نوبت ما نمیشه! گفتیم بیا پشت پرده کنار میزمون لباستو بپوش اونم رفت!🥴 تا نگو از شانس بد پنجره ش دید داشته به قسمت آقایون! 😂😂
شوهرم میگفت ما نشسته بودیم دیدیم یکی اومد پشت پنجره و کل لباس هاشو دراورد و لباسشو عوض کرد و رفت!!😬😬😬😬 همه هم داشتن دید میزدن!! البته نه که خود طرف هم معلوم باشه کیه هاا!!
اون شب وقتی شوهرم داشت برامون تعریف میکرد چهره ی من و خواهرم و زن داداشم دیدنی بود ! فقط به هم نگاه میکردیم!!😂😂
لو ندادیم که طرف کیه! جالبیش اینه شوهرم هر وقت سر صحبت درمورد تالار و عروسی میشه هنوز این خاطرشو تعریف میکنه!!🤭🤭
سلام ادمین داستان ما رو هم بزار
چند سال پیش عروسی یکی از فامیلامون بود رفتیم تالار،خواهرم چون نمیشد لباسش زیر مانتو بپوشه آورد که اونجا بپوشه! رفتیم اتاق پرو دیدیم وااای چه خبرهه! حالا حالا ها نوبت ما نمیشه! گفتیم بیا پشت پرده کنار میزمون لباستو بپوش اونم رفت!🥴 تا نگو از شانس بد پنجره ش دید داشته به قسمت آقایون! 😂😂
شوهرم میگفت ما نشسته بودیم دیدیم یکی اومد پشت پنجره و کل لباس هاشو دراورد و لباسشو عوض کرد و رفت!!😬😬😬😬 همه هم داشتن دید میزدن!! البته نه که خود طرف هم معلوم باشه کیه هاا!!
اون شب وقتی شوهرم داشت برامون تعریف میکرد چهره ی من و خواهرم و زن داداشم دیدنی بود ! فقط به هم نگاه میکردیم!!😂😂
لو ندادیم که طرف کیه! جالبیش اینه شوهرم هر وقت سر صحبت درمورد تالار و عروسی میشه هنوز این خاطرشو تعریف میکنه!!🤭🤭